پیامهای «رزمایش قطع اینترنت»
علی شمیرانی - نامش، رزمایش قطع اینترنت باشد، عملیات تابآوری زیرساختهای ارتباطی باشد یا حتی "انگولک اینترنت"، موضوع اصلی این نوشتار نیست.
در روزهای گذشته رسانههای داخلی و خارجی و فضای سایبری کشور به اندازه کافی از جزئیات این ماجرا پر شده و چیز زیادی برای پرداختن به این خبر باقی نمانده.
لیکن فارغ از اجرایی شدن یا نشدن رزمایش مذکور، این یک مانور واقعی و بسیار خوب برای نشاندادن دوباره مشکلات متعدد در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور بود که اگر مسوولان ذیربط درسهای لازم را نگیرند، میتواند زمینهساز معضلات بزرگ در حوادث واقعی و خارج از اراده ما شود. اما در این ماجرا چه اتفاقاتی رخ داد:
- ظاهرا نهاد آمر و هماهنگکننده این رزمایش، سازمان پدافند غیرعامل بوده است که به علت ماهیت نظامی این سازمان، پروتکلهای استاندارد در خصوص نحوه اطلاعرسانی در این ماجرا به درستی و بهنگام مدیریت نشد.
- مرکز ملی فضای مجازی بر اساس اطلاعات به دست آمده ظاهرا در جریان این مانور بوده است.
- اطلاعی از اطلاع شورایعالی فضای مجازی از این ماجرا در دست نیست، اما آنطور که وزیر ارتباطات در رسانه مورد علاقهاش توییتر نوشته، خود وزیر ارتباطات کشور و دولت هم در جریان ماجرا نبودهاند.
- و در نهایت، آنگونه که وزیر ارتباطات از مسیر توییتر اطلاعرسانی کرده، وی خواستار لغو این رزمایش، به دلایلی از جمله روش نامگذاری و نحوه اجرای آن شده و در نهایت به گفته وی برگزاری این اقدام متوقف شد.
اگرچه بعید میدانم به علت ساختار، خاستگاه و پراکندگی نهادهای مسوول در حوزه سایبری کشور از یکسو و مهمتر از آن تفاوت نگاه این نهادها به مقوله نحوه مدیریت فضای سایبری کشور از دیگر سو، تلاشها و نوشتههایی از این دست تاثیری داشته و شاهد وقوع اتفاقات مشابه نباشیم، اما به هر حال حسب وظیفه ذکر نکاتی ضرورت دارد:
1. مساله نخست را ذکر کردم، ما همچون بسیاری از موضوعات در کشور، با پراکندگی ساختاری و سلیقهای در مدیریت فضای سایبری کشور مواجهیم که از قضا و در مورد اخیر، این اختلاف رویکردها همیشه هم به موضوعات سطحی و جدال و سرگرمیهای توییتری و رسانهای ختم نشده و گاه میتواند عوارض ملی به همراه بیاورد. پس رزمایش قطع اینترنت بار دیگر گوشهای از نتایج این وضعیت را پیش چشم همه آورد تا هشداری باشد که اگر ما واقعا با بحرانهایی جدی و خارج از کنترل مواجه شویم، چه بساطی از اطلاعرسانی گرفته تا اقدام و عمل و نقش نهادهای مسوول، رخ خواهد داد.
2. شاید موضوع بهزعم بسیاری از مسوولان در ردههای مختلف دولتی و غیردولتی همچنان لوکس و رنگ و لعاب به نظر برسد، اما تقریبا تمامی روابط عمومیهای نهادهای مسوول در این جریان، به کل از قافله ایفای نقش در این ماجرا جا ماندند تا به این ترتیب زمینه برای هجوم گسترده شایعات و تشویش بیهوده افکار عمومی باز و مهیا شود. دوباره تاکید میشود توییتر (فارغ از اینکه فیلتر است یا باز) نه باید و نه میتواند نقش روابط عمومی را بازی کرده و هر ابزار باید نقش و کارکرد خود را داشته باشد. به عبارت دیگر «ما همه امور همچون صرف غذا، قضای حاجت، استحمام و خواب خود را در یک مکان انجام نداده و برای هر کدام از این مسایل جا و مکان خاصی در نظر گرفته شده است.»
3. بحث حفظ، حراست، مراقبت، آمادگی در برابر تهدیدات و اجرای همه نوع اقدامات پیشگیرانه در فضای سایبری کشور، به هیچ وجه محل مناقشه و بحث نبوده و خط قرمزی است که ابدا نباید محلی برای خودنمایی، معرکهگیری، سیاسیکاری، تسویه حساب و عدمهمکاری و ناهماهنگی باشد. موضوعی که البته ظاهرا هنوز جا نیفتاده و نیازمند تمهیدات عاجل و ویژه است.
4. بخش خصوصی و رسانهها جزو لاینفک و متاثر از تصمیمات و مانورهای سایبری کشور هستند و قضیه مذکور نشان داد نه تنها به درستی برای ایفای نقش در شرایطی از این دست، توجیه نشدهاند، بلکه خود عامل نشت نادرست اطلاعات و در مواردی، ورود هیجانی به ماجرا شدند که بدیهی است در مواقع اضطرارِ واقعی نه تنها قادر به مدیریت فضا نیستند بلکه عامل تشدید نگرانی و تحمیل هزینههای بیهوده و بیشتر نیز میشوند. (ماجرای فروریختن ساختمان پلاسکو و زلزله تهران همچنان نمونههای پیش روی ما در ناتوانی مدیریت اطلاعرسانی در شرایط بحران بوده و از خاطرمان نرفته و البته درسهای لازم را نگرفتهایم!)
5. شورایعالی فضای مجازی (حداقل آنطور که از بیرون این ماجرا به چشم آمد)، بار دیگر این ابهام را باقی گذاشت که آیا این شورا اصولا توان یا اراده مدیریت، فرماندهی و راهبری عرصه سایبری کشور را دارد یا نه؟ جستوجو در اخبار منتشره در روزهای گذشته که رد و نشانی از نقش، جایگاه، اطلاع یا دستور و مصوبهای از سوی این شورا، در ماجرای اخیر به دست نداد.
6. در نهایت آنکه به زعم نگارنده، درسها و پیامهای ماجرای "رزمایش قطع اینترنت"، به مراتب بیشتر و مفیدتر از حواشی ایجاد شده پیرامون آن بود و اکیدا توصیه میشود تا مسوولان و رسانهها پیش و بیش از آن که سرگرم پرداختن به حواشی بیهوده شوند، سمتوسوی موضوع را به سمت موضوعات جدی و یافتن راهکارها، هماهنگی دستگاههای مسوول، تعیین متولی واحد و فراگیری درسهای لازم و حیاتی از ماجرای "رزمایش قطع اینترنت" ببرند.