اینترنت ملی و 12+1 پرسش از وزارت ارتباطات
عباس پور خصالیان - دیگر برای ما عرف و عادت شده است که مهمترین طرحهای ملی این مرز و بوم ،در دقیقهی 90، کلید بخورد و با عجله و هیاهوی بسیار، اعلام بشود. برای مثال، نگاه کنید به : ”طرح آیسیتی روستایی“ که در پایان سال 82 ،چون وحی منزل، از آسمان یک همایش محلی به زمین وزارت ICT فرود آمد و تامین اتصالات اینترنتی برای ده هزار نقطه ی روستایی، یک شبه و روی هوا،به نخستین طرح آیسیتی روستایی کشور بدل شد، بی آن که نام و نشانی از جدول زمانبندی دقیق برای هر استان و طرحی برای پایگان یا ”پلات فرمی“ واحد جهت ارائهی خدماتی یکپارچه به روستاییان در میان باشد ! جند ماه بعد، مشاور محترم وزیر وقت گفت به زودی شش هزار نقطهی مجهز به آیسیتی روستایی مورد بهرهبرداری قرار خواهد گرفت، بعد هم اعلام کرد چهار هزار نقطه، آمادهی بهرهبرداری ست ولی در نهایت دو هزار و جند نقطه، رو به راه شدند و به دست ریاست جمهور وقت، افتتاح گردیدند،آنهم اکثرا فاقد دیتا.
البته این جنین رویکردی به جدی ترین مسایل، تبدیل به عادت و طبیعت ثانویه ی ما شده است واز بابت، جای هیچ گلایه نیست! هر چه باشد همه پذیرفتهایم که وجود طرح آیسیتی روستایی، با همهی کاستیهایی که داشت و هنوز هم دارد، بهتر از نبود آن است.بالاخره، تصویب و اعلام این طرحها، (طرح پرخرج و کم ثمر دفاتر پست و مخابرات روستایی در دوران غرضی، طرح ICT روستایی در دوران معتمدی و طرح اینترنت ملی در وزارت فعلی) همه کارهای درستی هستند اما آنچه بهرهوری را تعیین میکند، تنها انجام کارهای درست نیست بلکه انجام درست کارهای درست است.
اکنون هنگامی که هیأت وزیران در مرکز یک استان محروم (مثل شهرکرد) تشکیل جلسه میدهد و یکی از مصوبههای خود را به ”راهاندازی همهی دفاتر فناوری اطلاعات آیسیتی روستایی در سال 85“ اختصاص می دهد،بدین معناست که هنوز حتی تعداد نقاط روستایی استان به درستی معلوم نیست جراکه به جای ذکر تعداد دفاتری که باید راهاندازی شوند از ”همهی دفاتر“ یاد میکنند؟ (رجوع شود به مصوبات هفتمین جلسهی استانی دولت در شهرکرد،روزنامه ی شرق، مورخ 4/12/84)
حال روز از نو، روزی از نو : هنوز پروژه ی دفاتر آی سی تی روستایی به پایان نرسیده، طرح اینترنت ملی در قالب USO کلید می خورد (و البته USO هم یعنی التزام دولت به ارائهی خدمات عام) پس این هر دو طرح از جنس USO هستند! منتها اینترنت ملی دیگر فقط طرحی روستایی نیست بلکه اقشار و آحاد مردم شهر و روستا را در سراسر کشور در بر میگیرد اما آنچه معلوم نیست این نکته است که به چه نسبت ؟ به عبارت دیگر : شهر و روستا به یک نسبت از اینترنت ملی برخوردار میشوند؟ یا این که تفاوتهایی در ضریب نفوذ، کیفیت خدمات (پهنای باند) و تعرفههای اینترنت شهری و اینترنت روستایی وجود خواهد داشت؟ (رجوع شود به پرسشهای 7، 8 و 9 در همین مقاله)
از این دست پرسشها پیرامون طرح اینترنت ملی، شبکهی هوشمند و شبکهی نسل آتی که همگی به تقریب همزمان یعنی در پایان سال 84 توسط وزارت ICT اعلام شدند به وفور مطرحاند. اما آنچه در پی میآید تعدادی از پرسشهای اساسی در مورد این طرحهاست.
هدف ما از طرح این پرسشها، توجه دادن به پژوهشگران و سیاستگذاران شورای عالی فناوری اطلاعات و وزارت ICT است برای غنا بخشیدن به این طرحها از طریق یافتن پاسخهایی در ازای پرسشهای اساسی زیر.
البته شاید تعدادی از این پرسشها را شورا و وزارت مزبور پیش از این مطرح نموده و به آنها پاسخ داده باشند، در این صورت آن جه در درجه ی نخست مورد نضر است اخذ پاسخ های وزارت به تمام این پرسش ها از سوی روابط عمومی آن وزارت است برای اطلاع رسانی عمومی از طریق این ماهنامه. امید است روابط عمومی وزارت ICT در این زمینه، به رسالت خود، به موقع عمل کند.
پرسشهایی از شورای عالی فناوری اطلاعات و وزارت ICT
اگر از هر کارشناس معمولی که اندک اطلاعی از ماهیت اینترنت و شبکهی نسل آتی دارد بپرسید :
دو طرح اینترنت ملی و شبکهی نسل آتی، چه نسبتی با هم دارند؟ یقیناً پاسخ خواهد داد : اجماع جهانی بر آن است که هر دو از جنس IP هستند !
پس نزدیکترین حدس و گمان جامعهی مخابرات کشور این میتواند باشد که به احتمال قوی این هر دو طرح، زیرمجموعههای یک طرح بزرگتر اند که مغفول مانده است. برخی نیز ممکن است پاسخ دهند که این دو طرح، یکی هستند و آن یکی هم شبکهی نسل آتی است، یعنی اینترنت ملی در دل شبکهی نسل آتی نهفته است. بعضی هم ممکن است بگویند : برعکس ! یعنی شبکهی نسل آتی، بخشی از اینترنت ملیست. پس آنچه مهم است این است که این دو طرح را از یکدیگر جدا نبینیم بلکه آنها را به نحوی مرتبط به هم بدانیم.
پس نخستین پرسش را میتوان چنین صورت بندی (فرموله) کرد :
1- طرحهای اینترنت ملی و شبکهی نسل آتی، به چه نحوی به هم مرتبطاند؟ و در پس آن میتوان پرسشهای بیشتری را مطرح نمود :
2- این دو طرح چه نسبتی با برنامهی عمل جامعهی اطلاعات دارند؟ - همان برنامهای که ایران نیز متعهد به اجرای آن است !
3- نقش کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات و سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی در مقررات گذاری آنها چیست؟
4- کدام طرح، از اولویت اجرایی بالاتری برخوردار است؟ ـ اینترنت ملی؟ یا شبکهی نسل آتی؟
5- اگر اجرای طرح اینترنت ملی به دو میلیارد دلار و تحقق شبکهی نسل آتی به بیست میلیارد دلار نیاز دارد، با چه سازو کاری، هزینههای این طرحها تأمین میشوند؟
6- با توجه به این که ”خدمات الزامی عمومی“ (به قول وزیر محترم) و USO (به قول اتحادیهی بینالمللی مخابرات) بر دو نوع اند، یکی به فرد تعلق میگیرد و دیگری به محله و جماعتی کمابیش باز و محدود (اولی ”خدمات عام“ نام دارد و دومی ”دسترسی عام“) این پرسش مطرح میشود که : اهداف کمی شدهی طرح اینترنت ملی، چه اعداد و ارقامی را در ازای هر یک از دو نوع مذکور نشان میدهد؟ و در پایان کدام برنامه؟ به عبارت دیگر : در پایان برنامهی پنج سالهی چهارم، چند میلیون نفر خدمات عام اینترنتی یا اشتراک انفرادی اینترنت ملی را دارا هستند؟ و چند میلیون نفر برخوردار از دسترسی عام به یک کوشک اینترنتی (Internet Kiosk) یا یک کافهی اینترنتی و یا یک دفتر روستایی اینترنتی هستند؟
7- استانها از لحاظ اهداف کمی مذکور، چه تفاوت هایی با هم دارند و پوشش جغرافیایی اینترنت ملی یا National Internet rollout در هر استان، چگونه است و چه ویژگیهایی دارد؟
(باید توجه داشت که سه شاخص USO که با حرف لاتین A شروع میشوند عبارتند از :
Availability ،Accessibility ،Affordability و پرسش شمارهی هفت ما، مربوط به نخستین شاخص است که میتوان آن را ”پوشش پذیری“ ترجمه کرد)
8- پرسشی که مربوط به دومین شاخص مزبور است از این قرار است :
خدمات عام اینترنتی و دسترسی عام اینترنتی با چه کیفیتی ارائه میشوند ؟
(برای مثال : با چه پهنای باندی؟)
9- و پرسشی که مربوط است به سومین شاخص مذکور عبارت است از :
خدمات عام و دسترسی عام مذکور با چه تعرفهای واگذار میشوند و ساختار هزینهای آنها چه اجزایی دارد؟
10- در هر یک از مقاطع برنامهای، چه نسبتهایی میان طرح اینترنت ملی و پروژهی عظیم ”کوچیدن به سوی شبکهی نسل آتی“، وجود دارد؟
11- علاوه بر نقش کمیسیون و سازمان تنظیم مقررات، سایرین هم نقشهایی در این دو طرح دارند. پس میتوان پرسید : نقش و سهم بخش خصوصی و اپراتورهای اول و دوم (و سوم) موبایل در تحقق این دو طرح ملی چیست؟
12- با توجه به این که طرحهای مذکور به نحوی با برنامه ی عمل جامعهی اطلاعات در ارتباط اند و برای تحقق این برنامه، نقشهای معینی از سوی WSISبه تمامی آژانسها، سازمانها، اتحادیهها و دفاتر سازمان ملل تفویض شده است، چه نهادی وظیفهی هماهنگسازی و سازماندهی همکاریهای چند جانبه میان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، از یک سو، و نهادهای سازمان ملل متحد را، از سوی دیگر، برعهده دارد؟
- شورای عالی فناوری اطلاعات؟ یا معاونت بینالملل وزارت ICT ؟ و یا وزارت امور خارجه، یا این که همه با هم به علاوهی هر وزارتخانه دیگر که سنخیتی با آژانس، اتحادیه، سازمان، دفتر و نهاد مربوطه در سازمان ملل متحد دارد؟
البته این رشته از پرسش ها را میتوان به یقین و به ضرورت ادامه داد اما ما تنها یک پرسش دیگر و به همین 12+1 پرسش بسنده میکنیم:
آیا اینترنت ملی و شبکهی نسل آتی، طرحهایی ،در بعد زمان شناور اند ؟ یا دارای جدول زمان بندی دقیق؟
در فرصتی دیگر، پرسشهای متنوع دیگری را در همین رابطه و همین بخش مطرح خواهیم کرد.
بدیهیست که اگر پاسخهای معقول و مطلوب به پرسشهای مذکور وجود داشته باشند، این طرحها، رو به راه اند و رو به راه تر هم میشوند ولی اگر وجود نداشته باشند و اصلاً پاسخدهی نشوند،به گمان ما، طرح هایی رو به قبله خواهند بود!و از همه بد تر َشالوده شکن و ساختار فکن !
پینوشتهـا :
ICT : Information and Communication Technology
USO : Universal Service Obligation
ٌWSIS :World Summit on the Information Society
منبع : ماهنامه دنیای مخابرات وارتباطات
- ۸۵/۰۲/۲۴