استارتآپهای ایرانی معلق میان بدهی و دره مرگ
مریم آریایی - رشد بیحساب و کتاب مراکز موسوم به شتابدهنده و برگزاری رویدادهایی با مجریان نامعلوم در داخل و خارج کشور پیرامون استارتآپها موضوعی است که درباره مشکلات ناشی از آن بسیار نوشته شده؛ ایدههایی که با امید به درآمدزایی و کارآفرینی پرورانده و عرضه شدند، حالا با فروکش کردن تب و تاب اولیه گرفتار مصائبی هستند که حتی تغییر نام و عنوان و وعده و وعیدهای دولتی هم گره از کار آنها نمیگشاید.
یادآوری اغراقآمیز سرگذشت موفقترین غولهای تکنولوژی مانند فیسبوک، اسنپچت، شیائومی، اندروید، گوگل، مایکروسافت، اپل و غیره که با یک ایده ساده شروع به کار کردند و به درآمدهای میلیاردی رسیدهاند در واقع سرابی بود که بر جذابیت کار در این حوزه میافزود و رشد روزافزون برگزاری رویدادهایی همچون استارتآپویکندها و استارتآپ گرایند و غیره نیز ناشی از همین جذابیت بود.
رویدادهایی که در آن افراد ایدههای خود را مطرح میکردند و از بین ایدههای مطرح شده بهترینها انتخاب میشدند؛ اما با وجود رونق بازار این رویدادها در نبود یک متولی خاص و مرجعی برای تعیین اصالت برگزارکنندگان، اتفاقی که عمدتا میافتاد این بود که در بهترین وضعیت این ایدهها در مرحله سرمایهگذاری با مشکل مواجه شده و رها میشدند، و در شکل بد آن، ایدهها و استعدادها از سوی صاحبان سرمایه و برخی برگزارکنندگان همایشها که مثل تور عمل میکرد، سرقت میشد.
رویدادهای متعدد و سرنوشت نامعلوم ایدهها
یکی از چالشهایی که استارتآپهای شرکتکننده در این رویدادها با آن مواجه بودند، سرنوشت نامعلومی بود که این ایدهها پیدا میکردند؛ ایدهها در مراسم متعدد و در فضایی هیجانی ارایه میشد و هیچ تضمینی وجود نداشت که این ایدهها ایمن بماند و سوءاستفادهای از آنها صورت نگیرد.
سوی دیگر این ماجرا شرکتهای خارجی بودند که با هر ابزاری به صورت مستقیم و غیرمستقیم به دنبال برقراری ارتباط و سرمایهگذاری و اجرای کار مشترک با جوانان خلاق ایرانی بودند که ایدههایشان باید به صورت استارتآپهایی راهاندازی شود و حاصل این مذاکرات این نبود که سرمایهگذاری جذب داخل شود و ایدهای به درآمدزایی برسد بلکه خروج سرمایهها از کشور تهدید تازهای است که در این میان به وجود آمده بود.
با وجود این مشکلات در حالی که به نظر میرسید فرصت استارتآپها در تولید اشتغال مولد نقشی کلیدی ایفا کند اما چشمانداز آتی دیگر چندان روشن به نظر نمیرسید و فضا به گونهای رقم خورد که دیگر عنوان رویدادهای استارتآپی و حمایت از ایدههای تازه جذابیت ویژهای برای صاحبان ایده نداشت؛ از یک سو صاحبان ایدهای که به در بسته این رویدادها خورده بودند برخی فعالان عرصه شتابدهندگان و استارتآپها را "دلالان هایتک" نامیدند و از مافیای پشت پرده برخی از اینها سخن گفتند از سوی دیگر مجموعههایی که خود را حامی استارتآپها معرفی میکردند حالا میکوشند تا از عناوین دیگری استفاده کنند حتی شنیده شد که یک مجموعه دولتی خواستار استفاده نکردن از عبارت استارتآپ در برنامههایی شده که بهعنوان اسپانسر از آنها حمایت میکند.
اقدامات بیاثر و حبابی که ترکید
ادعای دروغین اختصاص مبالغ میلیاردی به استارتآپها؛ ادعای ارایه خدمات رایگان منتوری (مربیگری) از سوی شرکتهای خارجی، گرفتار شدن در دام شهرتطلبی و سوءاستفاده تبلیغاتی برخی، بحث ارزشگذاریهای دروغین و لابیبازی با برخی رسانههای خارجی، دلالی و کلاهبرداری در پس وعدههای کارآفرینی و مواردی از این دست مشکلاتی بود که صاحبان ایده در جریان همین رویدادها و مواجهه با شتابدهندهها با آن مواجه شدند و حباب استارتآپ به مرور در ذهنشان ترکید.
اما به واسطه انتقادات گسترده و باز شدن پای نهادهای امنیتی، پاسخ وزارت ارتباطات به نگرانیها و تلاش برای خروج از مشکلات احتمالی، افتتاح یک مرکز به نام «مرکز توانمندسازی و تسهیلگری کسب و کارهای نوپای فاوا» بود که از آن زمان ت کنون علیرغم حضور گسترده و تبلیغاتی وزیر ارتباطات و معاونانش در افتتاح این مرکز و کاهش فشارها به یکی از معاونان این وزارتخانه، هیچ خبر و اتفاق خاصی در این مرکز مخابره نشده است.
در جریان افتتاح مرکز توانمندسازی و تسهیلگری کسب و کارهای نوپای فاوا، وزیر ارتباطات گفت که این مرکز به ما کمک میکند تا بیشتر در جریان بازار قرار گیریم و فعل و انفعالات زیرساختی را بر این مبنا تنظیم کنیم.
قرار بود این مرکز نقش مشاوره را برای فعالان این عرصه بازی کند تا سرمایهگذاران بتوانند با اعتماد بیشتر در این عرصه فعالیت کنند.
در این میان مرکز ملی فضای مجازی نیز همزمان از تدوین سیاستهای حمایتی از استارتآپها خبر داد. بر این اساس کارگروهی در این مرکز تشکیل شد که در نخستین جلسه آن درباره نحوه حمایت از شرکتهای کارآفرین نوپا (استارتآپ) با حضور نمایندگان دستگاههای مختلف و بخش خصوصی توسط معاونت فناوری مرکز ملی فضای مجازی به منظور شناسایی وضعیت جاری عملکرد شرکتهای کارآفرین نوپا (استارتآپ) و رخدادهای مربوط به آن در کشور، چگونگی ساماندهی فضای کارآفرینی و طرح راهکارهای حمایتی کلان در جهت ارزشگذاری و حمایت از این فضا بررسیهایی انجام شد.
قرار بود این کارگروه سیاستهای لازم برای کنترل، نظارت و هماهنگی در بحث استارتآپها را تدوین کند اما در این مورد هم شورایعالی فضای مجازی همچون بسیاری از اقدامات و فعالیتهای نامعلوم و نصف و نیمه به همین یک جلسه اکتفا کرد و جلسه دومی نداشت تا به این ترتیب آبها از آسیاب بیفتد.
تب تندی که فروکش کرد
حالا اما تب تند استارتآپها در دنیا و ایران فروکش کرده و از سقوط سرمایهگذاری در استارتآپها در دنیا خبر میرسد.
سرمایهگذاریهایی که در سهماه پایانی سال 2015 به مجموع 6/ 17 میلیارد دلار میرسید حالا با افتی محسوس در اولین ماههای سال 2016 میلادی به 3/ 9 میلیارد دلار کاهش یافته است. این در حالی است که شرکتهای فعال در حوزه تکنولوژی نیز حال و روز چندان خوبی ندارند.
از نگاه سایت Forbes در سال جاری میلادی بهترین شرایط موجود، برای استارتآپهایی مهیا خواهد بود که در مراحل اولیه راهاندازی قراردارند. با این تفاسیر در صورتی که شما یک کارآفرین کاربلد با ایدههای منحصر بهفرد در حوزه هوش مصنوعی، سلامت دیجیتال، امنیت یا سرگرمیهای دیجیتالی هستید، شانس زیادی برای دریافت سرمایه مورد نظر خود خواهید داشت.
در طرف مقابل، شرکتهایی که در مراحل پایانی راهاندازی هستند و خود را آماده میکنند تا عرضه عمومی را استارت بزنند باید دقت زیادی داشته باشند. بازار فعلی با این شرکتها مدارای چندانی نخواهد کرد و تیم مدیریتی استارتآپ باید دقت ویژهای روی مواردی مانند گردش پولی، درآمد کلی و نسبت هزینه به درآمد داشته باشد.
روی دیگر ماجرا چیست
اما فارغ از کاهش این تب کاذب و مشکلاتی که در ابتدای این گزارش به آنها اشاره شد، حالا روی دیگر پرده داستان تاریک سوءاستفادهها، سوءمدیریتها و کلاهبرداری در پوشش واژههای زیبایی همچون کارآفرینی، استارتآپ و امثالهم در حال نمایان شدن است.
آنچنان که افشین کلاهی رییس هیات مدیره مجمع تشکلهای دانشبنیان ایران در تحلیل این وضعیت میگوید بیش از 50 درصد استارتآپها بعد از استارت زدن با شکست مواجه میشوند اما نگاهی که در خارج به سرمایهگذاریهای مخاطرهآمیز است، فرق میکند. آنها میگویند به فرض هم که 50 درصد استارتآپها با شکست مواجه شوند اما از کنار یک موفقیت میتوان به سود و بازگشت سرمایه رسید اما الگویی که در ایران در زمینه ارایه تسهیلات ارایه شده، در آینده نزدیک با موج نخبگان بدهکار مواجه میشویم که کارشان با موفقیت مواجه نشده است اما باید بازپرداخت تسهیلاتشان را داشته باشند.
فریدون قاسمزاده مدیرعامل یک شرکت اینترنتی هم از دره مرگ به عنوان خطری بزرگ پیش روی استارتآپها میگوید و معتقد است دره مرگ بزرگترین خطر پیش روی کارآفرینان و جوانانی است که در حوزه دیجیتال کسب و کار میزنند. در قوانین ما زمانی که چکی وصول نشود فرقی بین کلاهبردار و کارآفرین نیست و هر دو بازداشت میشوند. دره مرگ (زمانی که استارتآپ قرضی میگیرد) برای کسب و کارهای ایرانی بسیار حایز اهمیت است زیرا بازپرداخت تسهیلات را ترسیم میکند.
او میگوید در کجای جهان هنگامی که استارتآپ یا تولیدکننده محتوایی وارد قرارداد با اپراتورها میشود باید از محل درآمدهایش 30 درصد به اپراتور بپردازد؟ این موضوع خطر دره مرگ را دو چندان میکند و ممکن است کسب و کار زمین بخورد.
اینجا است که حالا فقط سرابی محو نشده و حبابی نترکیده که همه چیز به حالت اولیهاش بازگردد، بلکه اکنون جوانان صاحب ایده در باتلاق بدهی و خطر سقوط در دره مرگ قرار گرفتهاند و البته مسوولیت تمام این اتفاقات و مشکلاتی که برای جوانان کمتجربه و رویایی که به دروغ تصور میکنند امثال استیو جابز و مارک زاکربرگ کار خود را از یک گاراژ و اتاق دانشجویی آغاز کرده و بیهیچ مقدمهای، یکشبه مولتی میلیارد شدهاند، به عهده مسوولان و متولیان این عرصه است و باید دید برای پایان ناخوشایند این داستان تمهیدی در نظر دارند یا آنکه باید منتظر موج جوانان و نخبگان فریبخورده و بدهکار باشیم؟