سرطان گلدکوئست
علی شمیرانی – از همان روزهای اولیه آغاز به کار گلدکوئست بود که در روزنامه ها نسبت به فعالیت آنها مشکوک شده و در مورد آن چندین و چند مقاله و گزارش نوشتیم. در آن روزها وضع به کلی متفاوت بود. گلدکوئستی ها تهدید می کردند. یکی از همکاران را تهدید کردند که خواهر کوچکش را در راه مدرسه می دزدند. یکی دیگر را نیز تهدید کردند که وقتی در خانه نیست منزلش را به آتش می کشند.
حتی عکس ما را در یک سایت اینترنتی گذاشتند و زیر آن نوشتند این افراد خائنان به کشور هستند و مانع توسعه تجارت الکترونیکی در ایران می شوند!
خلاصه این شبکه رفته رفته و مثل یک غده سرطانی بدخیم که راهی برای مقابله با آن وجود ندارد رشد کرد و رشد کرد. شبکه ای که با روشی خاص و بدون استفاده از هیچ امکانات تبلغاتی و رسانه ای به بهترین وجه ممکن جای خود را در میان خانوارهای ایرانی باز کرد. به جرات می توان گفت آنگونه که نام گلدکوئست در ایران جا افتاد نام شرکتی که شبانه روز از صدا و سیما تبلیغ می کرد جا نیافتاد.
به هر حال امروز گلدکوئستی ها دیگر تهدید نمی کنند و هر آنچه که بخواهید می توانید به راحتی در مطبوعات درج کنید.ولی چند سال پیش به محض نوشتن یک مقاله کوتاه به راحتی شماره موبایلت در اختیار گلدکوئستی ها قرار می گرفت و از یک ویزیتور معمولی گرفته تا مشاور حقوقی آنها زنگ می زد و با تهدید و تطمیع حرف می زدند می گفتند اگرمایل باشید شما را می بریم هنگ کنگ و فعالیت شرکت را از نزدیک نشانتان می دهیم تا ببینید همه کارهای ما قانونی است و بعد که به ایران بازگشتیم برای همه بنویسید که کار ما درست است.
اما جالب است که در شرایطی که هر نهاد مسول و غیر مسوول فعالیت گلدکوئستی ها را ممنوع کرده این شبکه همچنان مشغول به کار است و گاه احساس می شود راهی برای توقف آنها وجود ندارد. درست مانند یک سرطان.
- ۸۴/۰۴/۲۹