خروج ایران از GPS و ورود به مدار بیدو

علی شمیرانی - ایران، در واکنش به اختلالات گسترده سیگنال موقعیتیابی جهانی (GPS) در داخل کشور در ایام جنگ و پس از آن، بهطور رسمی برنامهریزی برای جایگزینی این سیستم آمریکایی با سامانه ناوبری بیدو چین را اعلام کرد.
این تصمیم، نخستینبار توسط احسان چیتساز، معاون وزیر ارتباطات، صراحتاً اعلام شد و توجه رسانهها و تحلیلگران بینالمللی را جلب کرده است.
چیتساز تأیید کرد که برخی از اختلالات در سیستم GPS از داخل کشور برای اهداف امنیتی و دفاعی انجام شده است.
کمی بعد و در همین زمینه، مدیر فناوریهای نوین وزارت ارتباطات نیز توضیح داد: تا زمانی که شرایط تثبیت نشده، برخی دستگاههای حساس تصمیم به اعمال محدودیت گرفتهاند.
- جایگزینی GPS ؛ تصمیمی فراتر از فناوری
چیتساز با بیان اینکه ایران وارد مراحل بررسی سیستم ناوبری بیدو چین شده است گفت: جمهوری اسلامی ایران هماکنون در حال بررسی گزینههایی مانند سیستم بیدو چین است، که محور مهم توافقات بلندمدت تهران–پکن در مذاکرات جاری است.
در همین حال این تصمیم، نه صرفاً یک تغییر فنی بلکه بخشی از سیاست راهبردی جهت تقویت استقلال دیجیتال، کاهش آسیبپذیری در برابر تحریمها و نفوذ تکنولوژیک غرب توصیف شده است.
- بیدو چه ویژگیهایی دارد؟
در همین رابطه تحلیلگران بینالمللی مانند National Herald India اعلام کردهاند که سیستم بیدو، علاوه بر پوشش جهانی کامل، سیگنال رمزگذاریشده با دقت چند دسیمتری ارائه میدهد و تعاملات امنیتی–نظامی را تسهیل میکند.
این سامانه همچنین کمک تصویری هم میکند البته این انتقال، لزوماً به جایگزینی امکانات GPS نبوده، بلکه به منزله خروج از دام کنترل زیرساختی آمریکا است.
در همین رابطه همچنین سایت Matrix Magazine نیز تحلیل میکند که ایران این گام را به عنوان گسستی استراتژیک از تسلط دیجیتال غرب برداشته، بهویژه پس از اختلالات GPS در جریان درگیریهای اخیر با اسرائیل.
- تحلیل ژئوپلیتیک؛ پیوند تکنولوژی با قدرت ملی
بیدو برای ایران، تنها یک سامانه ناوبری نیست، بلکه بخشی از پیمانهای فناوری فضایی با چین است. برخی تحلیلگران معتقدند انتخاب بیدو نشانگر ورود ایران به بلوک تکنولوژیک چین است، بلوکی که زیرساختهای حیاتی آن بر پایه استقلال از غرب شکل میگیرد.
این ابتکار، همسو با استراتژی «جاده ابریشم دیجیتال» چین است که به دنبال ایجاد اکوسیستمی موازی، توزیعشده و خارج از سلطه آمریکا در عرصه فناوری است.
- آیا بیدو تنها آغاز است؟
تا کنون جزییات بیشتری در این خصوص در کشور ارایه نشده است. اگرچه با وجود اینکه توافقات فنی امکان همسویی دستگاههای GPS و بیدو را بدون تغییر سختافزاری قابل توجه ممکن کردهاند، اما تحلیلگران هشدار میدهند که ایران همچنان به سختافزار، نگهداری و بهروزرسانی چین وابسته خواهد بود.
علاوه بر این، به نظر میرسد ایران در حال بهرهگیری از فرصتهای پدافند سایبری و استقلال دیجیتال، شامل توسعه ایستگاههای زمینی بیدو و همکاری منطقهای با کشورهای همجهت، باشد.
- ایران روی موج بیاعتمادی به GPS
در همین رابطه اما سایت Modernghana، در خصوص رویکرد جدید ایران در گزارشی نوشته است، ایران در اقدامی جسورانه و نمادین، سیستم ناوبری GPS تحت کنترل آمریکا را رها کرده و به سمت سیستم بیدو (BeiDou)، سامانه ناوبری ماهوارهای چین، حرکت کرده است. این تغییر راهبردی، بیانگر فروپاشی انحصار آمریکایی در حوزه ناوبری جهانی است.
در مدارهای ساکت و بالای زمین، بازتوزیع ژئواستراتژیک جدید در حال شکلگیری است. تصمیم ایران برای تغییر وابستگی به سامانه موقعیتیابی جهانی (GPS) تحت کنترل آمریکا، به سیستم ناوبری ماهوارهای بیدو چین، لحظهای تاریخی در رقابت جهانی در حوزه حاکمیت فناوری است.
این مقاله، ابعاد مختلف این تغییر جهت ماهوارهای ایران، پیامدهای آن برای رژیمهای جهانی نظارت و تکهتکه شدن شتابان فضای دیجیتال مشترک را بررسی میکند.
- نقشهبرداری از جنگهای نامرئی
برای دههها، سامانه موقعیتیابی جهانی (جیپیاس)، که محصول نوآوریهای دوران جنگ سرد و ابزار قدرت نرم آمریکاست، بهطور خاموش، زیرساخت ناوبری، تجارت، جنگ و زندگی روزمره مردم جهان را پشتیبانی میکرد، اما گستردگی آن، آسیبپذیری مهمی مانند کنترل یکجانبه توسط ارتش آمریکا را پنهان میکند.
در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵، ایران، بیسروصدا و ناگهانی، به وابستگی خود به این ساختار را استارت زد. ایران، دریافتِ GPS را در سراسر قلمرو خود خاموش کرد و رسماً به سیستم ناوبری بیدو چین روی آورد. این اقدام که با افتخار در رسانههای دولتی چین گزارش شد، صرفاً جایگزینی فنی نبود، بلکه نشانه بارزی از حاکمیت دیجیتال در عصر شبکههای تحت منازعه و زیرساختهایی است که به ابزار قدرت و جنگ سایبری تبدیل شدهاند.
- قطع ارتباط با غرب: تغییر راهبردی ایران
خروج ایران از GPS، بخشی از استراتژی گستردهتر جداسازی تکنولوژیک و اقتصادی از هژمونی غرب است. سالهاست که برنامهریزان دفاعی ایران به واقعیت ناخوشایند عبور عملکردهای حیاتی موقعیتیابی، ناوبری و زمانبندی (PNT)، از طریق ماهوارههای آمریکایی (که ممکن است در زمان درگیری دچار اختلال، فریب یا قطع شوند)، تن دادهاند. خطرات این وابستگی زمانی آشکار شد که اختلالات مکرر در تنگه هرمز رخ داد و گزارشهایی از هدفگیری مقامهای ایرانی بر اساس ردپاهای دیجیتال بهجا مانده از اپلیکیشنهایی مانند واتساپ و اینستاگرام منتشر شد.
تصمیم به کنار گذاشتن GPS و جایگزینی آن با بیدو، نشانه تمایل تهران به داشتن ستون فقرات ناوبری بدون وقفه است؛ سیستمی که در برابر تحریمها، عملیات سایبری و نظارت آمریکا مصون باشد.
بااینحال، فراتر از کارکرد فوری، این حرکت، نماد تمایل به نظام فناوری-سیاسی اوراسیایی (نظم فناورانه با محوریت چین و همپیمانان آسیایی) است که زیرساختهای آن نزد چین قرار دارد.
- چرا چین، سیگنال آمریکایی را کنار گذاشت؟
وسواس پکن برای داشتن سیستم ناوبری مستقل، در سال ۱۹۹۳ شکل گرفت؛ زمانی که کشتی تجاری Yinhe در اقیانوس هند پس از ایجاد اختلال توسط نیروهای آمریکایی در سیگنال GPS آن، بیحرکت ماند و توقیف شد.
این حادثه که اکنون در بین نخبگان چینی به عنوان لحظهای کلیدی با مفهوم «هرگز دوباره» و پایان کنترل ناوبری توسط ماهوارههای غربی یاد میشود، نهتنها نفرت عمیقی در دیپلماسی چین برانگیخت، بلکه دکترین امنیت ملی بلندمدت را شکل داد؛ یعنی چین باید زیرساخت ماهوارهای خود را بسازد و کنترل کند.
بیدو که اکنون یک صورت فلکی ماهوارهای، متشکل از ۴۵ ماهواره جهانی است، تنها پاسخ چین به GPS نیست، بلکه تکیهگاهی استراتژیک از نظر ارائه دقت نظامی در حد دسیمتر، ارتباطات رمزگذاریشده و خدماتی مانند پیامرسانی کوتاه منطقهای است که GPS ارائه نمیدهد.
بیدو، نماد حاکمیت زیرساختی چین است و پذیرش آن توسط بیش از ۱۴۰ کشور، از جمله ایران، اعتبار آن را به عنوان یک جایگزین ژئواستراتژیک تقویت میکند.
- چشمانداز چندقطبی زیرساختی
ورای این تغییر، نظریهای رو به رشد وجود دارد که توسط چین، روسیه و گروه گستردهتر یعنی کشورهای بریکس مطرح شده است: هیچ کشوری، حتی با پیشرفتهترین فناوریها، نباید انحصار سازههای حیاتی حکمرانی جهانی را در اختیار داشته باشد. در این دیدگاه، سامانههایی مانند سوئیفت برای تراکنشهای مالی، ویزا و مسترکارت برای پرداختهای مصرفی،GPS برای موقعیتیابی جهانی و حتی استانداردهای هوانوردی و مقررات، نباید گروگان ساختارهای متمرکز آمریکایی باشند.
چین و روسیه معتقدند چندقطبی واقعی، نیازمند پراکندگی قدرت زیرساختی است. آنها استدلال میکنند سامانههای جهانی تجارت، ناوبری، نظارت و اعمال قانون، باید متنوع، توزیع شده بین بلوکهای منطقهای و حاکمان فناوری باشد تا ثبات جهانی حفظ شود.
در این معنا، بیدو، صرفاً یک شبکه ماهوارهای نیست، بلکه نماد مقاومت ضدهژمونیک است. بیدو این پیام را میرساند که همکاری جهانی، نباید به قیمت تسلیم سیاسی به یک قدرت خاص، تمام شود.
- پیشینه عصر چندقطبی فناوری
البته این چارچوب، بیسابقه نیست. تلاش اتحادیه اروپا برای حاکمیت دیجیتال مطابق با GDPR (مقررات عمومی حفاظت از دادهها)، توسعه سامانه پرداخت یکپارچه هند (UPI) و رشد پروتکلهای پیامرسان جایگزین در بین اعضای بریکس، همگی بر این نکته تاکید دارند که قرن 21، تحت حاکمیت یک استاندارد فناوری-سیاسی واحد نخواهد بود، بلکه تحت نفوذ مجموعهای از قطبهای رقابتی است که هریک نسخه خود را از مشروعیت هنجاری ارائه میدهند.