خوب، بد، زشت رمزارزها
آسیه فروردین – تماشای ظهور ارزهای دیجیتال بسیار ناامیدکننده بوده است، البته به نظر میرسد برخی افراد باهوش در حوزه فناوری از آن بسیار هیجانزده هستند. وقتی اتفاقات جدید و خوب در عرصه فناوری ظاهر میشوند، جذاب به نظر میرسند.
با این حال، حوزه کریپتو آنچنان جذاب نبوده است. در هر بررسی درباره رمزارزها، برخی چیزها، احمقانه، بیفایده یا بد به نظر میرسند اما باز هم افراد زیادی به آن علاقهمندند! در این زمینه، بهخصوص وقتی صحبت از انتخابهای فنی است، باید به خرد جمعی اتکا کرد. اینکه تعداد زیادی از مردم، کاری را انجام میدهند که احمقانه به نظر میرسد واقعا نگرانکننده است. در این مطلب، آنچه درباره کریپتو یا رمزارز، خوب، بد و زشت است، بررسی شده است.
خوب
دستاوردهای فنی
ارز دیجیتال مبتنی بر بلاکچین به شما امکان میدهد اساسا یک ارز و مجموعهای از قوانین حاکم بر آن ایجاد کنید. شما میتوانید تعریف کنید تراکنشها در ارز چگونه اتفاق میافتد و اینکه تاثیرات جانبی آن چیست. در بسیاری از سکهها، مانند بیتکوین، قوانین و تاثیرات جانبی، بسیار ساده هستند و نتیجه آن، ایجاد چیزی مانند پول است. شما میتوانید آن را ذخیره یا معامله کنید.
در تحولات شدیدتر، مانند «قراردادهای هوشمند» اتریوم، اثرات جانبی میتواند اجرای بخشی از کد باشد که به شما امکان میدهد هر چیزی از یک ماشین پولشویی تا سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAO) ایجاد کنید. اینها اساسا کیفهایپولی که پول را در خود جای میدهند و نیز مجموعه قوانین خاصی درباره اینکه چگونه و چرا پول باید وارد و از کیف پول خارج شود، دارا هستند. این قوانین میتوانند شامل دارندگان توکنهایی باشند که به نسبت تعداد توکنهایشان، رأی دارند یا هر مجموعه قوانین دیگری درباره حاکمیت سازمان. در واقع، آنها همان پول به علاوه قوانین درباره پول هستند.
این اتفاقات، از نظر فنی، جالب و چشمگیر است. برای رسیدن به هدف، داشتن یک سیستم توزیعشده جهانی که مردم بتوانند روی آن کد دلخواه را اجرا کنند، باید مجموعهای از مشکلات فنی پیچیده را برطرف کند. از این منظر، کریپتو واقعا بینقص است! در مجموع، رمزارز بیانگر دو دستاورد فنی مهم است:
اول: رمزارز سیستمی است که در آن گروههایی از انسانها میتوانند بدون اعتماد به یکدیگر همکاری کنند. این موضوع، مطمئنا یک مشکل دشوار اما قابل حل است. راهحل در خود رمزارز است؛ با همکاری، به نسبت میزانی که به سیستم کمک کردهاید، درآمد کسب میکنید. اگر همکاری نکنید، پولی دریافت نمیکنید، بنابراین انگیزه همکاری این است. نیازی نیست به آنها اعتماد کنید.
دوم: مهمتر از آن برای رمزارز با مواردی مانند قراردادهای هوشمند، این است که مشکل سوءاستفاده حل شده است. بزرگترین مشکل در شبکهای از ماشینها که به هرکس اجازه میدهد کد دلخواه را اجرا کند، این است که برخی برنامههای بد، بیرحمانه اجرا میشوند و تمام منابع شبکه را میبلعند. این مشکل با هزینهبر بودن برای هر اقدامی (یا محاسبه زمان که اساسا یک پروکسی برای پول است) حل شده است.
مهندسی مالی
این موضوع، هوشمندانهترین چیزی است که کسی که طرفدار رمزنگاری است تا به حال مطرح کرده است. نکته مهم، داشتن یک مدل موفق برای ایجاد شبکه رایانههای خودپایدار است که یک واحد پولی را مدل میکند. برخی افراد پول و نحوه کارکرد آن را ذاتا جالب میدانند. شما میتوانید با پارامترهای جدید بازی کنید، قوانین جدید را آزمایش کنید و اثر آن را ببینید.
سرگرمی
رمزارز یک بازی آنلاین انبوه چندنفره ایجاد میکند که در آن، «زمین بازی ارز» بسیار واقعبینانه است، زیرا اگر افراد کافی در آن شرکت کنند، واقعا پول به دست میآید. این بدان معناست که رفتار همه، بسیار واقعگرایانه است. اگر در بازی برنده شوید، پول واقعی دارید که میتوانید آن را برای چیزهای دیگری که از آن لذت میبرید، مانند خرید یک خانه 133 میلیون دلاری خرج کنید!
توکنهای غیرقابلمعاوضه (NFT)، یک لایه دیگر به بازی اضافه میکنند. شما به جای حدس و گمان درباره رمزارز، اکنون در حال شبیهسازی زمین بازی هستید! این واقعیت که شما مالک هنر نیستید و اینکه این هنر به صورت تصادفی، تصاویر کارتونی از بازی تولید میکند، کاملا غیرممکن و موضوعی در حاشیه است. نکته در حدس و گمان و برنده شدن در بازی با کسب درآمد است. این بازی برای برخی افراد بسیار سرگرمکننده است و علاوه بر کسب مقادیر زیاد پول، برای آنها به معنای بسیار محدود، تصویری از یک کارتون است که برخی آن را بسیار گرانقیمت میدانند. بنابراین میتوانند بدون داشتن واقعی آن، لاف بزنند یا اسکرینشاتهایی از موجودی بانکی خود ارسال کنند که هیچکس آن را باور نمیکند.
رایانش ابری واقعی
ارائهدهندگان رایانش ابری مانند AWS و Azure، هنوز به سرورها یا نمونههای خاصی وابسته هستند. شما مقدار مشخصی از توان محاسباتی را برای مدت زمان معینی اجاره میکنید. ارایهدهندگان رایانش ابری، شرایط و ضوابطی دارند و میتوانند قرارداد شما را لغو کنند. اجرای کد روی یک ارز دیجیتال متفاوت است. پس از استقرار برنامه، این امکان وجود دارد که کنترل این برنامه را کاملا رها کنید و زمانی که کسی برای آن پول پرداخت کند، اجرا خواهد شد. هیچ راهی برای حذف آنچه بسیار توزیع شده، بدون از بین بردن کل شبکه وجود ندارد، بنابراین این امر، تقریبا غیرممکن است. این هم یک دستاورد فنی بسیار جالب است. شما میتوانید برنامهای بنویسید که هزینه اجرای آن به معنای واقعی کلمه، صفر دلار است، زیرا کاربران برای اجرای آن، هزینه پرداخت میکنند!
وب 3
وب ۳ یک اصطلاح مبهم است که استفاده از فناوریهای رمزنگاری برای ایجاد نسخههای جدید فناوری وب را شامل میشود. به دلیل ارز بودن، به شرکتکنندگان در چنین سیستمهایی به جای مخترعان سیستمها پاداش داده میشود. مثلا در توییتر، توییتهای محبوبتان برای شما درآمد کسب میکند یا اینستاگرام با عکسهای خوب، مستقیما از شما حمایت میکند. اینها، یک رویداد ایدهآل محبوب است اما امکان پیادهسازی واقعی آن وجود ندارد.
تعاریف بسیار دیگری از وب 3 وجود دارد اما بهنظر میرسد هیچکدام از آنها در عمل، وجود نداشته باشد. آنچه قطعا وجود دارد، این است که بسیاری از مردم بهطور موثر، انگیزه ایجاد یک شبکه عظیم از رایانهها را مطرح کردهاند که میتوانند فعالیتهای دلخواه خود را از طریق آن انجام دهند.
بد
تاثیر نامطلوب زیستمحیطی
ماهیت بسیار اتلافکننده شبکههای الگوریتم اثبات کار (Proof of Work)، جدیترین اعتراض به محبوبترین ارزهای دیجیتال، از جمله اتریوم و بیتکوین است. البته این، ضعیفترین اعتراض است، زیرا نمونههای موجود از ارزهای رمزپایه دارای گواهی سهام هم اکنون در حال فعالیت هستند. اگر قصد دارید اقدامات رمزنگاری را بدون آسیب رساندن به محیطزیست انجام دهید، قادر به این کار هستید. اینکه افراد به طور انبوه به زنجیرههای گواهی سهام روی میآورند یا نه، پاسخ آن به پرسشها و نکات دیگر بستگی دارد.
تعاملات در مرزها
میتوان گفت که این مورد، بزرگترین مشکل بسیاری از برنامههای کاربردی بالقوه برای فناوری کریپتو است؛ چیزهایی که در داخل شبکه اتفاق میافتد، فقط در داخل شبکه است. رابطهای سیستمهای دیگر و دنیای فیزیکی، ضعیف هستند یا وجود ندارند.
در این زمینه، NFTها یا توکنهای غیرقابل معاوضه، مثال مناسبی هستند. هنگامی که یک NFT ساخته میشود، شبکه دارای رکورد کاملی از مالکیت آن و تمام دفعاتی است که دست به دست شده است. با این حال، یک NFT نمیتواند ثابت کند شخصی که آن را ساخته، در وهله اول مالک آن بوده است. این، یک موضوع تئوریک نیست، هنرمندان شکایت دارند آثارشان بدون اجازه آنها به عنوان NFT فروخته میشود. البته هنرمندان واقعی یک بار درآمد کسب کردهاند. این یک مشکل برای کاربرد NFTها ایجاد میکند، زیرا اکنون یا باید اعتماد کنید یا تایید کنید که استخراجکننده اصلی NFT، مالک دارایی است. اگر مجبورید آن کار را انجام دهید یا کورکورانه اعتماد کنید، فایده NFT چیست؟!
مشکل حد و مرز DAOها
مشکل سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAO)، این است که اگر هدف آنها تاثیرگذاری در دنیای واقعی است، مانند خرید یک نسخه از اساسنامه یا ایجاد یک گروه آنلاین، کسی باید باشد که واقعا آن را انجام دهد. یک نفر باید در حراج حاضر شود و پیشنهاد دهد، کسی باید ناسازگاریها را تعدیل کند و دیگری باید تراشه و دیپ بخرد. مشکل این است که یک DAO، یک کارفرما یا یک قرارداد الزامآور قانونی نیست. حتی اگر یک شرکت حقوقی برای انجام مناقصه DAO راهاندازی کنید، مشکل را حل نمیکند، زیرا طبق قانون، افراد مسوول، در نهایت باید مجموعهای از انسانها باشند.
امکان بهکارگیری انسان به عنوان یک نهاد حقوقی مستقل برای نرمافزارها، ایده سادهای است اما اکنون وجود ندارد. بنابراین DAOها در نهایت به انسانهایی متکی هستند که با بازی موافق هستند و آنچه DAO میگوید، انجام میدهند اما موظف به انجام آن نیستند. این موضوع، به شدت بدتر از راهاندازی یک شرکت یا سازمان غیرانتفاعی برای انجام اقداماتی است که قرار است از طریق DAO انجام شود. در بهترین حالت، از نظر قانونی نامشخص است.
حکمرانی
مشکل بعدی، در حوزه رمزارز حکمرانی است. موضوع مشترک برای بسیاری از پروژهها این است که اندازه سرمایهگذاری، متناسب با حق رای شماست. در بیتکوین، این سرمایهگذاری باید به شکل خرید واقعی در زمان اتصال رایانه به شبکه باشد. در سایر رمزارزها (بهویژه DAO) سیستمهای رأیگیری واقعی وجود دارد. اینها بسیار دموکراتیک است اما اکثر توکنها، در عمل، همیشه در اختیار کاربران اولیه قرار میگیرند.
تقریبا یکسوم کل بیتکوینها در اختیار 0.01 درصد از کاربران است. مشارکتکنندگان اولیه ENS تقریبا 50 درصد حقوق رایگیری را کنترل میکنند. هیچ مشکلی وجود ندارد که بنیانگذاران پروژهها آنها را کنترل کنند اما این، دیگر دموکراسی نیست و با نحوه کار استارتآپها یکسان است. در هر صورت، تمرکز قدرت بیشتر و ماندگارتر است. همانند NFTها، نتیجه یک کپیبرداری بسیار پیچیدهتر و گرانتر از سیستم موجود است، بنابراین ابزار راهاندازی یک DAO برای انجام یک عمل در مقابل راهاندازی یک شرکت معمولی یا غیرانتفاعی نامشخص است.
برخلاف چالش حد و مرز NFTها و DAOها، مشکل حکمرانی عمومی، قابل حل به نظر میرسد. میتوان سیستم عادلانهتری برای توزیع حقوق رأی درازمدت ایجاد کرد اما حتی اگر سیستم حکمرانی کاملا منصفانه باشد، باز هم مشکل حد و مرز وجود دارد.
هزینههای تراکنش و سوءاستفاده از مقیاس
یکی دیگر از چالشهای اساسی استفاده از فناوری کریپتو برای ساختن نرمافزارهای کاربردی مقیاسپذیر این است که ویژگیهای خوبی که به حل مشکلات دشوار کمک میکنند، به ضد خود تبدیل میشوند. یکی از موارد مهم، هزینههای تراکنش است. یک کلون توییتر را تصور کنید که روی فناوریهای رمزنگاری کار میکرد. در اینجا، هر اتفاقی که میافتد، یک معامله مالی است. احتمالا برای خواندن توییتها، مقدار بسیار کمی هزینه میشود. شاید میتوانست رایگان باشد و برای ارسال توییتها، هزینهای وجود داشته باشد، زیرا تصور اینکه مردم فقط برای خواندن توییتها پول بپردازند، دشوار است.
مشکل این است: چقدر باید هزینه شود؟ اگر توییت کردن بسیار ارزان باشد، این سیستم با روباتها، هرزنامهها و انواع دیگر سوءاستفادهها بیش از حد اجرا میشود. توییتر سیستمهای بزرگ و گرانقیمتی برای مقابله با همه اینها دارد، کرپیتوتوییتر باید چگونگی حل آن را با مهندسی مالی بیابد. اگر توییت کردن گران شود، هیچکس توییت نمیکند، درآمد توییتهای محبوب کاهش مییابد، آن افراد کمتر توییت میکنند و شبکه میمیرد.
مشوقهایی برای مشارکتکنندگان
اگر قرار است میلیاردها کاربر، میلیونها بار در ثانیه، پست کنند، هزینه تراکنش باید ناچیز باشد. از طرف دیگر، اگر هزینههای تراکنش ناچیز باشد، امکان سوءاستفاده از آن آسان است. هر چه مقیاس کار بزرگتر باشد، سختتر میشود. آنچه رایانهها را در شبکه نگه میدارد و موجب همکاری آنها با همدیگر میشود، پول است. پس یا کاربران باید به ازای هر تراکنش، پول پرداخت کنند یا توکنهایی تولید شوند که ارزش ذاتی دارند و نوعی مکانیسم ماینینگ آنها را تولید میکند.
تصور اینکه چگونه این کار برای برنامههای وب کارساز است، سخت است. مصرفکنندگان انتظار استفاده رایگان از یک برنامه وب، خواندن اخبار رایگان، دریافت ایمیل رایگان و ارسال رایگان پیام به یکدیگر را دارند. پرداخت هر تراکنش برای این موارد، موانعی در مسیر پذیرش آن ایجاد میکند. شیوه دیگر اینکه بگوییم خواندن و ارسال توییتها، هر دو رایگان است و توییت به خودیخود توکن ایجاد میکند. سپس میتوانید این توکنها را در بازار بفروشید اما اینکه چرا کسی باید آنها را بخرد، مشخص نیست!
شاید پول از طریق دیگری مانند حق اشتراک یا تبلیغات به دست بیاید اما این موضوع، ما را به همان مشکلات قبلی بازمیگرداند. اگر کریپتوتوییتر از طریق تبلیغات پشتیبانی میشود، چرا آن را به عنوان رمزارز تلقی کنیم؟ اگر کاربران باید برای استفاده از آن هزینه بپردازند، چرا باید این کار را انجام دهند، در حالی که نسخههای قبلی و پشتیبان تبلیغات رایگان برای استفاده وجود دارند؟ اصلا با مدلسازی یک شبکه اجتماعی به عنوان رمزارز چه مشکلی حل میشود و چه چیزی آسانتر میشود؟ وقتی جایگزینهای موجود، رایگان هستند، اساسا پول باید از کجا بیاید؟!
دوباره وب 3
کریس دیکسون در مطلب خود با عنوان «چرا Web3 مهم است»، میگوید: «توکنها، شرکتکنندگان شبکه را برای کار با هم در جهت یک هدف مشترک تراز میکنند. این امر، باعث رشد شبکه و مشوق استفاده از توکن است.» اگر کاری که میخواهید انجام دهید ایجاد اکوسیستمی از توکنهاست که همیشه ارزششان را داشته باشد، عالی است اما چند درصد از سیستمها را میتوان به این شکل مدل کرد؟ شاید وب 3، ترکیبی از همه آنها باشد اما معلوم نیست چرا انجام یک بازی یا ساخت موسیقی یا تماشای فیلم یا ارسال پیام، یا میلیونها فعالیت دیگر در وب، اگر به عنوان ارز، مدلسازی شود، منطقیتر است یا بهبود مییابد.
به طور مثال، Axie Infinity نوعی شبیهسازی پوکمون است که در آن باید پوکمون خود را بخرید. میتوانید با مبارزه با آنها و برنده شدن، درآمد واقعی کسب کنید. آیا این سرگرمکنندهتر از پوکمونهای معمولی است؟ شاید اما آیا میتوان از هر بازی اینگونه الگوبرداری کرد؟ مطمئنا هیچ بازی تکنفره نیست. اگر تنها فرد بازی هستید، با چه کسی میتوانید معامله کنید؟! اساسا آیا ارز دیجیتال یک مدل عملی برای محاسبات عمومی است؟
زشت
در نهایت، موضوعات زشت بسیار فراوان مانند راگپولها (نوعی کلاهبرداری از سرمایه کاربران و سرمایهگذاران)، NFTهای بیارزش و انواع دستکاریهای بازار مثل پولشویی وجود دارند. اینها ICOهایی هستند که به ترفندهای پونزی یا طرحهای هرمی بیپایان یا همان دزدی قدیمی تبدیل شدهاند. بالاخره همهاش پول است. درباره رمزارزها، باید «زشت» و «بد» را از هم جدا کرد. حتی اگر همه عناصر مجرمانه و کلاهبرداری از بین بروند، باز هم مشکلات بزرگ تعاملات حد و مرزی برای سوءاستفاده وجود دارد.
نتیجهگیری
شاید موضوع، خیلی زود باشد
با توجه به وب 1 و وب 2، باید بدانیم نسخه جدید، نسخه قدیمی را بازسازی نمیکند. چیزهای قدیمی هنوز وجود دارند. چیزهای جدید، متفاوت است اما مردم سعی میکنند، آنها را بازسازی کنند. آنها تلاش کردند مجلات آنلاین بسازند یا خرید آنلاین را با راهروها و چرخدستیهایی که به اطراف هل داده میشد، بازسازی کنند. ما به جای تالار گفتمان، «تابلوهای اعلانات» ساختیم. مدتی طول کشید تا افراد متوجه شوند نقاط قوت و ضعف رسانه کدام است تا چیزهایی بسازند که برای کاربران رسانه، طبیعی جلوه کند. ما به جای تلاش برای تقویت وب با چیزهای جدید و متفاوت، خصوصا آنچه میتواند به عنوان رمزارز مدل شود، در تلاش برای بازسازی وب کنونی هستیم.
شاید موضوع، فقط مالی باشد
احتمال کمتر خوشبینانه این است که مهندسی مالی، تمام کاری است که رمزارزها میتوانند انجام دهند. این کار، ممکن است انتقال پول را کارآمدتر کند و جمعآوری حق امتیاز را سریعتر و شفافتر سازد. البته شاید هم یک روش عالی، برای جمعآوری منابع به منظور سرمایهگذاری گروهی یا شیوه عالی برای ریسکپذیری با پول واقعی باشد. موارد استفاده، معتبر اما دامنه آنها محدود است. آنها قبلا معاملات مالی بودند.
بنابراین شاید تنها چیزهایی که شما میتوانید به عنوان رمزارز مدل کنید، مسایل مالی باشد. شاید رمزارز اساسا فقط برای مهندسی مالی مفید باشد. امور مالی بخش بزرگی از زندگی انسان است و در حال حاضر، پر از ناکارآمدی است. کسب آن به صورت سادهتر، سریعتر و منصفانهتر، یک هدف عالی و یک نتیجه عالی است و واقعا دنیا را به سمت بهتر شدن، تغییر مسیر میدهد؛ البته بسیار کوچکتر از آنچه تبلیغات نشان میدهد. شاید همهچیز به این موضوع برگردد که کریپتو فقط برای افرادی است که بازی با پول، تکنیکها، قواعد و قوانین آن را دوست دارند. البته این، همه آن چیزی نیست که در نرمافزار یا وب وجود دارد.(منبع:عصر ارتباط)