مردی که سوخت و سایتی که باز شد
علی شمیرانی - میتوان گفت به همان میزان که برخی برخوردها با سایتها و کسبوکارهای اینترنتی زیرسوال است، برخی حمایتها از این کسبوکارها نیز زیر سوال است.
ماجرای فیلترینگ 180 سایت واسطه فروش بلیت مثال خوبی است که همچنان هم بر سرزبانهاست. در مورد اخیر ابهامات زیادی مثل همیشه باقی ماند تا فضای کسبوکارهای اینترنتی نه منطبق با قوانین روشن که با اما و اگر به حال خود باقی بماند تا این داستان تکرار و تکرار شود.
بگذارید برخی از این ابهامات را مرور کنیم. بالشخصه هیچگاه فهرست کامل آن 180 سایت را ندیدم. دولتیهای حامی گفتند که فعالیت برخی از این سایتها بلامانع بوده و به اشتباه فیلتر شدند. نماینده دادستانی در فضای مجازی هم در پاسخ اعلام کرد به درخواست معاون وزارت راه این سایتها فیلتر شدهاند. بعد از آن هم نه از سوی دولتیها صدایی درآمد و نه دادستانی!
برخی رسانههای حوزه ICT هم با کلیدواژه "فیلترینگ جنجالی" به استقبال این خبر رفتند که منظور از "جنجالی" روشن نیست. از سوی دیگر این وسط تنها یک سایت واسطهگری بلیت هواپیما، بیشترین و بهترین بهرهبرداری تبلیغاتی را به عمل آورد و به اشکال مختلف از بستن و بازگشاییاش بیشترین استفاده را کرد و مشخص نشد آن 179 سایت باقیمانده چرا اسم و اثری ندارند.
ابهام دیگر آنکه چرا هیچکس (به ویژه همکاران مطبوعاتی که از عبارت فیلترینگ جنجالی استفاده کردند) از خود سوال نکرد که چرا باقی سایتهای فعال در فروش بلیت در لیست مذکور قرار نگرفتند و بدون مشکل مشغول کار و فعالیت خود بوده و هستند؟
این چه مساله، اشکال و جنجالی است که تنها دامن برخی را میگیرد؟
این سوالات و ابهامات باقی بود که از شورای عالی فضای مجازی کشور که سالهاست بر سر تشکیل جلساتش بحث است و انبوهی از مصوبات بلاتکلیف و طرحهای کلان و در انتظار تصویب را در دستور کار دارد، در واکنش به این ماجرا خبر رسید که شورا خواستار اخطار و مهلت برای رفع مشکل کسبوکارهای اینترنتی، قبل از فیلترینگ آنها است.
پس این یعنی مشکلاتی بوده و هست و حالا بر سر روش برخورد و حل آن بحث است.
دو هفته پیش در همین تهران فردی دست زن و بچهاش را گرفت و جلوی شهرداری در اعتراض به بسته شدن مغازهاش دست به عمل تلخ و وحشتناک خودسوزی زد و قصد داشت خانوادهاش را نیز به آتش بکشد. متاسفانه آن نانآور خانواده چند روز بعد مرد بیآنکه مسوولان ارشد در شورایی عالی اقدام و مصوبهای برای جلوگیری از تکرار این حوادث تلخ به تصویب برسانند و طبق معمول خاموشی مطلق و فراموشی نیز رسانهها را فراگرفت.
همه میدانیم که در سراسر ایران همه روزه اتحادیهها، صنوف، شهرداریها و غیره بیآنکه اخبار آن جایی منتشر شود و رسانهها تیترهای درشت و جنجالی بزنند و برخی مسوولان فریاد وامصیبتا سر دهند، انبوهی از اخطار تعطیلی و دستور پلمپ برای شرکتها و مغازهها ارسال میکنند و حتی کار به مرگ انسانها میانجامد، اما ظاهرا خون برخی رنگینتر از بقیه است و علتش ... (منبع:فناوران)