میزگرد بررسی وضعیت صنعت نرم افزار ایران
در این میز گرد مسایلی همچون جایگاه صنعت نرمافزار در ایران، کنکاش در موانع صدور نرم افزارهای ایرانی ،چالش های حقوقی نرم افزارهای ایرانی، مشکلات طراحی نرم افزار ،سازوکارهای افزایش تقاضای نرم افزار در بازار داخلی ایران و مشکلات شرکت های نرم افزاری مورد بررسی قرار گرفته است.
شرکت کنندگان:
1. آقای مهندس رضا آسیابانی: جانشین مدیر مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)
2. آقای دکتر مرتضی انواری: رئیس مرکز ملّی فناوری اطلاعات و ارتباطات و استاد دانشگاه
3. آقای مهندس مجتبی پورمحقق: عضو هیأت علمی دانشگاه و دانشجوی دکترای مهندسی کامپیوتر
4. آقای دکتر محمدجعفر صدیق: مدیرکل دفتر علوم، تحقیقات و فناوری سازمان مدیریت و برنامه¬ریزی کشور
5. آقای مهندس احسان طیرانیراد: (دبیر جلسه)
6. آقای مهندس رضا کرمی: مدیرعامل شرکت نرم¬افزاری گلستان
7. آقای مهندس محمدحسن محوری: کارشناس رسمی دادگستری در زمینه کامپیوتر
8. آقای مهندس سیدمحسن میرابراهیمی: دبیر جشنواره نرم¬افزارهای چند رسانه¬ای و رسانه¬های دیجیتال.
طیرانی¬راد: بحث را با یک موضوع ساده اما بسیار مهم آغاز می¬کنیم. آقای دکتر انواری، تعریفی ساده از نرم¬افزار و جایگاه فناورانه آن بیان نمایید.
انواری: صنعت در زبان فارسی یعنی بوجود آوردن چیزی که دارای ساختار، سازمان و سامانه¬ای باشد، حتی صنعت را در مورد شعر هم کار می¬برند که منظور از آن، زیبایی¬های شعر نیست، بلکه منظور ساختارها و انواع و اقسام اشعاری است که در دنیا وجود دارد، مثل غزل، مثنوی و ...
بنابراین گفتن صنعت نرم¬افزاری یک امر طبیعی است. چون در این امر نیز شاهد ساختار و زندگی هستیم. در زبان انگلیسی هم که “Software Industry” می¬گویند، واژه «Industry» خیلی وسیع¬تر از صنعت و ساختن است و بیشتر معنی کنکاش و تلاش می¬دهد. مثلاً به آدم پرکار و زحمتکش «Industrious» می¬گویند که از «Industry» مشتق شده است.
در ضمن شما می¬توانید این کار را با معرفی شرکت¬هایی که نرمافزار تولید می¬کنند، انجام دهید. مثلاً ماکروسافت یا اوراکل شرکتیهایی هستند که نرمافزار تولید می¬کنند. هم¬چنین سان ماکرو سیستم، هم سیستم و نرمافزار و هم وسائل انتقال دیتا را بوجود می¬آورد. کار صنعت نرم¬افزاری از سال 1940 شروع شد. منتها در آن زمان رایانه¬ها ده برابر این اتاق جا می¬گرفت و ممکن بود هر لحظه یکی از لامپ¬هایش بسوزد. در نرمافزاری که این رایانه داشت یک چیزهایی را مثل اسم نام و عدد و ... ، به رایانه وصل می¬کردند. در ضمن عملهایی را که قرار بود روی این اعداد، اسامی و کلمات بکار برده شود به رایانه وصل می¬کردند. بعد از اینکه کامپایلر را بوجود آوردند، معنی نرمافزار کمی عوض شد، یعنی شما از نرمافزار چیزی جز متن نمی¬بینید که این متن را به رایانه می¬فرستید، کامپایل می¬شود و یک کارهایی را برای شما انجام می¬دهد. در مورد
Manager Data Base¬ یا زبان¬های مختلف برنامه¬ریزی یا هر چیز دیگری که از آن به نرمافزار یاد می¬کنیم نیز معنی نرمافزار به همین صورت عوض می¬شود. در مورد این موضوع بیشتر از این وارد نمی¬شوم، فقط چند نکته را یادآور می¬شوم:
نخست اینکه: این صنعت در تمام شئون زندگی و کارهای انسان وارد شده و هیچ واقعه¬ای در دنیا نمی¬تواند از مقدار کارهایی که در این زمینه انجام می¬شود یا از تعداد کسانی که روی این نرمافزار کار می¬کنند، کم کند. یعنی این صنعت مثل سایر صنایع نیست که بعد از دوره¬ای خارج شود. بعنوان مثال ما در صنعت مفهومی داریم که در آن دانش و فناوری وارد می¬شود و تکنولوژی¬های دیگر را بیرون می¬اندازد. شما چنین چیزی را برای نرمافزار بعنوان صنعت نخواهید داشت. یعنی صنعت نرم¬افزار دائماً در حال تغییر است و تغییراتی که پیدا می¬کند در جهت Web Baseها هست و در 4ـ5 سال آینده در تمام کشورهای صاحب فناوری، قسمت اعظم اروپا و آمریکا، کار 80 درصد کسانی که در تولید نرمافزار تلاش می¬کنند مربوط به وب خواهد بود.
دوم آنکه میزان درآمدی که شرکت¬های بزرگ نرمافزاری دارند در دنیا برای همه واضح است. ثروتمندترین مرد دنیا رئیس ماکروسافت و دومین مرد ثروتمند دنیا رئیس اوراکل است. به نظر من ایران هم برای پیشبرد این صنعت و هم برای بالابردن وضع اقتصادی کشور در این راه می¬تواند سهم بسیار بزرگی داشته باشد.
طیرانی¬راد: آقای دکتر انواری تاریخچهای علمی از صنعت نرم¬افزار بیان کردند. آقای مهندس میرابراهیمی نظر شما در مورد وضعیت ایران در صنعت نرم¬افزار در مقایسه با آنچه که درخارج از ایران وجود دارد، چیست؟
میرابراهیمی: مشکلی که در رابطه با این صنعت داریم، مربوط به بحث مفاهیم و تعاریف است که حدود و ثغور این تعاریف را باید مشخص کنیم. وقتی میگوییم صنعت نرمافزار در ایران، در این صنعت عموماً از کلمات و واژه¬های مختلفی استفاده می¬شود که افراد را سردرگم کرده و این امر تا به آنجا رسیده که حتی دستگاه¬ها و سازمان¬های متولی هم با عناوین مختلف در این وادی داریم. در صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور حدود 26 تشکل و نظام صنفی داریم، سه شورای عالی و حدود 8 الی 9 سازمان و وزارت¬خانه و کلی مدیر داریم که هر کدام از یک باب به این امر می¬نگرند.
در رابطه با جایگاه صنعت نرم¬افزارباید گفت که این بحثی است که برای ما هم که 18 سال در این صنعت کار می¬کنیم، مطرح است و علت عمده این امر به عدم دسترسی به آمار و ارقام بخصوص در زمینه صنعت نرم¬افزار در کشور برمی¬گردد.
متأسفانه در دوره¬های مختلف شاهد موضع¬گیری و اعلام نظرات مختلفی هستیم که هیچ¬کدام از اینها پشتوانه تحقیقاتی و علمی ندارد، یعنی تا به حال نتوانستیم از سازوکارها و وضعیت تولید، تقاضا، اقتصاد و یا مشاغلی که صنعت نرم¬افزار در کشور می¬سازد، آمارگیری درستی انجام داده و آن را ملاکی برای اعلام نظراتمان، برنامه¬ریزی¬هایمان و صحبت¬هایی که در این زمینه انجام می¬گیرد، قرار دهیم. حتی در زمینه دانشجویانی که در این رشته فعالیت می¬کنند، هنوز آمار دقیقی نداریم و تاکنون به تفاهم نرسیدیم که چه دانشجویانی را جزو فارغ¬التحصیلان یا نیروهای متخصص نرم¬افزاری فناوری اطلاعات بدانیم.
در یکی از گزارش¬هایی که در سال 78 به سفارش وزارت صنایع تهیه شده، حدود 5ـ6 شاخه و رشته دانشگاهی را بعنوان رشته¬های مرتبط یا زمینه¬ای معرفی کرده، شورای عالی انفورماتیک هم دسته¬بندی خاص خودش را دارد و هر دستگاه و سازمانی، همین¬طور دسته¬بندی خاص خودش را دارد. در عمل هیچ دستگاهی تا به امروز نتوانسته با آمار و ارقام به این سؤال جواب دهد که جایگاه صنعت نرم¬افزاری در ایران کجاست.
حدود دو سال پیش برای بدست آوردن این آمارها تمام مراکزی را که این اطلاعات را به نوعی داشتند از گمرکات گرفته، تا وزارت بازرگانی و مرکز ثبت سفارش، شورای عالی انفورماتیک و ... بررسی کردیم، حتی برای بدست آوردن میزان حجم تقاضای بازار در رابطه با نرم¬افزار در شاخة (بیمه و بانک) که یک حیطه بسیار بسیار محدود و مشخص است، موفق نشدیم آمار و ارقام درستی بدست بیاوریم، چه برسد به applicationها و نرمافزارهایی که در صنعتی مثل ERP استفاده می¬شود و پلت فرم¬هایی که برای شاخه¬های مختلف نرم¬افزاری استفاده می¬شود. در حال حاضر هم به جامعه، مرتباً آمارهای غلط تزریق می¬شود. به طور مثال بعد از نمایشگاه جیتکس دوبی، در سایت¬ها شاهد این بودیم که مطرح می¬کردند ایران برای صادرات نرم¬افزار حدود 500 میلیون تومان در سال هزینه می¬کند. با کمی دقت می¬توان فهمید که این اطلاعات اشتباه است. به علت اینکه این عدد، میزان بودجه اختصاص یافته یک سازمان دولتی به یک شرکت کنسرسیومی در رابطه با نمایشگاه جیتکس بوده است. یعنی یک شرکت پولی را که برای شرکت در نمایشگاه جیتکس و سبیت آلمان گرفته است، پانصد میلیون تومان بوده، در حالی که این میزان بودجه را بعنوان میزان سرمایه¬گذاری دولت جمهوری اسلامی ایران در نرم¬افزار حساب می¬کنند.
لازم به ذکر است که همین الان فقط یکی از بانک¬ها برای خرید نرم¬افزارش 12 میلیون دلار پول پرداخت کرده و برای بررسی اینکه به چه کسی ارجاع دهد، یک و نیم میلیون دلار هزینه کرده است. بعضی از شرکت¬های نرم¬افزاری بیش از این اعداد برای بازار Web Marketing در خارج کشور هزینه کرده¬اند. شرکت ما هم برای صادرات و بازاریابی نرم¬افزارهایش ظرف 3 سال بیش از اینها هزینه کرده تا بتوانیم بازاری را شناسایی کنیم و محصولی را به فروش برساند. معزل ما اعداد و ارقام غلط می¬باشدکه نباید به آن¬ها بها داد.
حدود 5 سال پیش سازمان بازنشستگی بهعنوان سهامدار در شرکت داده¬پردازی ایران، برای پیداکردن راهکارهایی که بدانیم کجاها می¬توانیم در زمینه صادرات نرم¬افزار فعالیت کنیم، حدود 5 میلیون دلار اختصاص داد. برای بررسی اینکه صنعت نرم¬افزار کجاست، متاسفانه اعداد و ارقام نداریم.
هم¬چنین مشاهده می¬کنیم که فولاد مبارکه برای گرفتن نرمافزارهایی که برای کنترل کار خود نیاز دارد، رقم¬هایی را هزینه می¬کند. معاون یکی از وزارت¬خانه¬ها نقل می¬کند که حدود 170 میلیون دلار برای نرم¬افزارهای یکی از شرکت¬هایشان پرداخت شده است، ولی ما هیچ جا ردپای 170 میلیون دلار در آمار و ارقام¬ها نمی¬بینیم. از این رو زمانی که می¬خواهیم در رابطه با صنعت نرم¬افزار در ایران صحبت کنیم. نمی¬دانیم چقدر واردات و چقدر صادرات داریم، هم¬چنین نمی¬دانیم چه تعداد شرکت در این زمینه فعالیت می¬کنند و چقدر نیروی متخصص زبده در این زمینه، در کشور پرورش دادیم. البته درمورد مسأله آموزش راجع به دانشجویانی که فارغ¬التحصیل دانشگا¬ه¬های داخل هستند به تفاهم رسیدیم، ولی مشکل عمده¬ای که وجود دارد اینست که تا به حال یک کار آمارگیری و سرشماری در کشور نشده، تا به حال یک سازمان متولی در کشور نبوده که بتواند این آمار را به ما بدهد.
طیرانی¬راد: من بر صحبت¬های آقای میرابراهیمی تأکید می¬کنم که در صنعت نرم¬افزار دچار سردرگمی هستیم و این امر بر سیاست¬گذاری¬های ما نیز تأثیر گذاشته است به طوری که نتوانستیم سیاست¬گذاری واحدی را اتخاذ کنیم. از لحاظ علمی و تئوریک نیز در این زمینه با مشکل مواجه بوده¬ایم.
آقای مهندس آسیابانی با شرحی که گذشت شما بعنوان دست¬اندرکار چه نظری دارید؟
آسیابانی: در مورد بحث جایگاه موجود ایران در صنعت نرم¬افزار، اطلاعات و آمار ناقص است، بنابراین بهتر است بیاییم یک جایگاه ایده¬آل برای صنعت نرم¬افزار در نظر بگیریم و بایسته¬ها را بررسی کنیم. یعنی به این بپردازیم که در ایران صنعت نرم¬افزار باید چه جایگاهی داشته باشد و چه جایگاهی می¬تواند داشته باشد.
نکته اول: باتوجه به اینکه منبع اصلی نرم¬افزار فکر است و تولید نرم¬افزار نیاز به منابع و تکنولوژی و سرمایه¬گذاری کلان ندارد و با توجه به اینکه ایرانی¬ها نیز معروف به تفکر بالایی هستند، جای کار خیلی زیاد است. یعنی اگر سرمایه¬گذاری فکری و نیروی انسانی بکنیم، ارزش افزوده خیلی بالایی خواهیم داشت.
اگر در سراسر دنیا دقت کنیم مغزهای متفکر اصلی نرم¬افزاری در بسیاری از شرکت¬ها ایرانی هستند و این نشانگر اینست که ما در این صنعت می¬توانیم خیلی پیش برویم و نیازی به سرمایه¬گذاری¬های میلیاردی و تکنولوژی¬های بسیار پیچیده¬ای که پیاده شدنش در کشور ما خیلی مشکل است نداریم، بلکه با تفکر و ایده می¬توان آثار زیادی خلق کرد.
نکته دوم: نرم¬افزار می¬تواند بعنوان یکی از زیرساخت¬های علم و دانش قرار بگیرد. با توجه به اینکه دهة آینده معروف به دهة دانش اقتصادی (Knowledge Economic) است و اقتصاد و ارزش¬ها و قدرت¬ها، براساس دانش و علم است و وقت اینکه تسلیحات نظامی و تکنولوژی¬هایی پیشرفته حرف اول را بزند، گذشته است. علم و دانش حرف اول را خواهد زد و نرم¬افزار می¬تواند یکی از زیرساخت¬های اصلی علم و دانش باشد. نرم¬افزار می¬تواند زیرساخت¬های دیگری مثل منابع، کتب، نشریات، مقالات، کنفرانس¬ها و سمینارهای مختلف و بسیاری از زیرساخت¬های دیگر را که در تولید علم و دانش برای محققان نیاز است، براحتی در اختیار آن¬ها قرار دهد. از سال 68 که مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم انسانی تأسیس شد و مدیریت نرم¬افزاری را عهده¬دار شدم، کاری که می¬کردیم همین بود که زیرساخت¬های تحقیق را برای محققان و اساتید فراهم کنیم. بنابراین می¬بینیم که یکی از نقش¬های نرم¬افزار تولید زیرساخت¬های علم است.
نکته سوم: همان¬طور که آقای انواری فرمودند، نرم¬افزار در تاروپود و در اعمال و زندگی مردم نفوذ کرده و در تمام شرکت¬ها، وزارتخانه¬ها، مراکز و مؤسسات نفوذ خواهد کرد. نکته¬ای که در این میان مورد غفلت واقع شده است، امنیت این صنعت می¬باشد. وظیفه صنعت نرم¬افزار و متولیانشان اینست که امنیت نرم¬افزاری را برای کارفرماها توضیح دهند. به بسیاری از منابع ما که به صورت فیزیکی می¬باشند، اهمیت زیادی داده می¬شود، ولی موقعی که نرم¬افزاری می¬شود و روی وب می¬آید، این نکته¬ها مورد گوشزد قرار نمی¬گیرد. چه بسا اطلاعات ما سرقت می¬شود، ضربه می¬خورد و جابه¬جا می¬شود. در بعضی موارد مثل بانک¬ها که از حساسیت زیادی برخوردار است، بنابر اهمیت کار، برنامه¬های امنیتی از قبل تعیین شده را تهیه می¬کنند، اما آیا تابحال فکر کرده¬ایم که اگر سرویس¬هایی را که از طریق دولت الکترونیک ارائه می¬دهیم و تمام مؤسسات ما از طریق وب سرویس می¬دهند، امنیتشان را چگونه حفظ خواهیم کرد؟ اگر تمام این سرورها به هر دلیلی دان شود و تمام سرویس¬هایی که می¬دهد تعطیل شوند، چه خواهیم کرد. چون ما این توانایی را نداریم، کشورهای خارج به محض اینکه اراده بکنند می¬توانند تمام سایت¬های ما را بخوابانند و در نتیجه سرویس بزرگی را که ما به محققان می¬دهیم تعطیل بکنند، بدون اینکه جوابی بدهند. اما آیا ما تاکنون به کارفرماهایمان گوشزد کرده¬ایم که باید فکر این باشند که خودشان مرکز داده راه بیندازند. بنابراین توجه به امر امنیت از وظایف صنعت نرم¬افزار است.
کسانی که وظیفه¬شان پیاده¬سازی، تولید، خرید نرم¬افزار برای شرکت¬ها و مؤسسات و دولت است، باید روی امنیت سرورهای خود زیاد تکیه کنند که در صورت عدم توجه در این زمینه از هزاران بمب و موشک، بیشتر ضربه خواهیم دید.
طیرانی¬راد: جناب آقای پورمحقق با توجه به صحبت¬هایی که شد و تأکیدی که بر خلاقیت و نیروی فکر و دانش مطرح گردید، وظیفه دانشگاه¬های ما این است که به این صنعت، ساختار و جهت بدهند. با تجربه¬ای که شما در این زمینه دارید آیا مهندسان نرم¬افزار ما برای این مهم آموزش می¬بینند که بعد بتوانند در طراحی و تولید نرم¬افزار و در نهایت در صادرات نرم¬افزار وارد بشوند یا خیر؟
پورمحقق: واقعیت امر این است که حداقل در 90 درصد دانشگا¬ه¬های ایران (دولتی، آزاد، غیرانتفاعی و ...) آموزش مدون و هدفدار و درستی صورت نمی¬گیرد. جا دارد که سرفصل¬های آموزش عالی تغییر کند. سرفصل¬های آموزش عالی یکبار در سال 73 تدوین شده و یکبار هم در سال 77 مورد بازنگری قرار گرفته است. در مورد صنعت نرم¬افزار و تکنولوژی دیجیتال نمی¬توانیم به چیزی که مربوط به 7ـ¬¬¬ 8 سال پیش است اکتفا کنیم و سرفصل¬ها و کتاب¬ها و دروس را باید مرتباً عوض کنیم.
یک تفکر سنتی برنامه¬نویسی را آموزش می¬دهیم که دقیقاً مربوط به دهة 70ـ80 میلادی و در نهایت ابتدای دهة 90 میلادی است. حال آنکه با آن تفکر، دانشجویان ما فارغ¬التحصیل می¬شوند، که آن تفکر اشتباهی است. سیستم¬های نرم¬افزاری جدید با توجه به رشد و توسعه داده¬ها، بزرگ¬شدن سیستم¬ها، پیچیدگی آن¬ها، بحرانی شدن آن¬ها و افزونگی داده¬ها در عمل یک متدولوژی دیگری را می¬طلبد که در دانشگاه¬های ما تدریس نمی¬شود، اگر از چند دانشگاه خوب در تهران مانند شریف، تهران و علم و صنعت را که استادان به روزی دارد بگذریم، به طور اتفاقی می¬توان دانشگاهی پیدا کرد که درست آموزش دهند. به این ترتیب مهندس نرم¬افزار در بدو ورود به سیستم، همان¬گونه فکر می¬کند که باید در نهایت فکر کند. چالش دیگر این است که دانشجوی نرم¬افزار باید بحثی را در مورد مهندسی صنایع و اتوماسیون صنعتی و مسأله کار تیمی بداند. اینها چیزهایی است که در دانشگاه به دانشجو تدریس نمی¬شود و پروژه¬هایی که در دانشگاه داده می¬شود، عملاً از این خیلی فاصله دارد. بدین ترتیب نیروی مهندسی که دانشگا¬ه¬ها تربیت می¬کند با آن چیزی که باید باشد، خیلی فاصله دارد.
طیرانی¬راد: در بحث صنعت نرم¬افزار به بحث امنیت سیستم¬های نرم¬افزار بعنوان حلقة گم شده و مفقوده در تولید و توسعه نرم¬افزار رسیدیم. آقای مهندس کرمی شما نظرتان در این مورد چیست؟
کرمی: صنعت نرم¬افزار به دلیل تنوع مشکلاتش می¬تواند موضوع بیشتر سمینارها و نشست¬ها باشد، در نشست مشابهی ،جمع¬بندی نظرات را که داشتیم، حدوداً 20 مورد مشکل و چالش شناسایی کردیم که ابعاد مختلف صنعت نرم¬افزار در ایران را پوشش می¬داد که هر کدام از آن¬ها نیاز به نشست و کار فکری جداگانه¬ای دارند و به طور قطع به همة این¬ها نمی¬توان در یک جلسه 2ـ3 ساعته پرداخت.
به نظر من مهم¬ترین و پایه¬ترین مشکل صنعت نرم¬افزار در ایران چالش نیروی انسانی و آموزش است. صنعت نرم¬افزار برخلاف خیلی از صنایع و بخش¬های دیگر صنعت، صنعت سرمایه¬بری نیست یا لااقل در کشور ما در مرحله¬ای از تکامل نیست که منابع مالی فراوانی بخواهد، بلکه یک صنعت یا یک حرفه و رشته دانشور است و چیزی که در این صنعت حرف اول را می¬زند نیروی انسانی ماهر نوآور و خلاق است. هستة اصلی شرکت¬های موفق نرم¬افزاری در دنیا در مراحل اولیه رشدشان وجود تعداد انگشت¬شمار افراد نوآور و خلاق بوده که اینها توانسته¬اند در محیط مناسب خلاقیت¬هایشان را تبدیل به نوآوری، نوآوری¬هایشان را تبدیل به محصول، محصولاتشان را تجاری کنند و بعد وارد عرصه رقابت در بازار شوند. سال¬ها حضور داشته باشند، رشد کنند و به جایی برسند که امروزه رسیده¬اند.
پس یک شرکت نرم¬افزاری هم در مرحله تولدش و هم در مرحله بلوغش احتیاج به نیروی انسانی دارد و بدون آن، نمی¬تواند مسیر را بدرستی دنبال کند. چیزی که امروزه در شرکت¬های نرم¬افزاری با آن مواجه¬ هستیم، انبوهی از مشکلات مالی، اداری، قانونی و ... است، اما آزار دهنده¬ترین مشکل و چالش، مشکل نیروی انسانی است که عملاً باید ظرفیت¬های کاری ما را بسازند. فرض بر این است که در جامعه، نیروی انسانی را نظام آموزشی و بخصوص نظام آموزش عالی باید تربیت کند و در اختیار ما قرار دهد. دانشگاه¬هایمان تبدیل به سیستم¬هایی شده¬اند که از یک طرف انبوهی از جوانان با استعداد را تحویل گرفته و از آن طرف بعد از تلف کردن 3ـ4 سال از عمرشان کسانی تحویل می¬دهند که نه در حد تکنولوژی¬های روز (که توقع بالایی است)، حتی در حد مهارت¬های پایین شناختی، فکری و ارتباطی و کار جمعی هم نمی¬باشند. طبیعتاً شرکت¬ها، باید خودشان هزینه آموزش را بپردازند که این هزینة بیش از حد متعارفی است که شرکتی برای سرانه آموزش در نظر می¬گیرد. به همین دلیل هزینه تولید نرم¬افزار در ایران به طور نسبی بیش از حد متعارف است.
از طرف دیگر بازار داخلی هم مشکلات خودش را دارد. بنابراین یکی از راه¬¬حل¬های این مشکلات، همفکری دانشگاه و صنعت برای رفع یا کمتر کردن مشکلات در این حوزه است. مکانیزم¬هایی که می¬توان در مورد آن¬ها فکر کرد، متنوع است، اما اینکه چه مکانیزم¬هایی مناسب و عملی است، می¬تواند موضوع تحقیق مستقلی باشد. به هر حال به نظر من بحث چالش¬ نیروی انسانی و بالا بردن سرانه آموزش در داخل شرکت¬ها و به دنبالش سیّال بودن نیروی انسانی یکی از عمده¬ترین چالش¬هایی است که در بازار نرم¬افزار ما در سمت تولید وجود دارد.
فراتر از این¬ها نکته اصلی، خود فرآیند حل و شناسایی این مشکلات است. در این فرآیند نقشی که مورد غفلت قرار می¬گیرد، نقش نهادهای صنفی در شناسایی و حل این مشکلات است. ما از دورانی که دولت هم ادعای حاکمیت و هم ادعای تصدی¬گری در همه حوزه¬ها را داشت، آرام آرام به دورانی منتقل می¬شویم که دولت برای خودش عرصه¬های سیاستگذاری، برنامه¬ریزی و هدایت را قائل است. حتی در این عرصه¬ها هم نهادهای دولتی بدون کمک گرفتن از نهادهای صنفی که در واقع حلقه واسط بین بنگاه¬های اقتصادی و مجموعه حاکمیت هستند، نمی¬تواند خوب شناسایی و برنامه¬ریزی و در نتیجه، اقدام کند. بنابراین با هر دیدی به این صنعت نگاه کنیم، جایگاه نهادهای صنفی بسیار مهم است. بزرگترین این نهادها انجمن شرکت¬های انفورماتیک است که با توجه به وسعت دامنة اعضایش و همین¬طور توان فکری و اجرایی می¬تواند مؤثر باشد. منتهی باید از این پتانسیل¬ها در جهت پیوند با سایر نهادهای تأثیر¬گذار مثل دانشگاه¬ها و ... بهره ببریم تا این مشکلات را ابتدا شناسایی و بعد حل کنیم.
میرابراهیمی: به نظر شما مسأله کپی¬رایت و هرج و مرجی که در کشور داریم، مشکل عمده ما نیست؟ از نظر من مسأله نیروی انسانی و سیال بودن نیروها¬ به طرف آمریکا در همه جا هست. به جهت اینکه تکنولوژی، درآمد، بالاترین حقوق¬ها، بهترین شرایط پیشرفت در آنجا هست. حتی در کشورهای اروپایی که بهشت نیروهای سطح بالا در آنجاست. همه کشورها از بلوک شرق، تا اروپا و خاور دور، فرار مغزها را دارند. این مشکل، مشکل جهانی است. اما به نظر من در ایران بزرگ¬ترین مشکل مربوط به سرقت¬ها و کپی¬رایت است.
کرمی: شرکت¬هایی که در زمینه تولید نرم¬افزار فعالند، عمدتاً دو گرایش دارند، تولید بسته¬های نرم¬افزاری و تولید سیستم¬های سفارش مشتری. اتفاقاً شرکت¬هایی که در زمینه تولید سیستم¬های سفارشی مشتری کار می¬کنند، ممکن است خیلی وزنی به مسأله کپی¬رایت ندهند، اما شرکت¬هایی که کارشان تولید بسته¬های آموزشی است، آزاردهنده¬ترین مشکلشان حق کپی¬رایت و حق تألیف آنهاست. پس با دیدهای مختلف ممکن است در اولویت¬بندی مشکل با هم توافق نداشته باشیم.
مسأله کپی¬رایت مسأله ساده¬ای نیست و مدافعان و مخالفان بسیاری دارد. هنوز نمی¬دانیم که آیا ضرر این کار بیشتر است یا سودش بیشتر است؟ درسطح ملی و حقوقی چگونه می¬توان این مسأله را حل کرد؟ در سطح بین¬المللی این مسأله چگونه حل می¬شود؟ آینده این قضیه چیست؟
میرابراهیمی: با نظر شما مخالفم، به جهت اینکه کسانی که بستههای نرمافزاری تولید می¬کنند، برعکس، از قفل¬هایی استفاده می¬کنند که یک مقداری مشکلشان را راجع به کپی¬رایت حل می¬کند.
اما برای سرمایه¬گذارها و شرکت¬ها اتفاقاً سفارش خاصی مطرح است. به نظر من یکی از بزرگ¬ترین مشکلات مملکت بحث کپی¬رایت است. ما برای شبکهها و سیستمهای پشتیبان، 120 هزار دلار پول آموزش می¬دهیم، جامعه ایران برای سرمایه¬گذاری گدا نیست. جامعة ، جامعة پولداری است، آدم سرمایه¬گذار هم بسیار زیاد داریم، متقاضی هم است، مشکل در امنیت است. شما بهترین کالا را هم بیاورید، از شما می¬دزدند و شما حقی ندارید. 90 درصد اقتصاد، دولتی است و دولت بعنوان قانونگذار و مصرف کننده در هر دو جا نقش خودش را خالی کرده است. جامعه هنوز با مسأله شرعی کپی رایت مشکل دارد و هنوز نتوانسته¬ایم از مراجعان حکمی را بگیریم که صراحتاً این کار را حرام بدانند. صنعت نرم¬افزار خیلی فراتر از آن است که برایش یک سیستم مالی ـ اداری بنویسیم و یا نسخهای الکترونیکی از کتابی را تهیه کنیم. از آنطرف کاتالیزوری هم از طرف دولت داریم که بعضی مواقع به از بین رفتن منابع سرعت عمل می¬دهد.
طیرانی¬راد: شاید مناسب باشد، وارد چالشهای حقوقی صنعت نرمافزار در ایران شویم. در سال 79 قانون حمایت از پدیدآورندگان نرم¬افزار¬های رایانهای در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. آقای مهندس محوری، لطفاً بفرمایید این قانون چه دستاوردهایی داشته است؟
محوری: مشکل مهمی که در این صنعت داریم نگاهی است که به این بخش از صنعت می¬شود. در پروژه¬ها شاهد این هستیم که هنوز به سخت¬افزارها و شبکه¬ها توجه ویژه¬ای می¬شود، یعنی به بخش فیزیکی این صنعت بیشتر پرداخته می¬شود، ولی در حوزه نرم¬افزار این¬گونه نیست. به دلیل این¬که این بخش و هزینه¬های این بخش ملموس نیست، نگاهی هم که به آن می¬شود، نگاه متفاوتی است.
در مورد بحثی که شما مطرح کردید، کپی¬رایت دو قسمت دارد. کپی رایت داخلی و کپی¬رایت بین¬المللی. در حوزه داخل واقعیت اینست که ما مدت¬ها قانونی در این زمینه نداشتیم که بالاخره در سال 79 تصویب شد و آئین¬نامة اجرایش بعد از 2ـ3 سال که به چند دستگاه اجرایی واگذار شده بود، در سال گذشته به تصویب رسید و حدود یک سال است که این قانون زمینة اجرا پیدا کرده است. این بحث هم مثل هر پدیده فرهنگی دیگر باید فرهنگ¬سازی بشود، چون بالاخره این قانون هم سوای سایر مشکلاتی که دارد فرهنگش در کشور جا نیفتاده است، مثلاً در دادگاه¬ها بخصوص قضات، با بحث کپی رایت آشنا نیستند. و مدتی طول می¬کشد تا مطالب و موضوع پرونده¬هایی که در این زمینه مطرح است، برای قضات ما جا بیفتد. تصوری که از بحث کپی¬رایت دارند مانند تصوری است که از کپی سیدی دارند یا تصوری که از جعل چک دارند. اما بحثی که در سیستم¬های نرم¬افزاری داریم اینست که از یک سیستم اعم از ایده، طرح، ساختار و اجزایش استفاده شده و یک چیز مشابهی با یک درجه مشابهت از 0 گرفته تا 100 ساخته می¬شود. اما اینکه تکلیف چیست؟
در این زمینه بزرگ¬ترین چالش فکری سوای نقش قانونیش طول کشیدن فهم قضیه توسط خود قضات است.
از نظر نگاه فنی در نرم¬افزار 4 بحث مطرح است. 1. پایگاههای اطلاعاتی 2. منطق 3. کد اصلی 4. واسط کاربر
باید حداقل در این حوزه¬ها میزان کپی¬رایت و تشابه مشخص شود تا به درصدی از قضاوت رسید. اینها چیزهایی نیست که براحتی بشود حلشان کرد. در گستره صنعت نرم¬افزار چه در ایران و چه در خارج، صرف ایده را مشمول کپی رایت نمی¬دانند. عدم اشراف قضات به مسأله کپی رایت باعث اتلاف وقت و تأخیر در امر تصمیم¬گیری می¬شود.
طیرانی¬راد: عمده مواردی که به عنوان چالش صنعت نرمافزار، دوستان اشاره کردند و موردی را که شما گفتید، بهنظر من ناشی از این است که ورود فناوری اطلاعات به ایران، برپایه سیاستگذاری و برنامهریزی برای پذیرش و کاربرد آن نبوده است، بلکه کلید Enter فشرده شده و با یک فضای جدیدی روبرو شدهایم. آغاز بحث¬های فناوری اطلاعات را به طور مشخص و صریح و کلان، در برنامه سوم توسعه داشتیم، برنامه¬ای که در قسمتی از آن راهکارهایی برای ورود به عصر فناوری اطلاعات و استفاده از ابزار فناوری¬های نوین اندیشیده شده بود. هم¬اکنون برنامه سوم توسعه پایان یافته است. حالا برنامه چهارم توسعه را در پیش داریم برنامه¬ای که توسط سیاست¬گذاران ما مبتنی بر دانش و دانایی تعریف شده است. آقای دکتر صدیق، در برنامه چهارم توسعه، نگاه به نرم¬افزار چگونه بوده و سیاست¬هایی که برای رشد و تعالی آن در نظر گرفته شده، چیست؟
صدیق: تاروپود برنامه چهارم با بحث فناوری اطلاعات عجین شده است. این به این معنی است که یک گوشة خاصی یک حکم برایش نوشته نشده است، گرچه احکام خاصی هم مثل بحث توسعه خط و زبان و فرهنگ بهوسیلة این فناوری در نظرگرفته شده است.
ماحصل برنامه سوم ایجاد عزم قطعی در جامعه ایران برای ورود به عصر اطلاعات بود. اصلی¬ترین دستاورد برنامه توسعه سوم این است که امروزه مستقل از گروه و دسته¬بندی سیاسی بکار خود ادامه می¬دهد.
همیشه بین قانون و عمل فاصله¬ای وجود دارد که آن فاصله را باید مدیران و سیستم اجرایی خوب پر کند. فکر نکنیم قانون نوشته شده بلافاصله اجرا می¬شود. امروزه عامل مشخصه¬ کشورهای جهان اول و دوم توانایی به اجرا گذاشتن حفظ حقوق مالکیت معنوی است. اگر کشوری بتواند این کار را بکند یکی از شاخصه¬های ورود به جهان اول را پیدا کرده است. فرق انگلیس در دو دهه قبل با انگلیسی که الان از فرانسه جلوتر است، در این قسمت است. خب، اجراکردن قانون بسیار سخت است. از قانون راهنمایی رانندگی، قانون صریح¬تری نداریم، مشخص است که تا فاصله 30 متری چهارراه¬ها ماشین نباید بایستد و مسافر سوار کند و همچنین دهانه پلها. اما چه کسی این قانون را رعایت می¬کند؟ خیلی پیچیده است؟ یعنی ماشین متوقف در دهانه پل را کسی نمیبیند؟ هنوز در رعایت کردن قانون به این صریحی مشکل داریم. بنابراین بین نوشتن قانون و عمل کردن به آن فاصله است، بخصوص برای فهم قانون نیاز به خردمندی و دانش بالا باشد. در کشورهای اروپایی عقیده بر این است که حقوقدان¬ها وکلای متخصص باید یک لیسانس تخصصی داشته باشند و یک فوق لیسانس حقوق. یعنی یک لیسانس تخصصی داشته باشند و یک فوق لیسانس تخصصی در زمینه حقوق تا بتوانند در این حوزه کار بکنند. قانون رانندگی با فهم ساده¬ای که دارد هنوز به صورت کامل اجرا نمی¬شود، چه برسد به قانون¬هایی که فهمشان بسیار مشکل است.
جاپاهای محکمی در برنامه چهارم دیده شده است و نگاهی که حاکم بر این قضیه بود، نگاه جذب سنگین سرمایه در برنامه چهارم به این بخش است. به نظر من تا نتوانیم مسأله کپیرایت و حفظ حقوق پدیدآورندگان را حل کنیم، صنعت نرم¬افزار اوج نخواهد گرفت. در هند می¬شود در سطح شهرهای آنجا نرم¬افزار کپی کرد، اما در پارک¬های علم و فناوری ایجاد شده، باید قوانین کپی رایت مثل انگلستان و آمریکا رعایت شود، یعنی مثل آن کشورها هر کسی بابت کپی نرم¬افزار تا 250 دلار جریمه می¬شود. این کشور حداقل یک محیط امن کوچک قابل کنترل ایجاد می¬کند که مخاطبان خاصی دارند که به استناد آن می¬تواند حجم بزرگی از کسبوکار را ایجاد کند. با اینکه در فروش دوباره نرم¬افزار با مشکل مواجهه می¬شود، ولی روی آن زیاد سرمایه¬گذاری نمی¬کند که این مشکل را می¬تواند با برقراری پیوند با کمپانی¬های دیگری که نرم¬افزار تولید می¬کنند، حل کند. راه¬حل¬های واسطه¬ای هم وجود دارد. البته بدیهی است که کل صنعت نرم¬افزار هم منحصر به تولید و فروش نرم¬افزار نمی¬شود. بحث ارائه سرویس¬ در محیط¬های نرم¬افزارینیز مطرح است. از نظر من شرکت¬های ما توان تولید بستهها ندارند تولید بسته خیلی سخت است و تولید آن آخرین سطح توان یک شرکت نرم¬افزاری است. در سطوح پایین نرم¬افزاری فردی که می¬خواهد سرویس ارائه دهد هم نرم¬افزار را تضمین می¬کند و هم دردسرهای کاربر را کم می¬کند. اما تهدیدی که ما در این الگو داریم مربوط به رویکردهای کاربرهایمان می¬شود. مثلاً اگر شخصی که ارائه دهنده سرویس نرم¬افزاری است به کتابخانه ملی ایران پیشنهاد بدهد که کلیه کتاب¬هایش را OCR می¬کند و فایل¬هایش را تحویل می¬دهد. طرف قرارداد ترجیح می¬دهد که نرم¬افزار را خودش بخرد. سختافزارر را خودش بخرد، نیرو استخدام کند و کتاب¬هایش را OCR بکند و وقتی هم OCR کرد، نداند با سیستم چه کار کند، ولی کار را به متخصص ارائه دهندة سرویس نسپارد، زیرا خیال می¬کند که این¬گونه به نفعش است. البته این چالش درکشور روز به روز کمتر می¬شود و فرهنگ کارسپاری نرم¬افزار در کشور رشد می¬کند. چالش در تکفا این بود که وقتی به دولت پیشنهاد کارسپاری نرم¬افزار را به بخش خصوصی دادیم، ادعا می¬کردکه اتلاف منبع می¬شود. ولی مدیران و کارفرمایان دولتی هم آرام آرام متوجه شدند و فرهنگ کارسپاری پیدا کردند. به نظر من نه باید ناامید شد و نه زیاد ذوق زده شد. باید شروع به کارکردن کنیم. مطمئنم 5ـ6 سال بعد ملت– در تمام سطوح، مدیران دولتی، خصوصی و فعالان- یاد خواهند گرفت که چگونه با هم در تعامل باشند، مثل کار ساختمان و ساختمان¬سازی.
به هر حال اقداماتی که شده قطعات پازلی است که در کنار هم چیده می¬شود و امید داریم برنامه چهارم توسعه طوری باشد که صنعت نرم¬افزار و به طور کلی فناوری اطلاعات اوج بگیرد.
طیرانی¬راد: صحبتهای آقای دکتر صدیق نکات قابل تاملی داشت، گمان من این است، راهحلی که آقای مهندس کرمی هم به آن اشاره کردند، اینکه شرکتهای فعال در این زمینه باهم ارتباط برقرار کنند و بر اساس برنامهریزی پیش روند. در پیچیدگیهایی که ذکر شد میتوان راهحل را این دانست که نظام صنفی رایانهای بیاید و یک نوع اخلاق حرفهای را برای ما به ارمغان بیاورد.
اجازه بدهید بحث را به موضوعهای دیگری نیز تسری دهیم. آقای دکتر انواری نظر شما در مورد مشکلاتی که در طراحی نرم¬افزار است، چیست؟
انواری: عدم توجه به پیشرفت¬های اخیری که در کار مهندسی نرم¬افزار در دنیا پیش آمده، یکی از مشکل¬های طراحی نرم¬افزار است. بعنوان مثال، در شروع هرکار نرمافزاری، هر موسسه یا بنگاهی، باید مدل شده باشد تا طبق آن، نرمافزار برای آن تولید کنیم.
باید معماری نرمافزاری تهیه شود که مبتنی بر Best Practic باشد. این بحث، بحث تازه¬ای است که اصلاً در ایران صحبتی از آن نشده است.
نکته بعدی ترس از این است که مانند قورباغه، پرش و یا جهش داشته باشیم از روی زبانهای برنامهنویسی که قدیمی شدهاند. یعنی لازم نیست به دانشجو فورترن یاد بدهیم تا بعد به جاوا برسیم. اینجا باید پرش کرد. همچنین سازمان¬هایی که می¬خواهند نرمافزار تولید کنند لازم نیست که از IBM، IMS بخرند و روی این ماشین¬های بزرگ نصب کنند و همه را وادار کنند که همه پایگاههای اطلاعاتی خودشان را روی DPMS بگذارند. راجع به فناوری اطلاعات، بهطور مثال لازم نیست تا تمام تاریخ فیزیک را بلد باشید تا بمب اتمی درست کنید. در این فناوری می¬توانید از خیلی از اینها پرش کنید.
اگر به برنامه¬های درسی علوم کامپیوتر یا فناوری ارتباطات یا فناوری اطلاعات نگاه کنید، متاسفانه سال¬ها می¬گذرد تا اینکه برای تغییرشان اقدام می¬کنند. آن چیزی که در دهة 70 میلادی تدریس می¬شد، هنوز هم جزو موارد مهمی است که گفته میشود، از این هم میشود پرش کرد. سازمان¬های خصوصی و دولتی که در این زمینه کار می¬کنند باید کمک کنند تا کارمندان فنی¬شان مرتباً با موضوعهای تازه و دانش و مهارت¬های تازه مواجه شوند. اخیراً قانونی بهوجود آمده مشهور به قانون half life. یعنی چیزی که تو الان می¬دانی بعد از اینکه 18 ماه از آن بگذرد فقط نصف آن¬ها بهدرد می¬خورد و بقیه بهدرد نمی¬خورد. حالا شما در نظر بگیرید که از دهة 70 که دانشگاهها شروع به تریس علوم کامپیوتر کردهاند، تدریس این دروس شروع شده، چند بار باید مطالب آن¬ها عوض می¬شد، در صورتی که هنوز هیچ کدام از آن¬ها یکبار هم عوض نشده است. از جمله کارهایی که باید بشود، این است که نیاز به منابع دانش روزآمد داریم تا مطالبی را که مهم است مرتباً تغییر دهد و به روز کند تا مردم بتوانند به آن دسترسی پیدا کنند.
میرابراهیمی: چرا در دنیا به بهروزرسانی دانش تاکید میکنند، در حالیکه درکشور نیازی به این کار نداریم. چون یک بودجهای دولت از نفت دارد و به سازمانها اختصاص میدهد و اگر در سازمانها این دانش را بهروز کنیم، مشکل¬ساز است. کار صورتحساب¬های سود و زیان و ترازنامه در هر کشوری و در هر کارخانه¬ای به یک صورت است، اما تنها جایی که ما این را در اشکال مختلف و غیر استاندارد داریم، ایران است. شما هیچ جایی در دنیا نمی¬توانید پیدا کنید که نرم¬افزاری باشد که سیستم¬های مالی ایران را پشتیبانی کند. هیچ سازمانی در ایران نمی¬تواند ERP یا CRM تهیه کند که در همان بدو کار با مشکل برخورد نکند، چرا؟ چون تعاریف ما مربوط به گذشته است. در ایران موفقیت در این نیست که اطلاعات و دانش را بهروز بکنیم، موفقیت در این است که بتوانیم با شرایط سازگار شویم.
در شرکت¬ها خود افراد با تجربه با توجه به سطحشان این دانش¬ها را بوجود می¬آورند، بعنوان مثال در کاربردهای ادارییمان هنوز که هنوز است شرکتی را داریم که از روش¬های 15سال پیش استفاده می¬کنند. سازمان¬ها هیچ دخالتی ندارند و یک قالب خشک و سلبِ از قبل تعریف شده که مربوط به 15 سال پیش می¬باشد، استفاده می¬شود.
الان در شرکت¬هایی که کار صادرات می¬کنند، خیلی بهروز دارند کار میکنند. جدیدترین نرم¬افزارها و پلتفرمها را تجربه می¬کنند. در برنامه¬های توسعه سوم و چهارم ابداً شاخص¬هایی در این زمینه نداریم، شاخص¬های مخابراتی داریم، آموزشی داریم، ولی شاخص¬های نرمافزاری نداریم. ذهن¬ها درکشور باید عوض شود. در کشورمان دولت مقتدر نداریم. و چون یک دولت مقتدر نداریم و منبع درآمدی بسیار هنگفت به نام نفت داریم، کسی برای نرمافزار و تولید آن احساس مشکل نمی¬کند.
صدیق: این که دوستان اشاره میکنند، مشکلات روند توسعه است. در ایران به زمان اهمیت داده نمی¬شود. در حال حاضر بانکی داریم که سالانه یک دهم درصد سرمایه سود می¬دهد. اگر این بانک را بفروشیم و پولش را در بانک خصوصی بگذاریم 14 درصد سود خواهد داد. در حالی که مدیرعاملش هم سرجای خود باقی است. خب، کسی سوالی نمیکند، یا شخصی که باید این را اصلاح کند، اصلاً برایش سوالی پیش نیامده است. این یک سیکل معیوب است. به نظر من تغییرات درست جهت جامعه را عوض می¬کند. ما بعد از انقلاب 2ـ3 مقطع این نوع تغییرات را داشتیم. در آن موقع بارها سؤال می¬شد، افزایش تعداد فارغ¬التحصیلان در ایران چه خاصیتی دارد؟ دانشگاه آزاد چه کار کرد؟ من اینها را تایید میکنم. چرا؟ چون از نظر من تقاضای فردی که 6 ابتدایی خوانده با فردی که دیپلمه است و با یک کارشناس، از حاکمان دولت فرق می¬کند. خب، سیاستی داریم مبنی بر اینکه در پارکهای علم و فناوری، فارغالتحصیلان را به آن چیزی که خارجیها بهآن میگویند Business Man تبدیل کنیم. میپرسند، اگر نتوانست کسبوکاری راهاندازی کند، چه؟ میگویم، سؤالی که این شخص با محصولی که آماده در دستش است از دولتش با همان فردی که اگر لیسانس بود از دولت می¬پرسد، فرق می¬کند. تقاضایی که لیسانسه دارد این است که آیا امکان دارد یک میز با حقوقی ماهیانه در بانک به من بدهید. اما وقتی یک نرم¬افزار آماده در دست دارد نه میز می¬خواهد نه حقوق، بلکه سؤالش این است که به چه علتی نمی¬گذارید من محصولم را بفروشم. جنس سؤال¬ها فرق می¬کند. تقاضای جامعه عوض می¬شود و این یک تغییر است، حرکتی که با افزایش سطح متوسط سواد در کشور ایجاد می¬شود. این موضوع دو طرفه است که بین بخش خصوصی و دولت مطرح است. بحث حمایت از تحقیقات خصوصی در فناوری اطلاعات بحث بسیار سختی است. پروژه گرفتن در صنعت فناوری اطلاعات مثل پاس لب تور است یا باید در زمین حریف بخوابانی یا در زمین خودت می¬خوابد. بارها به بخش خصوصی گفتم، وقتی یک پروژه را به هزار بهانه از دولت می¬گیرید، باید حتی با 2 برابر ضرر هم که شده پروژه را موفق کرد. باید بحث Best Practic را به مدیران فهماند، در این صورت او احساس خواهد کرد که به شما نیاز دارد. سیاست تکفا این بود که جامعه را به محصول خوب، متقاعد و علاقه¬مند ¬کند.
انواری: به نظر من یکی از مواردی که در ایران کمتر به آن توجه می¬شود، بوجود آوردن معماری نرمافزار قبل از انجام دیگر کارها است. که جزو این معماری، درست کردن تیمی به نام بهره¬وران است که از کاربر نهایی، یعنی از مقاطع بسیار پایین گرفته تا کسی که آن نرمافزار را برای شرکت و سازمان خودش تولید می¬کند را شامل می¬شود. در ایران به این کارها کمتر توجه می¬شود. بعد می¬رسیم به این سؤال که این معماری از نظر تکنیکی مسائل مربوط به طراحی پلتفرم و طراحی روش را چگونه حل می¬کند؟ چشم¬انداز داشتن بدون داشتن برنامه رویا هست. اگر برنامه¬ای هم بدون چشم¬انداز داشته باشیم هیچ کاری جز مشقت نخواهیم داشت که انجام دهیم. اگر چشم¬انداز ما با برنامه باشد، می¬توان تمام مسائل را حل کرد. در مورد صحبت¬های آقای دکتر صدیق در رابطه با دولت هم باید بگویم، جامعه از این صحبت¬ها و بحث¬ها جلوتر نخواهد رفت، مگر اینکه در درجة اول پارامترهای رسیدن به جامعه اطلاعاتی را بشناسیم و جامعه را عادت بدهیم بهاینکه کارش را درست انجام بدهد. با حرف زدن، جامعه اطلاعاتی نخواهیم داشت، باید وظایفمان را بشناسیم. بعد جامعه اطلاعاتی را بیاوریم. شما دولت الکترونیک را بدون دولت نمیتوانید داشته باشید، بانکداری الکترونیک را بدون بانک و همچنین امثال آنها را.
(ادامه)
منبع : بیست و ششمین نشست «کتاب ماه کلیات»
- ۸۵/۰۱/۱۶