سازمان نصر؛ پادشاهیِ بدون وزیر و جارچی
ایتنا - خالد محمودی - مملکتی را تصور کنید که پادشاهش خیرخواه ملت، قصد دارد کارهای زیادی برای عمران و آبادانی مملکت انجام دهد. اما وزیری توانمند در اختیار ندارد تا امور اجرایی را به او بسپارد. اگر هم کارهایی را خود پیگیری میکند و به سرانجام میرساند، جارچی مناسب و کاربلدی در اختیار ندارد تا به مردم از آنها بگوید و یا حتی در مشکلات از آنها یاری بجوید.
حتی این پادشاه نمیتواند از جارچی بپرسد که نظر مردم نسبت به عملکردش چیست و چه انتظاراتی از او دارند.
این قصه عجیب و به نظر نشدنی، درباره "سازمان نظام صنفی رایانهای" صدق میکند. سازمانی که در سه دوره اخیر حداقل، نه از دبیرکلی کارگشا بهره برده، و نه مدیر روابط عمومی کارآمدی استفاده کرده است، و امروز هم این دو پست در سازمان نصر همچنان خالی است.
چنین سازمانی، به مانند «پادشاهیِ بدون وزیر و جارچی» قصه ماست که سرانجامش، پایانی شیرین نخواهد بود.
پایان دبیرکلی در دوره دوم
در 5 دوره اخیر سازمان نظام صنفی رایانهای استان تهران و کشور، که معمولا مدیریتشان یکی و حتی تا همین چند وقت پیش ساختمانشان هم یکی بود، جز در دو دوره اول و دوم، نشانی از یک دبیر قوی دیده نمیشود.
یک دبیر قوی کسی است که تمام وقت خود را صرف پرداختن به امور سازمان نظام صنفی رایانهای میکند و گذران زندگیاش از حقوقی است که از بابت این کار دریافت میکند. در مقابل، او مهمترین چهره اجرایی این سازمان صنفی است و هم با دولتیها ارتباط خوبی دارد و هم حرفش میان بخش خصوصی خریدار دارد. یک دبیر قوی باید بتواند مشکلات بخشهای مختلف صنف را پیگیری کرده و صبح و شبش را برای این کار بگذارد.
در حال حاضر دبیر سازمان نظام صنفی رایانهای تهران، علی آذرکار است که با توجه به این که همزمان مدیرعامل شرکت پدیدپرداز است و البته دبیرخانه کمیته ملی استانداردهای ایزو را هدایت میکند، بعید است جز سر و سامان دادن به امور دبیرخانه سازمان، چندان نقش یک دبیر واقعی را داشته باشد. درواقع او به عنوان دبیر کمیته ملی استانداردهای ایزو، نقش بسیار پررنگتر و موثرتری داشته است، چرا که آذرکار در این سمت واقعا نقش اجرایی داشته و با خیال راحت مسئولیتهایش را پیگیری کرده است.
البته در این دوره، هنوز سازمان نصر کشور دبیر ندارد.
دبیر پیش از آذرکار نیز، اصغر رضانژاد بود که دورانی نسبتا طولانی و بیحاشیه را سپری کرد.
رضانژاد نیز هیچ وقت نقشی بیشتر از سر و سامان دادن به امور دبیرخانه را ایفا نکرد. در واقع انتظاری که از رضانژاد میرفت، نه حضور موثر در جلسات بیرونی سازمان و نه پیگیری رسانهای و دولتی موثر، بلکه بیشتر رتق و فتق امور دبیرخانه بود. البته گاهی رضانژاد با رسانهها به گفتوگو میپرداخت که این امر هم بسیار محدود بود. درواقع رضانژاد و آذرکار هر دو نه دبیر و نه دبیرکل سازمان بودند و در نهایت آنها را میتوان "مدیر دبیرخانه" دانست.
سازمان نظام صنفی رایانهای کشور در واقع دو بار دبیرکل جدی داشته است. در دوره نخست سازمان سهیل مظلوم که رسما نایب رییس سازمان نظام صنفی رایانهای بود، در نقش یک دبیر تمام وقت برای این سازمان عمل کرد و بسیاری، سماجت او را عامل تحکیم سازمان در آن سالها میدانند.
در دوره دوم، پرویز رحمتی ابتدا محمد گرکانینژاد را به عنوان دبیر انتخاب کرد. فردی که ارتباطات دولتی و خصوصی زیادی داشت و بسیاری نسبت به موفقیتش خوشبین بودند. اما گرکانینژاد، به دلایلی چون مضایق مالی و عدم واگذاری قدرت اجرایی کافی، فقط دو ماه دوام آورد و خیلی زود استعفا داد.
پس از آن پرویز رحمتی به سراغ حمیدرضا قمی رفت، که او را میتوان دومین و آخرین دبیرکل قدرتمند سازمان نصر دانست. او اختیارات و البته اشراف کافی برای پیگیری امور داشت و در عمل هم تقریبا کسب و کار خود در استان یزد را رها کرد تا به امور صنف بپردازد.
قمی در دوره سوم هم مدتی دبیر ماند، ولی در عمل در کشاکش درگیریهای انتخاب رییس سازمان میان آزاده داننده و کاظم آیتاللهی، و همچنین وضعیت خاص کشور در دوره دوم ریاست جمهوی محمود احمدینژاد کاری از پیش نبرد.
با این حال قدرت و محبوبیت قمی در زمان حضورش به عنوان دبیرکل سازمان سبب شد تا بسیاری تلاش کنند او در دوره چهارم سازمان به عنوان رییس سازمان نصر کشور انتخاب شود. قمی که بالاترین رای را در انتخابات شورای مرکزی داشت، انتخابات هیئت رییسه را، در ماجرایی جنجالی و پراختلاف، به ناصرعلی سعادت باخت تا به این ترتیب داستان پرفراز و نشیب او در صنف عملا اینجا به پایان برسد. شاید همین اختلافات بود که در دوره چهارم و حالا در دوره پنجم، مدیران سازمان ترجیح میدهند دبیرکلی قوی نداشته باشند و خود چهره مطلق تعاملات صنفی لقب گیرند.
هیچ کس روابط عمومی را باور ندارد!
یک مدیر روابط عمومی واقعی هم نقش بسیار زیادی در موفقیت یک صنف دارد. او اولا اطلاعات کامل و شفاف و به موقعی به اعضای صنف نسبت به عملکرد هیئت مدیره و دبیر ارائه میکند. همچنین با رسانهها ارتباط موثری دارد و میتواند جریانهای خبری را به نفع اعضای صنف مدیریت کند. همچنین امکان برقراری ارتباط با مدیران دولتی در صورت لزوم را دارد و مراقب است تا این ارتباط به بهترین شکل مدیریت شود.
او ضمنا مشاور خوبی برای رییس و اعضای هیئت مدیره است تا آنها به بهترین شکل و به موقع، موضوعات رسانهای را اعلام و بیان کنند. همچنین یک مدیر روابط عمومی، اشراف خوبی به شبکههای اجتماعی دارد و از آنها استفاده درستی میکند و البته، یک مدیر روابط عمومی، صدای صنف و رسانهها را به خوبی رصد کرده و اطلاعات و تحلیل خوبی به مدیرانش ارائه میدهد.
اگر در دوره اول و دوم شاهد فعالیت دبیر کلی قدرتمند در سازمان نصر بودیم، اما پست روابط عمومی همیشه پاشنه آشیل سازمان بوده است. البته این موضوع یک استثنا دارد، در دوره نخست سازمان، هم امیرحسین سعیدی نایینیِ رییس و هم سهیل مظلومِ نایب رییس، هر دو ارتباط با رسانهها را به خوبی بلد بودند و شخصا با بسیاری از مدیران و خبرنگاران حوزه ارتباط دوستانه داشتند. به همین دلیل هم بسیاری از اخبار رسانهای و موجهای خبری به خوبی توسط این دو و به ویژه مظلوم هدایت شد تا سازمان نصر بیشتر شناخته شود و کمتر مورد هجمه منتقدان بیشمارش قرار گیرد. اما پس از آن، افرادی که به عنوان مدیر روابط عمومی سازمان معرفی شدند، در عمل کارمندانی بودند که صرفا به تنظیم خبر و بارگزاری آن روی سایت پرداخته و هیچ نشانی از مدیریت رسانه نداشتند.
احتمالا این تصویر در ذهن بسیاری همچنان پابرجاست که در یک مراسم روز خبرنگار در هتل سیمرغ و با حضور مدیران سازمان نصر، یکی از خبرنگاران از همکارانش خواست که نظر خود را در مورد نحوه تعامل این سازمان با رسانهها اعلام کنند؛ نتیجه تقریبا به اتفاق، ناخوشایند و منفی بود!
شاید به همین دلیل هم هست که بارها در گروههای مختلف فعال مدیران قدیمی صنف IT میشنویم که معتقدند نه صدایشان به گوش روسای سازمان میرسد و نه صدایشان شنیده میشود. شاید به همین دلیل هم هست که مشارکت در انتخابات نظام صنفی نسبت به افزایش اعضای آن، کمرنگ و کمرنگتر میشود.
در سازمانهای صنفی دیگر چه خبر است؟
اگرچه مدیران سازمان نصر چندان اعتقادی به روابط عمومی و دبیر نداشتند، و سبب شد گروههایی مانند شرکتهای PAP ناچار شوند برای پیگیری مشکلاتشان دبیرخانهای مجزا راه بیندازند و نیرویی حرفهای روابط عمومی را استخدام کنند، اما بودند اصنافی که به خوبی اهمیت این دو پست را درک کردهاند.
یکی از دلایل موفقیت اتاقهای بازرگانی ایران و تهران، بهرهمندی از دبیرکل و البته ساختار قوی روابط عمومی است. دبیران کل اتاق معمولا خود سالها سابقه ریاست و فعالیت در صنف خود را دارند و مورد احترام مقامات دولتی و مدیران بخش خصوصی محسوب میشوند. در کنار آن مدیران روابط عمومی هم همواره از افراد قدیمی و باسابقه مطبوعاتی بوده و حتی خود همزمان سردبیران نشریات مهم اقتصادی و سیاسی نیز بودهاند، موضوعی که سبب شده تا صدای بخش خصوصی از سمت اتاق به خوبی شنیده شود.
اما اگر اتاق ایران را یک مثال بزرگ فرض کنیم، حتی انجمن قدیمی و موفق لوازم خانگی ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. حبیبالله انصاری سالهاست به عنوان یک دبیرکل تمام وقت و شناخته شده در این انجمن فعال بوده و پشت در دفتر هیچ مدیرکل و وزیری منتظر نمیماند.
در میان نهادهای ICT هم میتوان عملکرد اتحادیه صادرکنندگان نرمافزار را مثال زد. محمدرضا طلایی نفر اول اتحادیه مزبور، به مانند یک دبیرکل تمام وقت در این اتحادیه فعال است و شخصا هم روابط بسیار خوبی حداقل با بخشی از خبرنگاران تخصصی حوزه ICT دارد. با این حال او معمولا از وجود یک مشاور روابط عمومی قوی و با سابقه هم بهره برده و به همین دلیل هم توانسته نام اتحادیه خود را در میان دولتیها به عنوان یک مرجع مشورتی مطرح کند.
دوره پنجم، وعدهای که عملی نشد
نزدیک به یک سال از تشکیل هیئت مدیره سازمان نظام صنفی رایانهای استان تهران و بیش از 6 ماه از صدور حکم رییس جمهور برای محمدباقر اثنیعشری به عنوان رییس سازمان نصر کشور میگذرد. اثنیعشری در رقابتهایی انتخاباتی، مشخصا ساختار دبیرخانه را نیازمند تغییر و تقویت دانسته، و وعده داده بود دبیری تمام وقت و قدرتمند تعیین نماید که با دولتیها، فراتر از وزارت ICT، در ارتباط باشد و بتواند خواستههای صنف را پیگیری کند.
از سوی دیگر از آنجا که اثنیعشری مدیرمسئول نشریه پیوست است و در بحبوحه انتخابات نیز روی توان رسانهای تیم خود تکیه کرد، بسیاری گمان میکردند او ارزش رسانه و روابط عمومی را به خوبی دانسته و از نیروهای باتجربه استفاده خواهد کرد. اما در عمل نه تنها دو مدیر پیشین روابط عمومی با سازمان خداحافظی کردند که هنوز نظام صنفی رایانهای کشور روابط عمومی ندارد، و پست روابط عمومی سازمان تهران نیز، به یکی از نویسندگان نشریه پیوست سپرده شده است!
نکته جالب توجه و عجیب این که در دورههایی سازمان دبیری تمام وقت داشته است که از نظر مالی در مضیقه بوده و حالا که به لطف برگزاری الکامپ، سازمانی پولدار است، از استخدام مدیران توانمند اجتناب میکند.
آیا اینکه عدهای نگرانند که سازمان نصر با حضور فردی قدرتمند، از حیاط خلوتشان خارج شود یک توهم است یا یک واقعیت؟ آیا هیچ مشکلی در صنف نیست که نیازمند دبیرکلی پیگیر و با سابقه و مدیریت جریان رسانه باشد؟ آیا واقعا مدیران سازمان نصر در دوره پنجم نیز میخواهند به انتشار خبرهای کم اثر روی پورتال خود اکتفا کنند؟
هر چند با نگاه به سابقه گذشته، پاسخ این پرسشها چندان دشوار نیست، اما بنظر میرسد باید خوشبینانه منتظر ماند و دید آیا سرانجام تغییری روی میدهد و روال موجود در سازمان نصر اصلاح میگردد یا خیر.