چند کلامی با یک مدیر مسوول مرحوم
پریسا خسروداد - شنیدن خبر درگذشت یکی از اهالی قدیمی حوزه رسانه، خاطراتی از دهه ۸۰ را در ذهنم یادآور شد.
رسانهها در اوج برو بیای خود بودند.تحولات بسیاری در حوزه تولید محتوای متنی به راه افتاده بود و در این میان شوق روزنامهنگاران نیز برای رقم زدن و همراهی با این موج، بیپایان!
اما کار در تحریریه رسانهای که ایشان، مدیرمسئولی آن را به عهده داشت، ماجراهای خاص خودش را داشت.
قراردادهای سفید امضا که جلوی خبرنگاران گذاشته میشد تا بدون هیچ سوالی آن را امضا کنند، دستمزدهایی که مشخص نبود بر چه اساسی پرداخت میشوند و یا بعضا پرداخت نمیشوند، عوض شدن اتوبوسی اعضای تحریریه به صورت شبانه، بیمههایی که سال به سال رد نمیشد و سرانجام با دخالت وزارت ارشاد صورت جدی به خود گرفت و در نهایت مدیر مسئولی که حتی آسانسور خود را نیز از کارکنان جدا کرده بود تا مبادا شنوای نجوای کوچکی از انبوه چالشها در این رسانه باشد.
خبر فوت ایشان، این سوالِ را در ذهن من ایجاد کرد که آیا وی پیش از رفتناش به سفری ابدی، به این موضوع فکر کرد که با روح، انگیزه، معیشت، سرنوشت کاری، بازنشستگی و بسیاری زوایای پنهان زندگی کارکنان چه کرد؟
خداوند ایشان را قرین رحمت خود کند الهی.
صحت و شاهدین ادعای بنده، اعضای تحریریه گروه نشریاتی هستند که در میان دهههای ۷۰، ۸۰ و نیمه ۹۰ مشغول به تولید محتوا، امور فنی و بعضا بازرگانی بودند.
- ۰۳/۰۵/۲۲