مدیر یک پیامرسان داخلی راننده تاکسی اینترنتی شد!
«من دیگه اینجا نیستم، خواستید این پیامرسان را پاک کنید»، پیامی بود که صبح روز گذشته یکی از مدیران پیامرسانهای ایرانی در پیامرسان خود برای من ارسال کرد، کاملا متعجب شدم، در گفتوگوهای قبلیای که با او داشتم متوجه شدم او در این زمینه تحصیل کرده و برنامهنویسی پیامرسانش را خود به عهده داشته است. بارها ادعا کرده بود کسی نمیتواند از دیوارههای دفاعی این پیامرسان رد شود.
از اینکه تصمیم گرفته بود تا از راهاندازی پیامرسانی که خودش برایش وقت گذاشته و به اصطلاح کد زده کنارهگیری کند، تعجب کردم. با او تماس گرفتم و دلیل عدم فعالیتش در این پیامرسان را سوال کردم. با اینکه مخالف گفتوگو بود ولی پاسخ داد: زمانیکه شما با من مصاحبه کردید، ادعاهایی در رابطه با پیامرسانم داشتم و قولهایی دادم ولی از امروز من دیگر مدیر این پیامرسان نیستم و نمیدانم فرد دیگری که قرار است بعد از من روی کار بیاید آیا به آن قولها متعهد است یا نه؟ برای این به شما پیام دادم که یا پیامرسان را پاک کنید یا انتظاراتی که من از پیامرسانم در ذهنتان ساخته بودم دیگر نداشته باشید. از او خواهش کردم درمورد این جابهجایی و عاقبت پیامرسانش بیشتر توضیح دهد، با خنده گفت: از امروز من راننده اسنپ هستم، اگر اسنپ ویایپی بگیرید شاید ما را بهعنوان راننده دیدید! و بعد ادامه داد: دلیل ندارد با این شرایطی که تصمیم گرفته شده هاتگرام و تلگرامطلایی اجازه فعالیت داشته باشند، ما دیگر فعالیت کنیم. در این زمینه کار کردن یعنی تنها وقت و انرژی را هدر بدهیم و بس؛ به همین دلیل من از مجموعه جدا شدم و سرمایهگذارهای پیامرسان، خودشان کاری برای مدیریت این مجموعه میکنند. طلاگرام و هاتگرام در روزهای گذشته حدود دو میلیون کاربر را به کانال قیمت ارز و طلا اضافه کرد و هیچکسی هم به او حرفی نزد! چرا؟
پرسیدم پس به این دلیل که شما نتوانستید از پیامرسانتان کسب درآمد کنید، از ادامه راه انصراف دادید و به اصطلاح کنار کشیدید؟ حرفم را قطع کرد و گفت: درسته ما درآمد نداشتیم ولی این موضوع یکی از دلایل کنار کشیدن من بود. بقیه پیامرسانها حتی خود تلگرام هم درآمد ندارند. اولین چیزی که سبب شد ما وارد عرصه پیامرسانها شویم، این بود که ما دلمان خوش بود که میتوانیم یک پیامرسان یا به زبان عامیانهتر یک اپلیکیشن بومی تولید کنیم و آقایان و مدیران هم از ما حمایت کنند ولی در ادامه دیدیم که هیچ فرقی با بقیه نداریم! بهطور مثال هنگامی که با یک مدیر ارشد دولتی در اینباره صحبت میکنیم، به ما میگوید کار مهمی انجام ندادهاید، آپولو که هوا نکردهاید! دومین موضوع این بود که بهیکباره مواجه شدیم با این موضوع که الان دوره پیامرسانهاست، خب حالا برویم پیامرسان بزنیم و هرکسی که اطلاعات فنی و دانش این رشته را هم نداشت به جمع ما اضافه شد و یکباره شدیم 10 پیامرسان که تمام مراکز هم از همه آنها حمایت کردند! سومین مورد این بود که دولت به عرصه پیامرسانها ورود کرد.
اگر دولت به حوزه پیامرسانها ورود نمیکرد شاید ما به کارمان ادامه میدادیم، حالا درنهایت یا کار ما میگرفت و از طرف کاربر انتخاب میشدیم یا نه؛ من مطمئن هستم در ایران در حوزه صنعت IT، هیچ شرکت شخصی و خصوصیای پا نخواهد گرفت و این حرف من هم تنها یک ادعا نیست، شما یک شرکت در این حوزه نام ببرید که خصوصی توانسته است برند شود و فعالیت کند؟ درنهایت این مدیر گفت حرفها در اینباره زیاد است که قصد دارم در هفته آتی تمام گلایههایم را درباره افرادی که میتوانستند سبب خیر در این حوزه شوند، از طریق رسانهها منتشر کنم. (منبع:فرهیختگان)