همه چیز در کشور باید درست شود!
امروز داشتم با یکی از دوستام حرف میزدم، بهم گفت تو هنوزم فکر میکنی عقل سالم در بدن داری؟ اومدم محکم جواب بدم بله، که یه کم شک کردم و بجاش گفتم چطور مگه؟
گفت مرد حسابی خسته نشدی اینقدر برای خودت مینویسی؟ مثلا فکر کردی اهمیتی داری؟ فکر کردی مثلا کسی توجهی میکنه؟ واقعا عقل تو کلهات هست؟
من خب همینطور هاج و واج داشتم نگاهش میکردم و یه چند لحظهای به فکر فرو رفتم که همچینم بیراه نمیگه.
بعد گفت پاشو برو یکی از این اپلیکیشنها رو نصب کن مسافرکشی یا باربری کنی بهتره که. حداقل یه کار درست و حسابی کردی.
دوباره به فکر فرو رفتم که واقعا کجای کارم بعد از این همه سال اشتباه بوده که دوستم بهم میگه دیوانه و بعدم میگه پاشو برو دنبال یه کار دیگه.
دنبال علت داشتم میگشتم که دیدم توی تلگرام عکس صفحه اول یکی از نسخههای قدیمی بخش طنز روزنامه قانون رو برام ارسال کردن. انصافا عجب نویسندههای خلاق و باهوشی داره ضمیمه بیقانون این روزنامه. بعد دیدم عکس رییس جمهور رو زده و تیتر و رو تیتر مطلب از این قرار بود:
(روتیتر) دستور ویژه رییس جمهور برای تنظیم بازار شب عید:
(تیتر) رییس جمهور: بازار شب عید باید تنظیم شود
انگار به شکل تصادفی جواب سوالی که تو ذهنم بود برام ارسال شده بود! یه دفعه انگار کلی گشایش توی مغزم پیدا شد. به خبرهای چند تا رسانه سر زدم، دیدم یکی گفته فلان طرح چه شد. یکی دیگه در جواب گفته فلان طرح باید انجام شود. یکی نوشته آلودگی مردم را خفه کرد. یکی گفته نباید آلودگی مردم را خفه کند و ... کلی تیتر دیگه تو همین مایهها.
بعد به دوستم گفتم یافتم یافتم! دوستم گفت باز دیوانه شدی؟ گفتم نه. مشکل من اینه که تو این سالها بد مینوشتم و هی ایراد میگرفتم. برای همین نتیجهای از نوشتههام نمیگرفتم.
حالا فهمیدم که باید با مسوولان همصدا شد. نه این که هی ایراد گرفت. تنها راه پیشبرد مسایل و مشکلات کشور، همدلی، اتحاد، همصدایی و همراهی با مسوولان هست. چیزی که یه عمره نفهمیدم و همیشه تریپ اپوزوسیون برداشتم و کلی هم فحش خوردم این همه سال.
به دوستم گفتم حالا میخوام با مسوولان کشورم همراهی کنم و مطلب اولم رو هم با این تیتر شروع میکنم: همه چیز در کشور باید درست شود!
عزت زیاد
آق فری
(منبع:عصرارتباط)
- ۹۶/۱۱/۰۸