معروفترین پستهای دردسرساز در شبکههای اجتماعی
محمد معصوم - حکایت است مرد هیزمشکن تبربهدستی با خرسی دوست بود. طبق داستان معروف، تبرش را با ارهبرقی عوض میکند اما دریغ از پیشرفتی چشمگیر در کارش. چراکه هیزمشکن نمیدانسته اره برقی روشن میشود و همچنان به شکل دستی از آن استفاده میکرد! روزی خسته از کار، او میخوابد و دوست خرسش در راستای پیشبرد داستان، اره را بر سر او فرود میآورد. از قضا اره شروع بهکار کرده هر دو با تعجب میگویند: اااا... این چه صدای عجیبی است؟
اینترنت هم گاهی صداهای عجیبی دارد. در مورد اخیرش، El Chapo این صدا را میشنود. بعد از ماهها بیخبری از این قاچاقچی مکزیکی متواری از زندان، پسر هوشمندش سالازار لطف میکند و عکس 3 نفرهای منتشر میکند. با این عنوان: من و 2 نفر یهویی. و البته ابتکار بهخرج داده صورت آن دو عزیز را شکلکی میکند. اما آن بزرگوار سبیلدار چه کسی جز ال چاپوی افسانهایست؟ سالازار گویا با مفهوم Geotag هم چندان آشنایی ندارد. در زیر پست توییتری او درج شده : Costa Rica. مگر چند کاستاریکا در جهان وجود دارد؟
البته درحال حاضر دیگرچنین پستی وجود ندارد.
اما همیشه قضایا به این شیرینی! هم نیست. درمورد دیگری، انتشار عکس باعث افشای هویت یک سلاخ حیوانات شد. والتر پالمر دندانپزشک آمریکایی، چندان ابایی از انتشار تصاویر شکارهایش ندارد. در یکی از این نمونهها در محیط حفاظت شده زامبیا، شیر مهربانی ملقب به Cecilبه طرز فجیعی کشته میشود بدون برجاماندن ردپایی از مسببین این حادثه. این دکتر شجاع و دوست شجاعترش، اقدام به انتشار عکسهای شیرشکار شدهای میکنند که از قضا این پرسش پیش میآید که این شیر همان سسیل بیچاره نیست ؟ چرا!
اما این داستان نیز پایان نمونههای عجیبی که صدایش در اینترنت درآمد نیست.Kiwi Jihadi – AbuAbdulRahman – Mohammad Daniel – Mark John Taylor اینها همه یک نفرند. یک استرالیایی که پاسپورتش را سوزانده تا بهخیال خودش سفر One Way Trip یا یکطرفهای داشته باشد به سرزمینهای اسلامی. این داعشی گویا حواسش نبوده مکاننمای حساب کاربریاش را غیرفعال کند. او در سوریه بوده!
داستان بعدی نیز جالب است، این مورد البته بیشتر به مناسبات سیاسی کشورها برمیگردد. ماجرا از این قرار است که بعد از مراسم انتخاب بانوی برگزیده، دو برگزیده اسراییل و لبنان با هم عکس به اصطلاح سلفی میگیرند. گویا رسانهای شدن این عکس اینستاگرامی برای هردو نفر دردسر ساز شده است.
یک مورد دیگر اما درباره فلسفه وجودی شبکههای اجتماعی است یعنی همان Show Off یا چشم و همچشمی که من دارم تو نداری. چندی پیش دختر جوان چینی با عکسهای خود دل خیلیها را ربوده بود. ماشینهای گرانقیمت، لباسهای شیک، ساعتهای پرزرق و برق. ولی اینها همه با قاموس نظام درتضادند. نمایش ثروت از خطوط قرمز حزب کمونیست است. با ایجاد حساسیت و پیگیریهای ماموران دولتی، کاشف به عمل میآید این خانم گرداننده یک سایت شرطبندی آنلاین بوده؛ ولی او منشا ثروتش را چیز دیگری اعلام کرده بود. لازم بهذکر است شرطبندی نیز از خطوط قرمز حزب است.
اما از قدیم باب بوده پسران را بابت اشتباهاتشان شماتت و سرزنش میکردند که پدر به آن خوبی تو چرا اینگونه شدی و پسر کو ندارد نشان از پدر نشاید که نامش نهند آدمی و قص علیهذا! ولی این خارجیان از اساس اعتقاداتشان متفاوت است. در این نمونه دختر یکی از بازیکنان مطرح فوتبال در آمریکا با انتشار عکسهای نهچندان متعارف و معقول، به فکر آبروی پدرش نبوده. البته او عکسهای جنجالی را پاک میکند ولی حواسش نبوده زود دیر میشود!
البته این مورد چندان هم جدید نیست. مشخص نیست چرا کریس براون خواننده رنگین پوست آمریکایی سال 2009 با فروشگاههای زنجیرهای وال-مارت سر لج میافتد و بهصورت توییتری آن را مینوازد شاید هنوز آلبومهای خودش را در قفسههایش ندیده بود اما به محض دیدن آنها پست را پاک میکند و مثلا ما نمیفهمیم!
قاعدتا سوانح و فجایع طبیعی احساس همدردی مردمان سراسر جهان را برمیانگیزاند و هرکس به نحوی سعی در کمک میکند؛ اما این آقای استندآپ کمدین گویا بامزهتر از این حرفهاست. بعد از سومانی دهشتناک ژاپن، گیلبرت گاتفرید شروع به لطیفهسازی میکند. حالا این لطایف در جهت تلطیف فضا بود یا چیز دیگر نمیدانیم! البته این قضیه برایش گران تمام میشود و او دیگر در کنداکتور کمدینها جایی نداشت.
داستان دیگر نیز مربوط به آنتونی وینر ملقب به مرد 140 کاراکتری است؛ یعنی قاعدتا باید با خطرات بازی کردن با دم این شیر بیشتر از بقیه آشنا باشد؛ اما معلوم نیست چرا و از چه روی عکس مسالهدار خود را منتشر میکند آنهم برای یک دانشجوی خانم! البته این عکس از طریق توییتر نبود اما لینکش روی حساب کاربری توییتر قرار میگیرد. احتمالا حدس زدهاید این پست پاک میشود اما آنچه نباید میشد رخ داد! ابتدا ماجرا تکذیب و کمی بعد تایید میشود. این آقای سیاستمدار چندان از گذشته پندبگیر نیست. شما قضاوت کنید: July 29, 2010 - May 27, 2011 - May 30, 2011 - June 1, 2011 - June 6, 2011 - June 9, 2011 و غیره کافی نیست؟ نهایت ماجرا نیز به استعفا ختم میشود.
گذری هم به نمونههای وطنی داشته باشیم. ماجراهای پیج اینستاگرام the rich kids of Tehran تا مدتها نقل محافل بود. بزرگزادگانی که صدقه سر والدین گرانقدرشان زندگانی گرانقیمتی را تجربه کرده و دیگران را هم شریک این تجربیات میکنند اما تنها در عکس و فیلم خوشگذرانی. این صفحه 80 هزار و اندی فالوئردار مدتی از دسترس خارج بود اما کماکان به فعالیتش ادامه میدهد. اگر شما هم از قافله آن عزیزان بالایی هستید ما را در تجربیاتتان شریک کنید.
اما چندوقتی میشود بحث شمایل درون و بیرون عزیزان بازیگر فکر و ذکر نمایندگان مردم را به خود مشغول کرده است. هیاتی متشکل از نمایندگان 3 قوه بیانیه میدهند مسوول رسیدگی به این ماجرا شدهاند؛ بازیگرانی که در تلویزیون آنطور باشند و در غیرتلویزیون اینطور یا بالعکس با آنها برخورد شده ممنوعالکار و ممنوعالتصویر میشوند. حالا باید ببینیم این تهدیدها تا چه مقدار جدی است.
کاری نداریم این بحث مگو تا چه مقدار اساس فیزولوژیکی دارد، چه مقدارش روانشناسی است، اصلا حقیقی است یا هوا و هوسی بیش نیست، احتمالا هواداران و مخالفان پست جنجالی بهرام رادان هم کاری به این حرفها ندارند. همیشه پای چیز دیگری درمیان است؛ از ما نشنیده بگیرید سیاست...!
بهعنوان آخرین نمونه ذکر مهمان یکی از برنامههای پربیننده ساخت داخل خالی از لطف نیست. در برنامه امسال ماه عسل یکی از مهمانان تحت عنوان مشاغل سخت معرفی میشود. گویا تعریف شغل سخت دیگر آن عرق جبین سابق نیست؛ چون کاشف بهعمل میآید این مهمان پوزر عروس است. پوزر عروس نوعی همراه و آموزش دهنده به عروس برای نحوه رفتار و اجرای برنامه عروسی است. البته ماجرا بعد از مراجعه هموطنان به پیج انیستای این پوزر! داغتر شد تا آنجا که شنیدیم به عوامل این برنامه در مورد انتخاب مهمان گوشزد شد. امان از دست این اینستا...(منبع:فناوران)