نجات ماهی از آب!
علی شمیرانی - «بگذار در کمال خیرخواهی به تو کمک کنم یا آنکه غرق خواهی شد. این جمله را سنجاب به ماهی گفت و سپس با احتیاط آن را از آب درآورد و روی شاخه درخت گذاشت!»
این مثل و داستان کوتاه در زمانی نقل میشود که فردی تصور کند در جایگاه و نقطهای ایستاده که خیر و صلاح فرد دیگر را بهتر از او میداند و در نتیجه، گاه خسارات جبرانناپذیری به دیگران وارد میکند.
مشابه این داستان را شاید در بخشهای مختلف زندگی یا کار دیده باشیم.
برای مثال در قضیه فیلترینگ ابتدا با یک تور بزرگ و پر هزینه تمام ماهیان کوچک و بزرگ از آب بیرون کشیده شدند. کمی بعد مشخص شد که ظاهرا برخی ماهیانِ بزرگ و خارجی! را نمیتوان در خشکی نگهداری کرد. پس تصمیم به طبقهبندی و رهاسازی برخی از آنها گرفته شد و همچنان هم کارِ شناسایی و طبقهبندی ادامه دارد.
اما در حالیکه فرایند تصمیمگیری برای آینده دیگر ماهیان و ساخت یک حوض برای نگهداری از آنها در دستور کار قرار گرفته بود، سایر ماهیان برای نجات جان خود در تقلا بودند.
در نتیجه برخی از افراد رِند که میدانستند ماهیان مدت زیادی نمیتوانند منتظر تصمیمات باشند و در بیرونِ آب دوام بیاورند، با دریافت پولی از آنها، مسیری برای خروج از تور را باز کردند.
ماهیان کوچک و ضعیفتر هم با دنبالهروی از مسیر سایر ماهیانی که راه فرار از قسمتهای معیوب تور را پیدا کرده بودند، با تقلا و زحمت، دوباره راهی به آب پیدا کردند.
اکنون شاید برخی آمارها بگویند ماهیان زیادی همچنان در تور قرار دارند و شاید گفته شود از آبهای آلوده نجات پیدا کردهاند. اما ماهیانی که توانستهاند به هر ترتیب به آب برگردند، دوباره دوستان و همسایگان و همکاران سابق را در آب میبینند و برخی ماهیان نیز به سرعت به دریاهای دیگر مهاجرت کردند.
مخلص کلام اینکه شاید بد نباشد قبل از نجات ماهیان از آبها یا هر عمل خیرخواهانه دیگر، ابتدا نظرات و صدای آنها را هم شنید که برای مثال آیا از شرایط و محیطی که در آن هستید راضی هستید؟ آیا نگران غرق شدن نیستید؟! آیا نگران شکار توسط کوسهها نیستید؟ آیا نگران سمی و گلآلود شدن آب نیستید؟ آیا نگران خشک شدن آبی که در آن حضور دارید نیستید؟ و بعد از دریافت پاسخها، سپس به این نتیجه رسید که آیا اصولا باید ماهیان را از آب نجات داد یا آنکه تصمیم درست و متناسب با نیاز، شرایط و دغدغه آنها را گرفت.(منبع:فناوران)