آیا در اینستاگرام دموکراسی وجود دارد؟
مهر - علی مؤمنی: یکی از مهمترین دغدغههای بشر در طول زمان برقراری ارتباط بوده است. برقراری ارتباط در تاریخ پیچیده خود دستخوش تغییرات بسیاری شده است. ارتباطی که در گذشته تنها به واسطه حضور فیزیکی محقق میشد. امروزه به طور مجازی محقق میشود. در گذشته ارتباطات به منزله "فرایندی" پنداشته میشده و «با ابزارِ صدا، برقرار میشد و تکنولوژی نوشتن وجود نداشت» (دونزباخ، ۱۳۹۸: ۲۷). لذا نیاز به سواد خاصی نبود و تنها حضور در محل گفتوگو، فرایند ارتباطات را ایجاد میکرد. با پیشرفت تکنولوژی و «توسعه جوامع باسواد باعث شد ارتباطات به یک "محصول" بدل شود که بتوان آن را ذخیره، توضیع و به منزله منبعی برای تحلیل، نقد و سازماندهی سیاسی استفاده کرد» (دونزباخ، ۱۳۹۸: ۲۷). لذا باید گفت امروزه با محصولات ارتباطاتی مانند فیلمهای سینمایی، برنامههای تلویزیونی و رسانههای اجتماعی روبهرو هستیم.
مضاف برآن پیوند ارتباطات با تکنولوژی باعث شده است که روند تغییرات در ارتباطات متوقف نشود. اگر رسآنهای مانند تلویزیون یا رادیو برای ما ارتباط یک سویه (از تولید کننده پیام به مخاطب) ایجاد کردند؛ امروزه شبکههای اجتماعیِ دوسویه و چند سویه را شاهد هستیم که تعداد بسیار زیادی از کاربران، در لحظه، امکان برقراری ارتباط و تولید محتوا دارند.
شاید بتوان گفت شبکههای اجتماعی امروزه به عنوان رسانه مسلط در دنیا هستند که حیات بسیاری از رسانههای پیشین خود را تحت تأثیر و شیوه زندگی بشر را نیز تغییراتی دادهاند. یکی از این تغییرات که در بالا نیز ذکر شد ایجاد امکان ارتباط و تولید محتوا در این فضا است؛ به طوری که بسیاری از افرادی که تا دیروز "مخاطبان رسآنهای" شناخته میشدند امروزه به "کاربران رسانهای" تبدیل شدهاند که امکان تولید و دریافت پیام برای آنها ایجاد شده است. در نگاه اول به نظر میرسد که امکانی برابر برای همه کاربران ایجاد شده است. اما آیا واقعاً شبکههای اجتماعی خصوصاً اینستاگرام فرصتی برابر را در تولید و دریافت پیام برای همه کاربران ایجاد کرده است؟ در این نویسه قصد برآن است که این مسئله در پیوند با موضوع سلبریتیها در اینستاگرام، بررسی شود.
اعداد جادویی
اینستاگرام شبکه اجتماعی که در سال ۲۰۱۰ با ویژگی اشتراک گذاری محتواهای تصویری (عکس و ویدئوهای ۱۵ ثانیهای) و نوشتاری (کپشن) به جهانیان معرفی شد. شبکهای پروفایل محور و تعاملی که امکان برقراری ارتباطات چندسویه را برای کاربران ایجاد کرد. همچنین امکان نمایش و بیان بسیاری از اموری که قابلیت بیان برای عموم نداشت را نیز ایجاد کرد. فارغ از محتواهای به اشتراک گذاشته شده توسط کاربر تعداد لایکها، تعداد پستها، تعداد دنبال کنندگان و دنبال شوندگان نیز کاملاً برای همه مشهود است. به عبارتی دیگر، یکی از راههای قضاوت پروفایل، بررسی اعداد( FOLLOWERS,FOLLOWING,LIKE,POST) آن است. دقیقاً این اعداد هستند که در اینستاگرام تعیین کننده بسیاری از اتفاقات است. یعنی میزان باورپذیری، هواداری، انزجار و دنبال کردن بر اساس معیارهای عددی است و اعداد یک پروفایل، ما را سوق به انجام کنشی خاص ( فالو، بلاک و…) میدهد. این اعداد، معادلات اینستاگرامی را نظم میدهد و به اینستاگرام هویت مصرفیتر و تجاریتر میدهد.
اگر اینستاگرام برای بسیاری از عموم مردم قابل دسترسی است و فرصتی برابر ایجاد کرده؛ به یقین اجازه دسترسی را به افراد مشهوری مانند سلبریتیها، سیاستمداران و… میدهد. شهرت عامل بسیار مهمی برای جذب اعداد (کاربران) در اینستاگرام است. به عنوان مثال پروفایل یک بازیگر محل تجمیعی از دنبال کنندگان با عقاید، ظواهر و مدلهای گوناگون است و شاهد میزان فالوورهای میلیونی برای آنها هستیم که اعتبار دهنده به هویت شهرتمند آنهاست.
از طرفی دیگر شاهد کاربران معمولیای هستیم که با آپلود عکس و عمدتاً فیلمهایی از خودشان با محتواهای طنز یا فان در اینستاگرام، کاربران بسیاری را جذب خویش میکنند. این افراد که عمدتاً به طور ناگهانی و بر اساس میزان بازدید و ری پست / استوری کردن آن ویدئوها به شهرتی ناخواسته می رسند؛ لقب میکروسلبریتی را در خود نهادینه میکنند. لذا باید گفت که سلبریتیها و میکروسلبریتیها از بازیگران اصلی نابرابری در اینستاگرام در تمام سطوح هستند.
توهم دغدغه
نتیجه این نابرابری را در قرار گرفتن آنها در جایگاه مرجعیت فکری برای دیگر کاربران باید جست. نکته بسیار مهمی که تحت عنوان مرجعیت فکری مطرح میشود این است که کدام یک از فعالیتها و رفتارهای آنها در اینستاگرام توسط کاربران و دنبال کنندگان آنها تقلید میشود؟! از نظر من سلبریتیها در تمامی سطوح (از فردی و شخصی تا اجتماعی) بر دیگر کاربران تأثیر میگذارند. آنها زندگی روزمره خود را برای ما نمایش میدهند، شرح حالی از خوشی و غم را استوری میکنند و تصاویر خویش از آخرین مسافرت خارجی خود را پست میکنند. شهرتمداران، ما را شریک حال خوش یا ناراحتی از روابط عاطفی خویش میکنند و بعضاً گریزهای ضمنی به روابط جنسی خود نیز میزنند. علایق و سلایق خود را بیان میکنند و هزاران امر روزمره دیگر را به طور خود خواسته و عمداً برای ما بازنمایی میکنند. آنها به بیان عقاید و اعلام هواداری از یک مکتب، تفکر، جناح و… در امور سیاسی فرهنگی دینی، میپردازند و شما را تشویق به همفکری با خودشان میکنند.
اگرچه این دست فعالیتهای بیخردانه و بیمنطق اهل شهرت قابل تأمل و بسیار با اهمیت است؛ اما جنبه بسیار مهمتر از آن، مخاطبان این پیام هاست. زمانی که وضعیتی نابرابر در اینستاگرام حاکم میشود، راه حلی که کاربران به دنبال رفع آن هستند؛ رسیدن به بهترین وضعیت است تا احساس نابرابری برای آنها از بین رود. لذا شاهد همانندسازی خودشان با افرادی که اعتبار رقمی و کمّی در اینستاگرام دارند؛ هستیم. زندگی زیبا، حال خوش، غافلگیری جشن تولد، نمایش زندگی خصوصی و بیان عقاید سیاسی و… کلیشههای رفتاریای هستند که سلبریتیها و میکرو سلبریتیها یکی از تاثیرگذارترین عوامل در ساخت آنها بودند وهستند. سلبریتیها بدین واسطه نه توجه ذهن کاربران را به خود جلب میکنند بلکه ذهن آنها را تحت استثمار فکری خود قرار میدهند که برای بهترین شدن در اینستاگرام و سبک زندگی درست رسانهای تنها راه تقلید و تبعیت از آنهاست. شهرتمداران ذهنی تابع، تقلیدی و تهی از کاربران میخواهند که زمانی که احساس درخطر افتادن منافع خویش را کردند یا نیاز به جمعیتی برای رسیدن به پیروزی داشتند سریعاً از طریق چند فعالیت اینستاگرامی لشکر مجازی خویش را آماده میکنند. این چنین است که صندوقهای رأی به واسطه آنها بنفش میشود یا کف خیابانها به واسطه آنها شلوغ میشود.
زمانی که کاربرانی تحت تأثیر سلبریتیها دست به کنشهای مهمی مانند کنشهای سیاسی، رأی دادن یا اعتراض کردن میزنند، این توهم را پیدا میکنند که دغدغهای اجتماعی و مدنی دارند. در صورتی که آنها سربازانی بی اراده و همیشه آماده باش برای اهل شهرت هستند. ذات تقلید نیز همین است یعنی باید دقیقاً همانطور که گفته شده انجام شود و زمان تغییر نیز توسط مرجع بیان میشود.
مجموعاً باید گفت فرایندی ایجاد شده است که سلبریتیها و میکروسلبریتیها با در اختیار گرفتن اذهانِ هواداران، دنبالکنندگان و… به آنها وعده بهتر زیستن به شرط تقلید میدهند. تقلیدی که به دور از هرگونه تفکر انتقادی و رفتار مقاومتی انجام میشود. خلأ موجود در این خصوص، عدم آموزش صحیح سواد رسانهای برای کاربران است. کاربران اگر از ذات بستر شبکههای اجتماعی، پشت پرده فعالیت بسیاری از سلبریتیها و میکروسلبریتیها، نتیجه عینی بسیاری از بیانات و فعالیتهای غیرتخصصی آنها مطلع شوند و مهارت مواجه درست با این طیف رسانهای را یاد گیرند در حداقلیترین حالت، شاهد کنشهای سیاسی که پشیمانیهای فراوانی را به دنبال داشته است؛ نخواهیم بود.
منابع:
دونزباخ، و. (۱۳۹۸). فلسفه ارتباطات. (ا. شاهقاسمی، مترجم) تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.