شبکههای اجتماعی کودکان را زامبی کردهاند

سمیه مهدویپیام - لورا گیلبولت یک پژوهشگر فضای مجازی در یادداشتی برای Brockpress با اشاره به تاثیرات منفی رسانههای اجتماعی، ضمن ارائه برخی شواهد، دیدگاههای نقادانه و بدبینانه خود را درباره رسانهها و شبکههای اجتماعی، با بیان توصیفی، ارائه کرده است.
وی معتقد است اینترنت و فراوانی پلتفرمهای رسانههای اجتماعی آنلاین، فرهنگی را ایجاد کردهاند که با اسکرول کردن بیهدف، کاهش توجه، نداشتن خلاقیت و فروپاشی مهارتهای اجتماعی همراه است.
من تقریبا تحتتاثیر تصمیم ایالات متحده برای ممنوعیت تیکتاک قرار گرفته بودم. البته این تصمیم، به دلیل«نگرانیهای امنیت ملی، امنیت کودکان و محتوای نامناسب» گرفته شده بود، نه برای محافظت از کودکان در برابر فساد مغزی، با این وجود امیدوار شدم. سپس ترامپ، مهلتی برای این ممنوعیت، ایجاد و فعلا آن را لغو کرد و نجات داد. به این ترتیب، میلیونها کودک آمریکایی زامبی (مرده متحرک) خوشحال شدند!
فرهنگ اسکرول کردن آنقدر بد شده که حالا اپلیکیشنهایی برای دوری از گوشی، طراحی شده است. تناقض جالبی است! برخی افراد از آنچه به آن «پاکسازی» (Cleanse) میگویند، استفاده میکنند و حذف اپلیکیشنهای رسانههای اجتماعی را مدنظر قرار میدهند اما جالب اینجاست که معمولا حسابهای خود را حذف نمیکنند. البته برخی دیگر ادعا میکنند اعتیادشان تحتکنترل است. آنها میتوانند هر زمان که بخواهند، گوشی خود را خاموش کنند... درست است؟ نه، اشتباه است!
این فقط اسکرول کردن مداوم نیست که مغز ما را خراب میکند، بلکه نگاه نکردن به گوشیهایمان است. شما در مکانهای عمومی، به کجا نگاه میکنید؟ به گوشیتان! بیایید صادق باشیم، واقعا عجیب است. اگر در اتوبوس با غریبهها، تماس چشمی برقرار کنید یا اگر از پنجره خیره شوید، افسرده و دراماتیک به نظر میرسید. واقعا به کجا باید نگاه کنید؟ اطراف اتوبوس؟ سقف، جالب است! اصلا به صندلی جلوی من نگاه کن! من یک انسان کاملا معمولی هستم که فقط این چیزهای پیشپاافتاده را مشاهده میکنم. اصلا عصبی نیستم یا اینکه به نظر میرسد مست یا احمق یا دیوانهام!
وقتی در خیابان قدم میزنید و از کنار فردی که نمیشناسید، عبور میکنید، تماس چشمی میتواند بسیار عجیب باشد. معمولا بهتر است وانمود کنید که مشغول کار مهمی روی گوشی خود هستید. شاید این اضطراب باشد که حرف میزند اما امروزه بیشتر مردم موافقند که نسلهای جوان گامهای بزرگی برمیدارند تا از تعاملات ناخوشایند، اضطرابآور و خجالتآور اجتناب کنند.
این موضوع ما را به نکته بعدی میرساند: تعامل اجتماعی. پاندمی (کرونا) قطعا به کودکان کمک نکرد، زیرا مجبور شدند در لحظات بحرانی رشد، از اجتماعات فاصله بگیرند. در این زمان، بسیاری از والدین چهکاری انجام دادند که همچنان ادامه دادهاند؛ کاری که آسان است و کودکانشان را آرام نگه میدارد؟ خب، به آنها یک گوشی میدهند! کودکان معمولا در این ابزارها چهکار میکنند؟ به چیزهایی نگاه میکنند که ذهنشان را میسوزاند.
• مثال اول: یوتیوب کودکان
پر از کلیپهای بسیار کوتاه و «برنامههایی» با تغییر زاویه دوربین هر سه ثانیه یا کمتر. این اپلیکیشن برای توجه کودکان بسیار مضر است. علاوه بر این، آنچه در آن است بیشتر برای شوکه کردن، خنداندن یا جذب کودکان طراحی شده است. خب، البته فکر میکنید این تلویزیون کودکان است. بله اما اوضاع خیلی بدتر شده است. به یاد دارم که برنامههای تلویزیونی من، خط داستانهای مشخصی بودند: شما میتوانستید درک کنید که وقایع هر قسمت، چگونه پیش میروند.
برنامههایی مانند Bluey، هنوز به من امید میدهند اما کوکوملون (CoComelon)، نمونه برنامهای است که شما را به فکر وامیدارد و میپرسید اصلا چه معنایی دارد؟ من شخصیتها و داستانها را دوست دارم و حدس زدن پایان داستان را هم دوست داشتم؛ بهتر از آن، به یاد میآورم که برنامههای کودکان درسهایی هم داشتند. حالا فقط هدف این است که کودک را از پرتاب کردن اسباببازیها منصرف کنند که این، غیرمعقول است، چون برداشتن ابزار از جلوی دستشان، اغلب به تنش میانجامد.
• مثال دوم: اسکیبیدی (Skibidi)توالت
این، چه اتفاقی است؟ واقعا دوست دارم بفهمم اما فکر میکنم این، غیرممکن است، چون بخشی از جذابیت ویدئوهای «توالت شیطانی اسکیبیدی»، به خاطر این است که بسیار مزخرف و پوچ است! این، بدترین نوع شوخی است؛ چیزهایی که هیچ معنایی ندارند، آنقدر مسخره و احمقانه، که فقط گیج میشوید، بعد به دوستتان نشان میدهید و او هم گیج میشود و میپرسد: «چی داری به من نشون میدی؟» شما میخندید چون... چون، چرا؟ چون، مسخره است؟ چون شما هم همان واکنش را داشتید؟ آیا این خندهدار است که مردم نمیفهمند، حتی اگر هیچچیز برای فهمیدن وجود نداشته باشد؟ آیا گیج شدن، خندهدار است؟ من گیج هستم اما قطعا خوشحال نیستم.
• مثال سوم: زامبی شدن یا «کسالت، یک جرم است»
یکی از شعرهای مورد علاقهام از هر آهنگی، ترانه «خوش آمدید به اینترنت» از بو برنهام (Bo Burnham) است که میگوید: «بیتفاوتی، یک تراژدی و کسالت، یک جرم است.» ما مدام در تلاش هستیم تا از ملالزدگی جلوگیری کنیم اما این کسالت، معادل تخیل است. بهترین یادگاریهای کودکی من از همین خستگیها به وجود آمدند: این موضوع، به تخیل و خلاقیتم رشد داد، من را مجبور کرد که فکر کنم و خلق کنم، دنیای اطرافم را تجربه کنم و جستجو کنم.
یک فرد، بهویژه یک کودک، به زمان نیاز دارد تا فکر کند، بازخورد نشان دهد، اطلاعات و تجربیات را جذب کند، یاد بگیرد، اختراع کند و رشد کند. اگر شما یک زامبی باشید که در حال تماشای ویدئو به ویدئو در تیکتاک یا یوتیوب کودکان هستید، نمیتوانید این کارها را انجام دهید. یک ویدئو ده ثانیهای، سپس اسلاید سریع و حالا به ویدئوی بعدی میروید؛ ویدئوها حتی منتظر نمیمانند که شما دکمه «پخش» را فشار دهید. آیا این، یک کارایی است یا یک حیله؟
این فرهنگ اسکرول کردن در حال نابودی مغزهای ماست و ما را بدبخت میکند. از آنجا که آسیبهای مقایسه در بین جوانان در رسانههای اجتماعی و خطرات کلاهبرداریها، هکها، اطلاعات غلط و غیره وجود دارد، نباید این موضوع را فراموش کرد. حالا هوش مصنوعی هم آمده که باعث ناامیدی هنرمندان برای یافتن شغل و اجازه دادن به کودکان برای تقلب در تکالیف شده است.
میدانم که ممکن است به نظر برسد من از رسانههای اجتماعی و اینترنت متنفرم... این، به خاطر این است که واقعا هستم!
من قطعا یکی از آن خانمهای بداخلاق میشوم که فقط میخواهد نوههایش کمی هوای تازه تنفس کنند و گوشیهایشان را زمین بگذارند اما فکر نمیکنم آنقدر دیوانه باشم که دوست نداشته باشم کودکان نوپا و نوزاد به آیپد چسبیده را ببینم! کودکان آیپدی، خیلی از کنترل خارج شدهاند.
رسانههای اجتماعی کابلی جدید، مواد مخدر هستند؛ حتی خیلی بدتر از آن.
واضح است که در این دوران، باید از فناوری آگاهی داشته باشید و معروف بودن در رسانههای اجتماعی سودآور است اما میتواند شما را کاملا بدبخت کند. من الان از رسانههای اجتماعی، به جز لینکدین استفاده نمیکنم. این، حس خوبی دارد (لینکدین هم برای دلایل شغلی است، میتوانید من را دادگاهی کنید!).
ما همه نیاز داریم گوشیهای خود را زمین بگذاریم، ارتباطات واقعی برقرار کنیم و از زندگی لذت ببریم. آخرین باری که به بیرون از پنجره نگاه کردید و از دیدن یک سنجاب، با خوشحالی جیغ کشیدید، کِی بود؟ سنجابها، فوقالعاده و شگفتانگیزند، ما باید بیشتر از آنها قدردانی کنیم! (منبع:عصرارتباط)