مدیر انجمن هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گفت : تولید و عرضه بازی رایانهای "ضد حمله" نمونهای از واکنش مردم ایران به تحرکات تبلیغی آمریکا است .
به گزارش روز شنبه خبرنگار گروه فرهنگی ایرنا، اخیرا خبرگزاری بیبیسی گزارش داد که عرضه بازی "ضد حمله" در ایران ، آغاز دور تازهای از نبرد تبلیغی دو کشور بااستفاده از بازیهای رایانهای است.
"علیرضا عاقل زاده" مدیر انجمن هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در مورد یادداشت بیبیسی گفت : همانگونه که بیبیسی در یادداشت خود متذکر شدهاست،این بازی در واقع پاسخی است به عرضه بازی آمریکایی "حمله به ایران" که به شکل مستقیم توسط شرکتهای بازیهای رایانهای زیر نظر پنتاگون تولید شده است .
بازی رایانهای "حمله به ایران" حدود یک سال پیش توسط شرکت رایانهای "کما وار" عرضه شد و به بازیگران اجازه میداد تا نحوه حمله به تاسیسات ایران را شبیهسازی و تمرین کنند.
در مقابل بازی رایانهای "ضد حمله" به کاربران امکان میدهد تا برای مسدود کردن راه عبور نفت کشها از تنگه هرمز یک نفتکش آمریکایی را دراین مسیر غرق کنند.
بخش خبری شبکه تلویزیونی ABCآمریکا نیز عرضه این بازی توسط یک موسسه دولتی ایرانی را نبرد در عرصه بازیهای رایانهای خوانده است.
عاقل زاده گفت: "آنچه رسانههای آمریکایی از آن به عنوان یک نبرد یا جنگ سرد جدید یاد کردند، توسط آمریکا که دشمنی خود با مردم ایران را بارها اثبات کردهاست ، آغاز شده است ."
با توجه به یادداشت بیبیسی و آنچه از عملکرد دستگاه تبلیغی دولت آمریکا استنباط میشود، به نظر میرسد عرضه بازی آمریکایی به منظور ایجاد زمینه روانی مناسب نزد کاربران رایانه انجام شده است .
انجام چنین اقداماتی یکی از راههای تبلیغاتی دولت آمریکا برای رسیدن به مقاصد سیاسی و ایجاد بستر اجتماعی مناسب مقاصد آمریکا در جهان است که از زمان جنگ سرد تا کنون مورد تاکید قرار داشته است.
دانشنامه ویکی پدیا نوشته است جنگ سرد نام دورهای است که از پایان جنگ جهانی دوم شروع شد و تا فروپاشی شوروی ادامه یافت. در این دوره کشورهای بلوک شرق و بلوک غرب به درگیری ایدئولوژیک و سیاسی و اقتصادی و دیپلماتیک میپرداختند بدون اینکه جنگی میان آنان درگیرد.
"عبدالله شهبازی"، مورخ ایرانی، معتقد است: "جنگ سرد" به دوران تاریخی اطلاق میشود که از اواسط دهه ۱۹۴۰میلادی، با پایان جنگ دوم جهانی، آغاز شد و تا سال ۱۹۹۱و فروپاشی اتحاد شوروی، یعنی حدود ۴۵سال، دوام آورد.
شاخص این دوران، رقابت و نبرد آشکار و پنهان سیاسی، اقتصادی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و فرهنگی بلوک غرب، به رهبری ایالات متحده آمریکا، و بلوک شرق، به رهبری اتحاد شوروی ، بود. این نبرد در تمامی دوران طولانی یاد شده سایه سنگین و سیاه خود را بر فضای بینالمللی گسترد و سرنوشت بشریت را رقم زد.
دراین دوران، روشنفکران نیز به دو جبههاصلی کمونیست و ضد کمونیست تقسیم شدند و اگر مواضع روشنفکران مستقل و میانهرو با نگرش یکی از این دو جبهه اصلی روشنفکری تعارض مییافت به وابستگی به جبهه دیگر متهم میشد.
فضای قطب بندی شدهای بود که لمس آن برای نسل جدید دشواراست ، طبعا، سرویسهای اطلاعاتی هر دو بلوک، شرق و غرب، نیز، در این حوزه روشنفکری فعال بودند.
در سالهای اخیر، با فروپاشی اتحاد شوروی و پایان یافتن جنگ سرد، توجه به نقش سرویسهای اطلاعاتی، بهویژه آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا(سیا)،در حوزههای روشنفکری در دوران فوق افزایش چشمگیر یافتهاست.
پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته، ثابت میکند که در دوران جنگ سرد در عرصههای روشنفکری نیز، مانند سایر عرصهها، این نبرد بهشدت جریان داشت.
این پدیدهای است که "جنگ سرد فرهنگی" نام گرفته است.
باید توجه داشت که تجربه جنگ سرد علیه بلوک شرق توسط آمریکا برای پیشبرد اهداف این کشور علیه دیگر کشورها مورد استفاده قرار میگیرد.
شهبازی با توجه به کتابهای محققان جدید اروپایی دراین زمینه براین باور است که اینک، درغرب، نسلی پرشور و دقیق از محققان پدید آمدند که، بر پایه اسناد علنی شده سیا، گروهی از برجستهترین نظریهپردازان و مبلغان لیبرال دمکراسی را به همکاری با سیا و اینتلیجنس سرویس بریتانیا متهم میکنند.
این جنجالی است که برخی مطبوعات آن را "بحران روشنفکری لیبرال پس از جنگ سرد" نامیدهاند.
به عقیده شهبازی، مهمترین اینتحقیقات، کتاب خانم فرانسس ساندرس، پژوهشگر و روزنامه نگارانگلیسی ، است که چاپ اول آن در سال ۱۹۹۹در لندن منتشر شد و غوغایی به پا کرد. چاپهای بعدی این کتاب با عنوان زیر در ۵۰۹صفحه با عنوان "جنگ سرد فرهنگی: سیا و جهان هنر و ادب" منتشر شده است .
ویلارد منس، منتقد،کتاب خانم ساندرس را "یکی از حیرتآورترین و افشاگرترین " کتبی خوانده که تاکنون درباره سرویس اطلاعاتی ایالات متحده منتشر شده است.
خانم ساندرس نشان میدهد که "کورد مهیر"، رئیس بخش عملیات بینالمللی سیا، و دوست او، "آرتور شلزینگر (پسر)"، طبق طرحی که "ملوین لاسکی" ارائه داد ، حرکتی را آغاز کردند که به ایجاد شبکه فرهنگی غول آسایی در سراسر جهان انجامید. خانم ساندرس این شبکه را "ناتوی فرهنگی" مینامد.
بودجهاین عملیات در سال ،۱۹۵۰یعنی در زمان دولت ترومن، ۳۴میلیون دلار در سال بود ، سیا درچارچوب عملیات جنگ سرد فرهنگی شبکهمطبوعاتی جهانشمولی ایجاد کرد که از ایالات متحده تا لندن و اوگاندا و خاورمیانه و آمریکای لاتین گسترش داشت، و در تمام این دوران مطبوعات روشنفکری متنفذی مانند پارتیزان ریویو، کنیان ریویو، نیولیدر، انکاونتر، درمونات، پرووه، تمپو پرزنته، کوادرانت و غیره از سیا کمکهای مالی مستقیم یا غیرمستقیم دریافت می کردند.
به تعبیر خانم ساندرس، سیا در مقام "وزارت فرهنگ بلوک غرب" عمل میکرد، مثلا از جکسون پولاک و نقاشی آبستره به شدت حمایت میکرد و بااین هدف که در عرصه هنر، رئالیسم سوسیالیستی را شکست دهد.
در هالیوود، ماموران سیا کارگردانان را ترغیب میکردند که در فیلمهای خود سیاهپوستان را هر چه بیشتر نمایش دهند، آنان را آراسته و خوش لباس به تصویرکشند واز این طریق ایالات متحده را جامعهای آزاد و دمکرات نشان دهند.
فیلم مزرعه حیوانات جرج ارول با سرمایه سیا تهیه شد. فیلم ۱۹۸۴ارول نیز با بودجه سیا ساخته شد.
بسیاری از کتابهای کمپانی "پراگر" با بودجه سیا چاپ میشد، کتاب طبقه جدید "میلوان جیلاس" با بودجه سیا در شمارگان بالا منتشر شد و در سراسر جهان توزیع شد.
سیا ۵۰هزار نسخه از یکی از کتابهای ایروینگ کریستول را برای توزیع مجانی در سراسر جهان خریداری کرد، سیا در سال ۱۹۵۰با ۱۰میلیون دلاربودجه رادیوی اروپای آزاد را تاسیس کرد، و موارد فراوانی از این قبیل.
طبق تخمین خانم ساندرس، در دوران جنگ سرد حدود یکهزار عنوان کتاب به وسیله سیا و در زیر نام بنگاههای انتشاراتی تجاری و دانشگاهی، فقط در ایالات متحده آمریکا، منتشر شد.
دراین میان یکی از مهمترین اقدامات سیا، تاسیس کنگره آزادی فرهنگی بود که در ژوئن ۱۹۵۰با حضور بیش از یکصد نویسنده از سراسر جهان در برلین گشایش یافت.
دراین اجلاس روشنفکران برجستهای چون آرتور کوستلر، سیدنی هوک، ملوین لاسکی، ایناتسیو سیلونه و جرج ارول شرکت کردند. کوستلر در نطق خود اعلام کرد: دوستان، آزادی تهاجم خود را آغاز کرده است !
آرتور کوستلر رابطه نزدیک با سیا داشت و راهنماییهای او در فعالیتهای سیا در میان روشنفکران بسیار موثر بود.
یکی ازنخستین اقدامات کنگره، صرف پولهای کلان برای ایجاد نشریات روشنفکری در پاریس، برلین و لندن بود.
هدف اولیه آنها تقویت چپگرایان غیرکمونیست و مارکسیستهای مخالف شوروی بود، هدف دوم، مقابله با روحیات ضد آمریکایی در میان روشنفکران اروپای غربی با ارائه تصویری زیبا از ایالات متحده آمریکا بهعنوان اوج شکوفایی تمدن غرب بود.
که البته کشور آمریکا در سالهای گذشته تلاش کرده است ازاین حرکت و تجربه آن علیه ایران استفاده کند و به همین دلیل به پشتیبانی از برخی نهادها و رسانههای معاند خارج از مرزهای ایران میپردازد.
تلاشهای سیا به همین حد بسنده نیست و در همین زمینه هدایت کنگره آزادی فرهنگی را بر عهده مایکل یسلسون، کارمند واحد جنگ روانی سیا، گذاشت که بعدها به نویسندهای سرشناس بدل شد.
درخلال جنگ سرد تعدادی از دانشگاههای سرشناس ایالات متحده، مانند کلمبیا و استانفورد و نیویورک و هاروارد، در زیر نفوذ مستقیم سیا بود،مثلا، بنیاد فارفیلد ( (Farfield Foundationدر دانشگاه کلمبیا از مهمترین مراکزی بود که بودجه عملیات فرهنگی سیا از طریق آن به نهادهای فرهنگی انتقال مییافت.
ظاهرااین بنیاد را یک ثروتمند یهودی بهنام جولیوس فلیشمن ایجاد کرده بود ولی در واقع با بودجه سیا تامین میشد ، هدایت این بنیاد را جک تامپسون، مامور سیا و استاد دانشگاه کلمبیا، در دست داشت.
دیوید گیبس در مقاله "اندیشمندان و جاسوسان: سکوتی که فریاد میزند".
(لسآنجلس تایمز، ۲۸ژانویه (۲۰۰۱از رسوایی بزرگی سخن میگوید که به دلیل فاش شدن اسناد ارتباط سیا با نهادهای آکادمیک در دوران جنگ سرد پدید آمده است.
گیبس به رابطه تنگاتنگ سیا با نهادهای علوم اجتماعی ایالات متحده اشاره می کند. باانتشار کتاب خانم ساندرس و تحقیقات مشابه، نام گروهی از سرشناسترین روشنفکران جهان غرب در فهرست "شوالیههای جنگ سرد فرهنگی" ثبت شده است.
در فهرست این جنگجویان فرهنگی نامهای مطرحی همچون،سر کارل پوپر، توماس کوهن، آرتور شلزینگر(پسر)، سرآیزایا برلین، والت ویتمن روستو،جیمز برنهام ، دانیل بل، ریمون آرون، حنا آرنت، ایروینگ کریستول، سیدنی هوک، آرتور کوستلر، هنری لوس، رینهولد نیبور، رابرت کانکوئست دیده میشود.
شهبازی مورخ تاریخ ایران ادامه میدهد که اینان اندیشمندانی بودند که در دوران جنگ سرد روشنفکران مخالف کمونیسم را در سراسر جهان تغذیه فکری می کردند.
توماس کوهن، کتاب ساختار انقلابهای علمی خود را، که یکی از نامدارترین و متنفذترین کتب سده بیستم بهشمار میرود، به سفارش جیمز بریان کانانت، رییس دانشگاه هاروارد، نوشت و کتاب را به او اهدا کرد.
کانانت شیمیدان برجسته و از طراحان بمباتمیایالات متحده بود و با زرسالاران والاستریت و سرویس اطلاعاتی پیوندهای استوار داشت.
به عقیدهاین مورخ، نقش سیا در هدایت این فعالیتهای فرهنگی در زمان خود چندان پوشیده نبود. در دهه ۱۹۶۰در محافل روشنفکری اروپا این شوخی رواج یافته بود که هر نهادخیریه یا فرهنگی آمریکایی که در نام خود از واژههای"آزاد" یا "خصوصی" استفاده میکند وابسته به سیا است.
بهنوشته دیوید گیبس، اندیشمندان اجتماعی و سیاسی یاد شده کاملا به رابطه خود با سیا واقف بودند مانند رابرت جرویس استاد دانشگاه کلمبیا و رییس سابق انجمن علوم سیاسی آمریکا، جوزف نی استاد دانشگاه هاروارد، برادفورد وسترفیلد استاد دانشگاه ییل و دیگران .
خانم ساندرس نیز با ادله و اسناد محکم ثابت میکند که برخی از این روشنفکران برجسته، از جمله سر آیزایا برلین و سر استفن اسپندر و آرتور کوستلر، از همکاری خود با سیا کاملا مطلع بودند.
این ترویج "فرهنگ آزاد" همپای سیاست ترور و کشتار روشنفکران دگراندیش در تمامی دوران جنگ سرد جریان داشت. طبق برخی تخمینها، سیا در این دوران حداقل یکصد و پنجاه هزار آموزگار، استاد دانشگاه، رهبر اتحادیه کارگری و کشیش و روحانی را به قتل رسانید. برخی تخمینها این رقم را تا سیصد هزار نفر نیز افزایش میدهد.
در دوران جنگ سرد، و در زمانی که روشنفکران همکار سیا از مواهب فراوان برخوردار بودند،بسیاری از روشنفکران ایالات متحده قربانی جنون ضد کمونیستی بودند.
حدود ۳۰هزار عنوان کتاب در ردیف لیست سیاه قرار گرفت و از کتابخانهها بهعنوان "کتاب مضره" خارج شد.
"فهرست سیاه" سیا شامل کتب نویسندگانی میشد که متهم به هواداری از کمونیسم بودند، دراین فهرست اسامی نویسندگان نامداری چون داشیل هامت، لنگستون هیوز، جان رید و هرمن ملویل دیده میشود.
اکثریت مطلق این شوالیههای جنگ سرد فرهنگی یهودی بودند، پل بوهل، استاد تاریخ جنبشهای رادیکال در دانشگاه براون، مقالهای با عنوان"سیاو لیبرال- های یهودی" در مجله تیکون "مه- ژوئن "۲۰۰۰منتشر کرده است.
تیکون یک نشریه روشنفکری یهودی است که در ایالات متحده آمریکا چاپ میشود.
بوهل به نقش فائقه روشنفکران یهودی در جنگ سرد فرهنگی سیا توجه میکند و خصوصیت دوم این روشنفکران یهودی را پیشینه چپ ایشان مییابد. او مینویسد:
وجهاشتراک جنگجویان فرهنگی سیا این است که "تقریبا تمامی آنها جداشدگان از چپ هستند." بهنوشته بوهل، اکثر آنها تروتسکیستهای سابق و اعضای حلقهای بودند که به "روشنفکران نیویورک" معروف است.
جریانی که به عنوان نومحافظهکاری در سالهای اخیر در ایالات متحده آمریکا سربرکشیده و سیاستهای نظامیگرایانه دولت جرج بوش دوم را تغذیه و هدایت میکند، ادامه مستقیم همان کانونی است که عملیات فرهنگی سیا را در دوران جنگ سرد هدایت میکرد.
از ایروینگ کریستول، روشنفکر سرشناس یهودی و تروتسیکست سابق، به عنوان بنیانگذار جریان نومحافظهکاری نام میبرند.
هماکنون، پسر او، ویلیام کریستول، از رهبران سرشناس نومحافظهکاران است، ویلیام کریستول بهصراحت مینویسد: آینده بشریت منوط به یک سیاست خارجی راسخ ، آرمانگرا و خوش بنیان از سوی ایالات متحده آمریکاست... آمریکا نه تنها باید پلیس و کلانتر جهان شود، بلکه باید راهنمای آن نیز باشد.
ویلیام باکلی، نظریهپرداز متنفذ نومحافظهکار دیگر، در زمانی که دانشجوی دانشگاه ییل بود، بهوسیله استادش، جیمز برنهام (جامعه شناس معروف)، به سیا معرفی شد و به عضویت این سازمان درآمد.
نشریه ویلیام باکلی، نشنال ریویو، نیز به کمک برنهام تاسیس شد ودر اوائل کار نام برنهام به عنوان دبیرارشد تحریریه در آن درج میشد.
دانیل پایپز ، روزنامهنگار جنجالی نومحافظهکار، پسر ریچارد پایپز استاد هاروارد و از جنگجویان سرشناس جنگ سرد فرهنگی است.
دانیل پایپز از کسانی است که در سالهای اخیر مفهوم "توهم توطئه" را رواج دادند و آن را به ابزاری تبلیغاتی برای تخطئه پژوهشهای تاریخی درباره نقش کانونهای استعماری بدل کردند.
شهبازی معتقد است که مشخص است که ازاین منظر جنگ سرد و تهاجم فرهنگی به این معنا است که کانونهای قدرتمند سلطهگر جهانی و سرویسهای اطلاعاتی غرب برای فروپاشی نظام سیاسی یک جامعه یا تحمیل طرحهای سیاسی و اقتصادی- مالی و فرهنگی خود بر آن جامعه، عملیات روانی و فرهنگی و تبلیغاتی معینی را سازمان دهند.
این پدیدهای است که در مقابله با اتحاد شوروی و ایدئولوژی مارکسیسم رخ داد و کتاب خانم ساندرس، و سایر تحقیقات جدیدی که در این زمینه منتشر شده، گواه این مدعاست و در رابطه با ایران نیز این امر صادق است.
شهبازی در مورد راه مقابله با این حمله میگوید: راه مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ سرد "تولید فرهنگی" است.
در واقع نظریه این مورخ بر پایه استفاده از ابزار مشابه در صحنه نبرد نهفته است و معتقد است که در برابرتولیدات فرهنگی تهاجمی آمریکا تولیدات فرهنگی تدافعی ایرانی میتواند راه گشا باشد.
در دوران جنگ سرد ، دولت آمریکا با استفاده از نفوذ تبلیغی خود در جهان آزاد و با تولید کالاهای فرهنگی ازجمله فیلمهای سینمایی بر علیه دولت سوسیالیستی شوروی زمینه هر نوع اقدام محتملی علیه این کشور را فراهم کرد.
درآن زمان فیلمهایی مانند "جیمز باند" به شکل خاص علیه دولت شوروی تهیه و تولید میشد تا با استفاده از امکان تاثیرگذاری سینما مردم جهان در فریب شعارهای تبلیغی این فیلمها، اندیشهها و مقاصد سیاستمداران آمریکایی را تامین کنند.
با توجه به پیشرفت تکنولوژی و تاثیر روانی بیشتر بازیهای رایانهای به دلیل فرآیند فعال این بازیها، به نظر میرسد که آمریکا علاقهمند به استفاده از این رسانه برای تکرار تجربه جنگ سرد است.
تولید و عرضه بازی رایانهای " ضد حمله" نخستین عکس العمل برابر از سوی متخصصان ایرانی است که میتواند تجربه جنگ سرد را تغییر دهد زیرا این بار حمله با یک ضد حمله روبه رو است و به این ترتیب در فضای رایانهها برای مردم جهان امکان تفکر و انتخاب فراهم میشود.
مدیر انجمن هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در همین خصوص گفت: این بازی رایانهای بر خلاف تبلیغات غربیها توسط نهادهای دولتی ایرانی ساخته نشده است بلکه خالقان آن بانیان یک تشکل غیر دولتی و مردمی ( (NGOبه نام "کانون بازیهای رایانهای ایران " بودند.
این تشکل توسط هشت جوان متخصص ایرانی تاسیس شده است و انجمن هنرهای تجسمی تنها نقش یک حامی را ایفا کرده است .
عاقلی افزود: تولید این بازی نشانهای از عکس العمل مردم ایران در برابر تهاجم فرهنگی آمریکا و جنگ سرد است.