دون کیشوت وارد میشود
دون کیشوت نام شخصیت اصلی رمانی به همین نام است. به شکل خلاصه در داستان او پیرمردی لاغراندام است که در توهمات خود را جای یک شوالیه قدرتمند میپندارد و دشمنانی فرضی در برابر خود میبیند و در طول داستان با آسیابهای بادی، کوهها، درختها در جنگ است!
او، با همراهی خدمتکارش، سانچو پانزا، به سفرهایی طولانی میرود و در میانه همین سفرهاست که اعمالی عجیبوغریب از وی سر میزند و خلاصه باقی ماجرا رو دوست داشتین خودتون برید بخونید.
واقعیت من میخام اعتراف کنم در تحلیل شرایط ICT کشور دیگه کم آوردم و احساس میکنم منم ناخواسته دارم دن کیشوت میشم و درباره سوژههای تخیلی باید مطلب بنویسم. خلاصه معادل امروزیش اینه که یه جورایی انگار سرکار هستیم و باید دنبال قاتل بروسلی یا به قول جوونهای امروزی، "زیر بغل مار" بگردیم.
این وضعیت دون کیشوتوار رو یه سری از مدیرا به همراه خدمتکاران رسانهای خودشون ایجاد کردن. یعنی بهشون گفتن شما برید یه سری مشکل و دشمنی بسازید و به ما اطلاع بدین، منتها دقت کنید مشکل و دشمنه خیلی همچین واقعی و جدی هم نباشن.
خدمتکارا هم هر روز میگردن یه مترسکی چیزی پیدا میکنند و تو شهر جار و جنجال به راه میندازن که مردم به هوش و به گول باشین که یه غول اومده تو شهر و میخاد همه رو از بین ببره. بعد که خوب فضاسازیها کامل شد و یه سری ساده هم دورشون جمع شدن، به جنابان دونکیشوت اعلام میشه که قربان زره به تن کنید و برید دخل غول (مترسک پوشالی) رو بیارید.
جنابان دون کیشوت هم مثل یک قهرمان وارد عمل شده و با یک فوت غول رو از بین میبرن و بعد هم دستور میاد که به مدت چهل شبانه روز مراسم جشن و پایکوبی تو شهر و حوزه ICT به پا کنید و شادی کنید.
حالا مثل همیشه که موضوعات و مشکلات اصلی حوزه فاوا که حل کردنشون یا سخته یا زیان باره، انگار بعضیا نشستن فکر کردن که خب با این همه مساله و مشکل ریز و درشت چه باید کرد و بعد به راهکار "مشکلخودساختهدرمانی" رسیدن تا هم توی چشم باشن، هم صدای اونایی که هی مشکلات اصلی رو یادآوری میکنن بخابونن و هم اینکه یکسری افراد ساده فکر کنن خیلی کارای مهمی داره انجام میشه. برای همین چند تا شیپورچی دور افتادن و دارن مسایل تخیلی علم میکنن و موجموج شبکههای مختلف رادیو تلویزیون گرفته تا شبکههای اجتماعی پر شده از این چیزا.
خلاصه حالا حوزه فاوا قشنگ به دو تیکه مجزا تفکیک شده که یه طرف یه سری شرکتهای حوزه ICT دارن آب میرن و نیروها تعدیل داره میشه و تو خبرهای واقعی و نه دون کیشوتی هم میخونیم که موج موج دارن میرن راننده تاکسیهای اینترنتی میشن و یک طرف دیگه یه سری دارن با آسیاب بادی و درختها میجنگن و دنبال قاتل بروسلی و پیدا کردن زیر بغل مار افتادن. آدم میمونه واقعا چی بگه.
عزت زیاد
آق فری
(منبع:عصرارتباط)
- ۹۷/۰۸/۰۹