معنی vibe coding و parasocial؛ «واژههای سالِ ۲۰۲۵»

در زیر، نخست میپردازم به پسزمینههای این رویداد و سپس به اهمیت واقعی آن.
- اُلمپیاد نوواژهها
هستی واژهها شبیه به زندگی انسانهاست. آنها هم مثل فرزند انسان، در خانوادهای متولد میشوند، بعضیهایشان، اگر بخت و اقبال یارشان باشد، به خوبی رشد میکنند،«شخصیت» و «جایگاهی» پیدا میکنند. انتخاب «واژۀ سال» از میان دهها و بلکه هزاران نوواژۀ تازه متولد شده در عرض یک سال، رویدادی است شبیه به اُلمپیاد نوواژهها و قهرمانی دو اصطلاح نو!
متولیان برگذاری این مسابقه ملی، معمولاً مؤسسههای فرهنگنگاری بزرگ و لغتنامهنویسان معتبرند کهِ همواره ناظر بر دگرگونیهای گونههای زبانی هستند.
در انگلستان، از سال ۲۰۱۵ تاکنون حداقل دو مؤسسۀ لغتنامه کمبریج و کالینز همه ساله اقدام به برپایی چنین مسابقهای میکنند. فرایند این اقدام، با «واژهآگاهی» و نظارت عالیه بر محتوای متنی و گفتاری رسانهها آغاز میشود. در ماههای پایانی هر سال، مرحله ابتدایی این مسابقه، با گردآوری نوواژههای همان سال در «فهرست واژههای سال» آغاز میشود.
این فهرست برای امسال (۲۰۲۵) حاوی بالغ بر ۶۲۱۲ واژۀ جدید در گفتار و نوشتار انگلیسی زبانان بود. در مرحلۀ بَعد، این فهرست برای تهیۀ یک «شورتلیست» (فهرست کوتاه) در اختیارِ چند سَرویراستار و کارشناس زبانشناسی اجتماعی قرار میگیرد. در مرحله سوم، آنها براساس ۷ معیار، شورتلیست مورد نظرشان را تهیه و ارائه میکنند.
این معیارها عبارتند از: ۱) بسامد کاربرد، ۲) گستره کاربرد، ۳) عمر یا ماندگاری واژه، ۴) ضرورت معنایی آن [یعنی واژۀ مربوط، چه خلایی را پُر و چه نیازی را رفع میکند]، ۵) شواهد نوشتاری معتبر، ۶) ثبات در املا، مفهوم و معنای واژه، و ۷) بیطرفی [به معنی توهین آمیز یا مستهجن و خلاف قوانین و ضدعرف عمومینبودن واژه].
در مرحلۀ چهارم، مؤسسه متولی این «اُلمپیاد»، لغتنامه کمبریج، از میان همه شورتلیستهای گردآوری شده، یک شورتلیست حاوی موارد مشترک در همه شورتلیستها را تولید میکند و آن را به همهپرسی و رأی عمومی میگذارد تا شرکتکنندگان در همهپرسی بر اساس سه ملاک، «گزینواژۀ سال» را انتخاب کنند. آن سه ملاک عبارتند از:
۱) دادههای جستجوی کاربران (مانند بیشترین جویش یا بیشترین افزایش ناگهانی جستجو)؛
۲) بازتاب روح زمانه (رویدادها، جریانهای اصلی و روندهای فرهنگی سال که جوّ معنوی و روحیه اغلب گویشوران را تحت تأثیر خود قرار میدهد. چون که به این جو معنوی در زبان آلمانی Zeitgeist میگویند، انگلیسیها هم ملاک “بازتاب روح زمانه” را Zeitgeist مینامند)؛ و
۳) جنبههای زبانی جالب واژه (مانند تغییرات معنایی یا نحو و همنشیتی جدید)
سپس مؤسسه مذکور ۳ واژه را که بیشترین رأی را آورده، رسماً به عنوان واژههای رتبۀ اول و دوم و سوم سال معرفی و منتشر میکند.
همکار مؤسسه لغتنامه کمبریج در زمینه انتخاب واژه سال، مؤسسه بزرگی است که پایگاه دادههایش در گلاسکو و لندن قرار دارد. نام این مؤسسه، لغتنامه کالینز(Collins Dictionary) است. این مؤسسه مستقلاً میکوشد، واژه سال را به ۳ طریق کشف کند:
- از طریق تحلیل پیکرۀ زبانی ۲۰ میلیارد کلمهایِ (!) خود [مقایسه کنید وضعیت پیکرهنویسی زبان انگلیسی را با وضعیت زبان فارسی که هنوز فاقد یک پیکرۀ زبانی است. این کار بزرگ مدتی است که به ریاست دکتر علی اشرف صادقی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی شروع شده و از سال ۱۳۹۲ تا کنون تنها ۳ جلد آن (از درمجموع ۲۵ تا ۳۰ جلد پیشبینی شده) منتشر شده است.]
۲) از طریق نظارت بر رسانهها، و
۳) از طریق درک دگرگونی در بسامد استفاده از واژهها.
به این منظور، مؤسسه کالینز، تیمی متشکل از فرهنگ نگاران، ویراستاران و کارکنان خود را موظف به کشف واژه سال میکند. این تیم به واژههایی اولویت و اهمیت میدهد که جدید و دارای محبوبیت رو به رشد هستند [مثل «وایب کدینگ»] و یا این که واژههایی قدیمیاند اما معنایی جدید پیدا کردهاند [مثل «پاراسوشال»]

- گزینواژۀهای سالِ ۲۰۲۵
گزینواژۀ سال ۲۰۲۵ در زبان انگلیسی که توسط مؤسسه لغتنامه کمبریج کشف و اعلام شده است: «پاراسوشال» (parasocial) به معنی «فرااجتماعی» است. این لفظ منعکسکننده افزایش چشمگیرِ احساس نزدیکی کاربر به «انسان وارۀ» پنهان در پسِ سیستم هوش مصنوعی سخنگو و برقراری ارتباط یکطرفۀ عاطفی با «او»ست!
گزینواژۀ دوم سال ۲۰۲۵ که توسط لغتنامه کالینز اعلام شده است: «وایبکُدینگ» (vibecoding) است، به معنی ِکُدنویسیِ «بی دَنگ و فَنگ»، «راحت الحلقومی»، «باحال» و «شهودی»
دلایل اصلی انتخاب «پاراسوشال» به عنوان واژه سال
- حضور انسان در بطن فضای سایبری: با گسترش رسانههای اجتماعی، هوش مصنوعی و محتوای ۲۴ساعته برخط، روابط انسان با فضای سایبری و با ابزارهای هوشمند (مانند گوشی هوشمند و سکوهای هوش مصنوعی) عادی شده و هر لحظه میلیاردها انسان این نزدیکی را تجربه میکنند. کالین مکاینتاش، ویراستار کمبریج، دو پدیده مرتبط به همِ «ترویج اصطلاح پاراسوشال» و «برقراری ارتباط عاطفی با ماشین هومند» را نشان و نماد و ریشۀ تغییرات سریع زبان انگلیسی میداند.
- نمونههای برجسته احساس رابطۀ پاراسوشال: چند نمونه برجسته و مشهور از واکنش «پاراسوشالِ» کاربران (یعنی شکلگیری روابط احساسی، عاطفی یا اجتماعی یکطرفه بین کاربر و ماشین هوشمند) وجود دارد که در رسانهها، تحقیقات و تجربه کاربران گزارش شده است. یک نمونه برجسته از روابط پاراسوشال با هوش مصنوعی، اپ/چتبات رِپلیکاست که برای ایفای نقش «همدم عاطفی / دوستانه / رومانتیک» برای انسانها طراحی شده است و بسیاری از کاربران با آن رابطه دوستانه و صمیمی برقرار کردهاند. بعضی از مطالعات و گزارشهای جدید نشان میدهند که اغلب سکوهای هوش مصنوعی رفتاری «اجتماعی»، «صمیمی» یا «دوستی» از خود نشان میدهند، لذا کاربران تمایل پیدا میکنند سکوی هوش مصنوعی را مانند یک رفیق یا موجود زنده در نظر بگیرند. گزارشهایی حاکی از آن است که تأثیرات روانی کار با هوش مصنوعی، طیفی از احساسات، از حس امنیت و دلخوشی گرفته تا احساس وابستگی عاطفی را در کاربران برانگیخته است. بخصوص در مواردی که کاربر از افت روابط انسانی رنج میبَرَد، منزوی شده است و تجربه واقعی با آدمها ندارد یا کم دارد، چنین کاربری؛ سکوی هوش مصنوعی را جایگزین ارتباطات انسانی میکند. این موارد نشان میدهند که برقراری رابطه با هوش مصنوعی صرفاً «کاربرمحور» نیست؛ عاطفی، روانی و اجتماعی هم هست. یعنی انسانها واقعاً، ولو بهطور یکجانبه، احساس نزدیکی، مهر، حمایت و گاهی نیز دوستی با ماشین هوشمند میکنند. این پدیده، مرز بین «ابزار» و «دیگری» را کِدِر میکند. وقتی چتبات را «دوست» بدانیم، یا «شریک عاطفی»، معنای «موجود زنده» بودن آن تداعی میشود.
- در سطح جمعی: فرهنگ و زبان انسانها در حال تطور برای پذیرش چنین رابطههایی هستند واین همان چیزیست که انتخاب «پاراسوشیال» به عنوان کلمه سال ۲۰۲۵ منعکس میکند.
- نگرانیهای اجتماعی: پیامدهای احساس پاراسوشال، جدی است. احساس پاراسوشال هم فرصت است برای کاهش تنهایی، افزایش حمایت در بحران، بخصوص برای کسانی که جامعه از آنها فاصله گرفته است و هم خطر است زیرا که وابستگی شدید، انزوا و کاهش انگیزه برای روابط انسانی واقعی، ایجاد میکند. انتخاب کلمه پاراسوشال به عنوان واژه سال، هشداری درباره جایگزینی روابط واقعی با پیوندهای مجازی سادهشده است که میتواند مهارتهای اجتماعی نسل جوان را تضعیف کند و به مشکلات روانی منجر شود.
- دلایل اصلی انتخاب «وایب کُدینگ» به عنوان واژه سال
اصطلاح vibe coding به طور دقیق از جوامع اینترنتی مخصوصاً توییتری و ردیت (در سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳) ریشه گرفته است و منظور از آن، توصیف وضعیتی است که در آن، نوشتن کد برنامه رایانهای، «یلخی» آغاز میشود و شهودی یعنی بدون نیاز به تعریف منطق و ساختار و طراحی خاص، صرفاً بر اساس حس لحظهای یا الهام درونی توسعهدهندۀ نرمافزار صورت میپذیرد؛ به طوری که توسعهدهنده نرمافزار (برای مثال) به معماری درست برنامه و الگوریتمها از قبل فکر نمیکند، بلکه فقط و فقط بر اساس احساس درونیاش (بخوان: «بر اساس وایب!» کُد مینویسد و بعدها میتواند بگوید که:
“This project wasn’t planned — I just vibe coded it”
یعنی «پروژه را بدون فکر کردن درباره نقشه راه درست، تنها با حس لحظهایام نوشتم!»
تا پیش از سال ۲۰۲۴، کاربرد اصطلاح vibe coding معمولاً طنزآمیز، یا حتی انتقادی بود، به نبود روش یا نظم در کار کُدنویس اشاره داشت و ترکیبی غیررسمی در زبان انگلیسی بود. اما اکنون در سال ۲۰۲۵ از «vibe coding» با لحنی مثبت استفاده میشود:
«vibe coding» یعنی تولید کد برنامه با الهام آزاد، بدون درگیر شدن در جزئیات فنی و در فقدان مشکلات آغاز کار کدنویسی، تنها برای سرگرمی یا برای نمونهسازی اولیه کد.
- جابجایی پارادایم در برنامه نویسی
- – گذار از «دستور» به «مکالمه»
اکنون مدلهای زبانی و هوشهای مولد باعث شدهاند که بخش بزرگی از برنامهنویسی تبدیل شود به: توضیح دادن با زبان طبیعی؛ استفاده از مثال؛ تنظیم لحن، سبک، و محدودیتها؛ و اصلاح تدریجی کد براساس دلخوشی یا vibe مطلوب. این پیشرفت یعنی کدنویسی امروز کمتر نحوبنیاد (syntaxbased) و بیشتر سبکبنیاد (stylebased) شده است. در چنین فضایی است، اصطلاحی مثل vibe coding پدیدار میشود، چون دقیقاً گوهر تغییر پارادایم برنامهنویسی را نشان میدهد:
برنامهنویسی دیگر مبتنی بر صدور دستور نیست، بلکه تنظیم «حس و حال تعامل» است. نتیجه ملموس این فرایند، تخصصزدایی از برنامهنویسی است.
۳.۲ – گذار از «رابطه ابزاری» به «رابطه عاطفی»
در سال ۲۰۲۵ بسیاری از افراد غیرمتخصص (از طراح و معلم گرفته تا مدیر محصول) با حال و هوای لحظهای خود با هوش مصنوعی «ارتباط برقرار میکنند».
این افراد تعاملشان بیشتر از نوع عاطفی است. نتیجه: از بین رفتن احساس استفاده ابزاری از هوش مصنوعی و توهم صمیمیت و دوستی با ماشین هوشمند!
بیان لفظی این رفتار یا این نوع رابطه، به یک لفظ جدید نیاز داشت و آن لفظ «پاراسوشال» است [که از پیش وجود داشت و برای بیان رابطه عاطفی یکطرفه با سلبریتیها به کار میرفت ولی در سال ۲۰۲۵ معنا و مصداقی نو پیدا کرد].
در سال ۲۰۲۵، تعدادی مقالۀ علمی درباره روابط پاراسوشال کاربران با هوش مصنوعی منتشر شد، از آن میان حداقل ۶–۸ مقاله برجسته در پایگاههایی مانند PubMed،arXiv و Frontiers شناسایی شدهاند که عمدتاً بر جنبههای روانشناختی تعاملات انسان با هوش مصنوعی تمرکز دارند.
این مقالات به خطرات روانی، مانند توهم صمیمیت و انزوای اجتماعی کاربران هوش مصنوعی میپردازند. برای آمار کامل، جستجو در Google Scholar یا Scopus تا دسامبر ۲۰۲۵ توصیه میشود، زیرا انتشارات سالانه در حال افزایش است. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه، رجوع شود به نشانیهای زیر:
https://pmc.ncbi.nlm.nih.gov/articles/PMC12398025/ و
https://arxiv.org/abs/2508.15748.
- جمع بندی
گزینش «وایب کدینگ» (کدنویسی شهودی) توسط کالینز و انتخاب «پاراسوشال» (فرااجتماعی) توسط کمبریج به عنوان واژههای سال ۲۰۲۵، نشاندهنده تحولات فرهنگی عمیقتر از هیاهوی هوش مصنوعی است؛ این واژهها بازتابی از تعاملات انسانی با فناوری در عصر دیجیتال ارائه میدهند.
- وایبکدینگ
کالینز این اصطلاح را به دلیل افزایش کاربرد آن در توصیف روش برنامهنویسی مبتنی بر زبان طبیعی به واسطه هوش مصنوعی انتخاب کرد، جایی که توسعهدهندگان به جای نحو دقیق کد، بر «احساس» و ایده کلی خود تمرکز میکنند. این انتخاب فراتر ازهوش مصنوعی، به تغییر پارادایم در خلاقیت و دسترسی به فناوری اشاره دارد و نشان میدهد چگونه جامعه به سمت تعامل شهودی با ماشینهای هوشمند حرکت کرده است.
- پاراسوشال
کمبریج «پاراسوشال» را برگزید، زیرا مشاهده کرد که جهش ناگهانی معناداری در تعداد جستجوهای این لفظ رخ داده است که روند فرهنگی/رفتاری/عاطفی نوپدیدی را در تعامل با چتباتهای هوش مصنوعی منعکس میکند، به طوی که به نظر میرسد میلیونها انسان را درگیر توهم صمیمیت با ماشین هوشمند کرده است. پیام کشف این رابطه، فقط بشارت پیشرفت نیست بلکه همچنین هشداری ست درباره تضعیف روابط واقعی کاربران، تأثیرگذار بر سلامت روانی نسل جوان.
- اهمیت فرازبانی
هر دو واژه مذکور، «روح زمانه» و به قول آلمانیها: zeitgeist در سال ۲۰۲۵ را ثبت میکنند: وایبکدینگ نماد آزادی از جزییات فنی و پاراسوشال هشداردهنده انزوای عاطفی؛ این گزینشها بر پایه دادههای کاربر و تحولات اجتماعی استوارند و فراتر از هوش مصنوعی، تغییرات «شناسنامهایِ» جامعه را برجسته میسازند.
