ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

شکست ماموریت «پیام» و پیام اشتباه وزیر

| يكشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۳۰ ب.ظ | ۰ نظر

از پرتاپ، شکست، و نحوه اطلاع‌رسانی در مورد ماهواره پیام چه درسهایی باید گرفت؟ یادداشت پوریا ناظمی نقدی بر این تجربه و حاشیه‌های آن است.

 

پروژه ماهواره «پیام» یکی از پروژه‌های قدیمی سازمان فضایی ایران بوده است. پروژه‌ای که بخش ماهواره‌ای آن از سوی گروهی از پژوهشگران دانشگاه امیرکبیر طراحی و ساخته شده است.

این ماهواره که پرتاب آن به دلایل مختلف و از جمله ممکن نبودن پرتاب با پرتابگرهای خارجی بارها به تعویق افتاده بود، روز سه‌شنبه ۲۵ دی به مدار زمین ارسال شد و بر اساس آنچه می‌دانیم محموله این پرتابگر نتوانست درمدار خود قرار گیرد و پرتاب ماموریت با شکست مواجه شد.

 

پیام قرار بود چه کند؟

براساس مجموعه اطلاعاتی که در باره این ماهواره منتشر شده است، پیام قرار بود ماهواره‌ای با هدف اصلی تصویربرداری سطحی باشد. در وب سایت سازمان فضایی ایران درباره این ماهواره آمده است که این ماهواره قرار بوده در مداری نزدیک به زمین و با زاویه مداری ۵۵ درجه قرار بگیرد و اهداف آن شامل «تصویربرداری سه‌طیفی (سبز- قرمز و مادون قرمز نزدیک) و پانکروماتیک از محدوده ایران (به‌صورت نزدیک به زمان‌واقعی و ذخیره- ارسال)، ذخیره و ارسال پیام و اندازه‌گیری تشعشعات فضایی» بوده است.

اگرچه در متن‌های خبری بعدی کاربردهای این ابزار مانند دفعات قبل بازه وسیعی از رویدادها را مورد اشاره قرار می‌داد اما در نهایت به نظر می‌رسد این ماهواره قرار بوده در محدوده طیف مرئی و نزدیک به آن (مادون قرمز نزدیک) تصویربرداری کرده، تصاویر تهیه شده را ضبط و هنگام گذر از فراز افق دید ایران به مرکز هدایت مخابره کند.

به گفته مصطفی صفوی، مدیر این پروژه، «اندازه‌گیری تشعشعات فضایی با هدف بررسی اثر پرتوهای کیهانی بر عملکرد ماهواره» قرار بوده است صورت بگیرد. بدین ترتیب به نظر می‌رسد این بخش از ماموریت را نباید با آزمایش یا رصدخانه تابش‌های کیهانی اشتباه گرفت بلکه بیشتر مساله‌ای فنی برای توسعه آینده ماهواره بوده است.

بدین‌ترتیب ماموریت این ماهوراه به تصویربرداری سطحی خلاصه می‌شود که می‌تواند در حوزه‌های مختلفی به کار آید؛ از بررسی عوارض سطحی، تغییر خطوط ساحلی، وضعیت بیابان‌ها و جنگل‌ها تا – بسته به نوع ابزار تصویربرداری – کاربردهای نظارتی.

پرتابگر سیمرغ مسئولیت این پرتاب را بر عهده گرفت و بر اساس اعلام توییتری وزیر مخابرات به دلیل عدم توانایی در رساندن محموله به سرعت مورد نظر، در نهایت ماموریت با شکست مواجه شده است.

 

پیام در حاشیه پرتاب

درحاشیه این ماموریت بحث‌های متعدد و حاشیه‌های زیادی – مطابق معمول ماموریت‌های فضایی – اتفاق افتاده است. این بار اما بخش بزرگی از واکنش حداقل جامعه رسانه‌ای علمی نسبت به این روند مثبت و همدلانه بوده است. تعدادی از چهره‌های شناخته شده رسانه‌های علمی نه تنها این روند اطلاع رسانی را اتفاقی رو به رشد دانسته‌اند که شکست ماموریت را پدیده ای طبیعی و گامی در راه پیشرفت‌های بعدی ارزیابی کرده‌اند و حتی پیشنهاد دادند استفاده از واژه شکست شاید مناسب نباشد بلکه نوعی موفقیت نسبی در آن بوده است.

در سوی مخالف بخش عمده نقدها به همان داستان همیشگی است. اینکه این هزینه می‌توانست جای دیگری خرج شود و اینکه ممکن است این مسیر به سوی کاربری نظامی کشیده شود.

من پیش‌تر در مجموعه نوشته‌های متعددی درباره برنامه فضایی ایران و این نقدها، نظرم را بیان کرده‌ام به طور خلاصه واقعیت این است که توسعه برنامه فضایی برای کشوری که بخواهد در دهه‌های آینده امکان استفاده از توانایی‌های خود را داشته باشد نه تنها مثبت که ضروری است. هزینه چنین پروژه‌هایی در مقایسه با هدر رفت بودجه در گوشه و کنار ساختار اداری ایران به هیچ وجه قابل مقایسه با دست آورد و سود درازمدت آن نیست، فناوری و دانش طراحی و توسعه فناوری که در مسیر توسعه صنایع فضایی به دست می‌آید راه را برای توسعه سایر فناوری‌ها باز می‌کند – به شرط توسعه واقعی فناوری – و البته که حتما کسانی در ساختار ایران به مولفه نظامی برنامه فضایی خود نیز فکر می‌کنند.

با این وجود همه این محاسن به شرطی قابل دستیابی و معقول است که از دل یک برنامه مدون بیرون آمده باشد. برنامه‌ای که سعی کند بدون شعار و هیجان بی‌دلیل برمبنای واقعیت و توانایی نقشه راهی برای بخش غیر نظامی برنامه فضایی ایران تعریف کند. ما چنین برنامه‌ای نداریم. آنچه تا کنون اعلام شده است بیشتر شعارهای کلی است که اگرچه روی کاغذ جذاب است اما مسیری را پیش روی ما باز نمی‌کند.

اگر چنین برنامه‌ای وجود دارد باید بتوانیم برای مثال به این سوال پاسخ دهیم که در ده سال آینده چه ماموریت های فضایی در تقویم ما جای دارد حداقل در سه سال آینده پنجره پرتاب های ما کدام است؟ هر یک از این پروژه‌ها کدام بخش از قطعات جورچین توسعه فضایی ما را تکمیل می‌کند و از همه مهم‌تر چشم‌انداز فضایی ما در بازه‌ای ده، ۲۰ و ۵۰ ساله چیست؟

تا زمانی که چنین برنامه‌ای وجود نداشته باشد، طبیعتا این تلاش‌ها جرقه‌هایی هستند که نمی‌توان از آن ها انتظار روشن کردن چراغی پایدار را داشت.

در غیبت چنین برنامه روشن و دقیقی که نسبت به اجرای آن در فضای کلی کشور و فراسوی دولت‌ها تعهد وجود داشته باشد نه تنها با برنامه ای منقطع روبرو می شویم که مرزهای برنامه نظامی و غیرنظامی خود را به طور جدی کدر می‌کنیم و بهانه خوبی برای مخالفان چنین برنامه‌ای پیش می اید که هر توسعه‌ای در بخش پرتابگرها – حتی اگر واقعا تنها به نیت استفاده غیرنظامی باشد – را به بخش نظامی نسبت دهند.

این هم داستان دیگری است که بدنه چندپاره برنامه فضایی ایران فضای آشفتگی آن را دامن می‌زند.

از همه اینها اما بگذریم و به سراغ دو نکته مهم این پرتاب برویم.

نخست، این ایده که این شکست طبیعی است و نباید آن را شکست دانست.

در برنامه‌های فضایی و با مرور تاریخ فضا می‌بینیم که شکست‌های متعدد بخشی از مسیر توسعه بوده است. به خصوص زمانی که فناوری تازه‌ای معرفی و اجرا شده است. شکست در یک ماموریت حتما طبیعی است، اما قطعا شکست است.

حتما چیزی یا کسی اشتباهی کرده است. حتما در بخشی از طراحی، محاسبات و غیره خطایی صورت داده است و تنها در صورتی می‌توان این اشتباه را برطرف کرد که مانند هر سازمان دولتی یا غیردولتی فضایی دیگری بلافاصله کمیته بررسی حادثه ایجاد شده و نتایجش را اعلام کند تا در طراحی بعدی مورد توجه قرار گیرد. اگر این اتفاق نیفتد یا یافته‌های آن همگی محرمانه اعلام شوند احتمال زیادی وجود دارد که این شکست تکرار  شود.

نباید فراموش کرد که شکست در چنین برنامه‌های مهم و پرخرجی تنها زمانی طبیعی است که همه بخش‌های دیگر کار را درست انجام داده باشند و با اتفاقی غیرمنتظره مواجه شویم. نباید شکست در چنین برنامه‌هایی را به طبیعت اصلی این برنامه تبدیل کرد.

من با نظر برخی از دوستانم مخالفم که وظیفه جامعه رسانه علمی این است که تنها در نقش سخنگوی سازمان فضایی ایفای نقش کنند و طبیعی‌بودن شکست را به مردم توضیح داده و از اهمیت این ماموریت‌ها بگویند.

بخشی از کار اطلاع‌رسانی است اما بخش مهم‌تر کار ما این است که از مدیران سوال کنیم چه چیزی در این برنامه به خطا رفت؟ چرا پیام در مدار قرار نگرفت؟ ما هنوز از پرتاب‌های قبلی سوال‌های بسیاری داریم. گام بعدی برنامه سرنشین‌دار که با پرتاب میمون معروف سر و صدای بالایی ایجاد کرد چه بود و چه شد؟ داده‌های ماهواره‌های قبلی ما کجا است؟ و ده‌ها سوال دیگر.

 

وزیر ارتباطاتی که پیام و مخاطب را نمی‌شناسد

بخش مهم دیگر به نظرم به شیوه اطلاع‌رسانی این رویداد برمی‌گردد.

اوج غیر‌حرفه‌ای‌گری و اشتباه گرفتن فضاهای رسانه‌ای باعث می‌شود تا اطلاع‌رسانی رویدادی مهم و جدی، مشابه با شوخی‌های کم‌مایه نوجوانان در فضای شبکه‌های اجتماعی اطلاع‌رسانی شود.

شفافیت این نیست که وزیر ارتباطات ما از توییتر – شبکه اجتماعی که قانونا برای ایرانیان مسدود است و دست بر قضا کنترل آن حداقل روی کاغذ بر عهده همان وزارتخانه است – به شکل نوجوان‌های زیر ده سال پیغام بدهد که می‌خواهم خبر خوشی بدهم حدس بزنید چیست؟ و بعد هم شکلک چشمکی را به آن اضافه کند.

مگر برنامه فضایی ایران، با همه آن اهمیتی که مسولان می‌گویند، ملک شخصی وزیر است که در توییتر و با چنین لفظ و لحنی درباره آن اطلاع‌رسانی کنند؟

به نظرم همین یک توییت نشان می‌دهد که وزیر و سازمان او و تیم مشاوره رسانه‌ای او نه تنها رسانه را نمی‌شناسند که مخاطب را نمی‌شناسند.

سنگین‌تر و محترمانه‌تر نبود اگر یا این خبر را از طریق رسانه‌های رسمی اعلام می‌کردید یا حداقل در توییتر با لحن معقولی چنین می‌کردید؟

ممکن است برخی بگویند در همه جای دنیا از توییتر استفاده می‌شود و مثلا حتی ناسا در اکانت رسمی توییتر خود برای ماموریت اینسایت، از روایت اول شخص استفاده می‌کند. حرف درستی است اما باید در نظر داشت که این نوع اطلاع‌رسانی بخشی از منظومه اطلاع‌رسانی است و نه همه آن. در کنار پوشش جدی، کنفرانس خبری و اطلاع‌رسانی دقیق برای مخاطبی خاص نوع خاصی از رسانه و با لحنی خاص نیز به مجموعه افزوده می‌شود.

بهتر نبود اگر به جای خبرنگار صدا و سیما که پرتاب ماهواره را با صحنه تعزیه‌خوانی اشتباه گرفته است، نمایندگان رسانه‌های علمی کشور دعوت می‌شدند تا بتوانند گزارشی دقیق از پرتاب تهیه کنند؟

جلسه خبری مدیر پرتاب و مدیران پروژه پس از اعلام شکست کی برگزار شد؟ به کدام سوال‌ها پاسخ داده شد؟ به نظرم حتی این روندی معکوس است. اینکه خبر پرتابی اعلام نشود یک چیز است و کار دیگر این است که چنین خبری تبدیل به چنین سیرکی شود.

دوستان رسانه‌ای من، این شفافیت نیست که بعد از پرتاب وزیر در تویتتر شخصی خود بگوید صبح با دوستان رفته بودیم تماشای پرتاب ماهواره و نشد. این عادت دادن ما به غیرحرفه‌ای‌گری است و فکر کنم بخشی از وظیفه ما است که به این روند اعتراض کنیم.

وزیر سپس می‌نویسد «دوست داشتم با #خبرخوب همه را شاد کنم اما گاهی زندگی آن‌طور که انتظار داریم پیش نمیرود…ولی نباید کوتاه بیاییم ومتوقف شویم. دقیقا در همین شرایط است که ما ایرانیان با بقیه ملتها در روحیه وشجاعت متفاوتیم. این بارهم با تلاش بیشتر،به دنیا ثابت میکنیم که “دوستی” موفق میشود ان شاءالله.»

این حجم از سخنان بی‌ربط تنها زمانی ممکن می‌شود که وزیر پرتاب را در حد توییتی برای لایک گرفتن کاهش می‌دهد و در غیاب نگرانی از سوالی جدی هرچه به ذهنش می‌آید بدون نگرانی به زبان می‌آورد.

زندگی آن‌گونه که می‌خواهیم پیش نمی‌رود؟ مگر صحبت از قضا و قدر است. ساختاری را طراحی کردیم در طراحی یا ساخت خطا کردیم و شکست خوردیم. به همین سادگی. نه دست سرنوشت بوده و نه طلسم و چشم بد.

یعنی چه که ما ایرانی‌ها با بقیه ملت‌ها فرق می‌کنیم. چرا این توهم خودبزرگ‌بینی را دامن می‌زنید؟ آیا شوروی و آمریکا و چین و هندوستان پس از شکست‌های اولیه کوتاه آمدند؟ ما دقیقا با کی فرق داریم؟ من در فرق داشتن ما با دیگران شکی ندارم اما دلیل این فرق به شجاعت و روحیه نیست. فرق ما شاید به اعتماد به نفس کاذبی است که داریم و فضای حباب‌گونه‌ای که در آن از خود تعریف می‌کنیم و در نهایت هم می‌گوییم اینجا ایران است و همین هم که هست خوب است.

حتما ایران باید در حوزه فضا فعالیت کند و حتما باید از این پژوهش‌ها حمایت کرد اما به شرطی که حداقل اندکی از تجربه‌های خود و دیگران بیاموزیم. وگرنه تا ابد در چرخه تکرار مکررات و خطاها اسیر خواهیم ماند.(منبع: سایت پوریا ناظمی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">