بازگشت مردم از تاکسیهای اینترنتی به آژانسهای سابق
یوسف حیدری - «زنگ تلفن آژانس قطع نمیشود. علی آقا سعی میکند هم جواب مرا بدهد هم جواب مشتریهایی که بیصبرانه منتظر رسیدن ماشین هستند. میگوید از رانندههای قدیمی تاکسی سرویس مجیدیه است. بعد از پیدا شدن سروکله تاکسیهای اینترنتی اوضاع کار و کاسبی خیلی از تاکسی سرویسها بد شد و خیلی از رانندهها هم موبایلشان را برداشتند و رفتند سراغ سرویسهای اینترنتی. جالب این که کرونا خیلی از مشاغل را به سمت اینترنتی شدن و دورکاری و فعالیت در شبکههای اجتماعی هل داد اما کار برای رانندگان تاکسی برعکس شد. مردم دوباره یاد تاکسی سرویسهای محل افتادند و دنبال کد اشتراک قدیمیشان گشتند.
ظاهراً نگاه مردم این بود که نمیشود به راننده ناشناس از نظر بهداشتی اعتماد کرد اما تاکسی سرویس محل، لااقل جلوی چشمشان بوده و میتوانستند از نزدیک ببینند چه خبر است. از طرفی در روزهای اوج خانهنشینی، تمایل به استفاده از حملونقل عمومی هم کم شده و اغلب مسافران شهری به سمت آژانسهای قدیمی محلهها سرریز شده اند. همان رانندههایی که چشم بسته و بدون استفاده از گوشی هوشمند و انواع نرم افزارهای مسیریاب شما را به مقصد میرساندند و گاهی برای کوتاه کردن مسیر میپیچیدند توی کوچهپسکوچهها.
مصطفی به شماره اشتراک آژانس اشاره میکند و میگوید: «ما از قدیمیهای صنف تاکسی سرویس هستیم. امین مردم بودیم و هستیم. اگر کرونا توی چند ماه گذشته کاسبی خیلیها را خراب کرد، کاسبی تاکسی سرویسهایی که این چند ساله خراب شده بود، حالا، رو به راه شده. تاکسیهای اینترنتی و گوشیهای هوشمند بازار ما را از سکه انداخت و دیگر کمتر کسی سراغی از آژانس محل میگرفت. به هر حال مردم دوست دارند از خدمات جدید استفاده کنند که هم رقابتیتر است هم سادهتر اما خب هستند کسانی که همچنان به ما اعتماد بیشتری دارند و دلشان میخواهد از ما تاکسی بگیرند تا این که کرونا رسید و سیل مسافران سمت ما آمد.»
مصطفی دل پری از تاکسیهای اینترنتی دارد اما با این حال به رانندههای این سرویسها هم حق میدهد: «این که میگویند در تهران هفت هزار راننده فقط در تاکسیهای اینترنتی کار میکنند نشان دهنده این واقعیت تلخ است که اینها شغلی ندارند و مجبور هستند سراغ این کار بروند. از صبح تا شب باید توی ماشینات باشی و از استراحت هم خبری نیست. اغلب توی همان ماشین غذا میخورند و آنهایی که از شهرستان آمدهاند، شب را هم توی ماشین میخوابند. اگر شب مسیرت به بلوار میرداماد و خیابان جلفا افتاد میتوانی این رانندهها را ببینی که تو ماشین یا همان اطراف روی چمن خوابیدهاند. اما اینجا راننده بعد از هر سرویس، استراحت میکند و راحت غذا و چایاش را میخورد و دائم پشت فرمان نیست. سند خودروی همه رانندهها هم داخل این گاوصندوق است و اگر اتفاقی برای مسافر بیفتد، تاکسی سرویس پاسخگو است و به راحتی میتوانیم به راننده دسترسی داشته باشیم. خود من قبلاً توی تاکسی اینترنتی کار میکردم اما بعد از چند ماه احساس کردم نمیتوانم ادامه بدهم. نه جایی برای استراحت داشتم نه جایی برای غذا خوردن و توی گرما و سرما کف خیابان بودم.»
سراغ یکی از قدیمیترین تاکسی سرویسهای مجیدیه جنوبی میروم؛ جایی که بیش از سه هزار کد اشتراک دارد و ۲۰ سال است که در محله استاد حسن بنا فعالیت میکند. رانندههای موسفید کرده یکی یکی از راه میرسند و بساط ناهار در اتاق کناری برپا میشود. اولین لقمه را که به دهان میگذارند صدای متصدی بلند میشود: «آقا سعید زود غذات رو بخور سرویس داری.»
سعید تندتند چند لقمه برمیدارد و بیرون میرود. بقیه به صحبت ادامه می دهند. میگویند تا چند سال پیش در این تاکسی سرویس ۶۰ راننده کار میکردند و نان سر سفره میبردند. همه هم جوان بودند اما حالا با ۱۶ تا راننده که اکثرشان بازنشسته هستند نمیتوانند جوابگوی مشتریها باشند. محسن چند سالی است که متصدی تاکسی سرویس است. به هیچ مشتری نه، نمیگوید و دائم با رانندهها تماس میگیرد که سریعتر برگردند و به سرویس بعدی برسند: «تاکسی سرویس محل مثل همسایهای است که در روزهای سخت میتوانی رویش حساب باز کنی و مطمئن شوی کنارت خواهد بود. روزهای اوج کرونا در کل رفت و آمدها کم شد اما باز ترجیح مسافران تاکسی سرویس محل بود. بعد از بازگشایی کسب و کارها هم که دیگر خیلیها ترجیح دادند از تاکسی سرویس محل برای رفت و آمد استفاده کنند. هرکدام هم استدلال خودشان را دارند به هر حال میخواهند سوار ماشینی شوند که رانندهاش را میشناسند و به او اعتماد دارند. کرونا باعث شد مردم بیشتر از قبل به ما اعتماد کنند.
به هر حال اهل محل از سلامت یکدیگر با خبر میشوند و ما هم هر روز رانندهها را میبینیم و اگر احساس کنیم یکی بیمار است، اجازه کار نمیدهیم. به همین دلیل خیلی از مسافرها به سلامت رانندههای تاکسی سرویس اطمینان بیشتری دارند و ترجیح میدهند از تاکسی سرویس استفاده کنند. کمبود راننده مشکل بزرگی است که خیلی از تاکسی سرویسها با آن دست به گریبان هستند. سالهای قبل کسی که در تاکسی سرویس کار میکرد میتوانست با درآمدش زندگی خوبی داشته باشد؛ بنزین لیتری هزار تومانی میزد و آخر شب چیزی برای خودش میماند اما با این تورم و گران شدن لوازم یدکی واقعاً کار کردن با ماشین صرف نمیکند. اینجا هم بهدلیل قدمت زیادی که دارد صاحبش راضی نمیشود تغییر کاربری بدهد. یکجور پاتوق شده و ساعتهای زیادی کنار هم هستیم و دلمان به همین خوش است.»
یکی از رانندهها که مشغول ریختن چای است. میگوید: «آقا از کرایهها هم بنویس؛ این که اگر هوا آفتابی باشد یا برفی و بارانی، اگر ترافیک باشد یا روز تعطیل، کرایه تاکسی سرویس تغییری نمیکند. خیلیها هم به همین دلیل ترجیح میدهند از تاکسی سرویس استفاده کنند. اما تاکسیهای اینترنتی توی روز بارانی یک قیمت دارند و توی هوای آفتابی یک قیمت. اگر ترافیک سنگین باشد یک قیمت میدهند و خیابان ها خلوت تر باشد یک قیمت. این روزها هم که شنیدهام کرایهها را باز هم بالا بردهاند.»
راننده ۶۵ سالهای که تازه از سرویس برگشته، میگوید این روزها خیلی از رانندهها در معرض ابتلا به کرونا هستند اما اگر کار نکنیم چه کار کنیم: «سعی میکنم موارد بهداشتی را رعایت کنم. خیلی از مسافرها را که اهل همین محل هستند میشناسیم و با این اطمینان که کرونا ندارند آنها را جابهجا میکنم. آنها هم در مورد ما همین فکر را میکنند. کار در تاکسی سرویس مثل کار در اداره است. باید رأس ساعت هفت صبح اینجا باشی. این روزها هم که زنگ خور ما زیاد شده و فقط به اندازه یک چایی خوردن میتوانیم استراحت کنیم. به نقشه و موبایل هوشمند هم احتیاج نداریم. من تهران را مثل کف دستم میشناسم و بدون نگاه کردن به نقشه و از راههایی که حتی نقشه هم نمیتواند نشان دهد، مسافر را به مقصد میرسانم. اصلاً یکی از دلایل تصادف همین نگاه کردن به گوشی موبایل موقع رانندگی است. رانندهای که باید دائماً حواسش به جلو باشد، یکسره به نقشه گوشیاش نگاه میکند. در کشورهای اروپایی این رانندهها جریمه میشوند چون ممکن است یک لحظه حواس پرتی به قیمت جان خودشان و مسافرشان تمام شود.»
لحظه آخر صدای متصدی تاکسی سرویس توجهم را جلب میکند: «آقا مهدی اگه میتونی الان بیا آژانس. به خدا ماشین نداریم، همه رفتن سرویس. مشتری هم خیلی وقته منتظره. از قدیمیهاست. اگه ماشین نفرستم ناراحت میشه.»
میگویند کرونا در هر شهر و منطقهای به شیوهای متفاوت عمل میکند، در بدن هر فرد هم یک جور عوارض نشان میدهد؛ یکی کهیر میزند، یکی سردرد میگیرد و یکی سرفه میکند و ... حالا گویا این ویروس مرموز در هر شغلی هم به گونهای دیگر وارد عمل میشود؛ تا اینجای کار که خیلی از مشاغل را به سمت مجازی شدن هل داده اما در مورد تاکسی سرویسها بر عکس عمل کرده است. حالا مردم بیشتر دوست دارند توی دفترچههای روی میز تلفن، دنبال کد اشتراک شان در تاکسی سرویسهای چند سال پیش بگردند.» (منبع: روزنامه ایران)