کتاب خاطرات اسنودن منتشر میشود
|
يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۸، ۰۸:۱۸ ب.ظ |
۰ نظر
آیتیمن- اسنودن، مشهورترین افشاگر جهان و کسی است که نخستین بار اسناد فوق سری از برنامههای جهانی نهادهای جاسوسی آمریکا و بریتانیا برای شنود مکالمات و اینترنت را افشا کرد.
این کارمند سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی از عملیات عظیم «جاسوسی و مراقبت در سطح جهانی» و پریزم پرده برداشت. بنا به مدارک اسنودن، این برنامهها که شامل جاسوسی از مردم عادی و شخصیتها در مکالمات تلفنی، ایمیل و موتور جستوجوی اینترنت در تمام کشورها و بدون رعایت مرزهای سیاسی است، در درجه اول توسط آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا انجام میشوند. گروه فایو ایز، دولتهای اروپایی و شرکتهای تلفن نیز همکاری مستقیم و نزدیکی در این جاسوسیها دارند. افشاگریهای اسنودن آغاز رسانهای شدن اطلاعات مربوط به افشاگریهای جاسوسی گسترده بود.
او در مصاحبهای دو ساعته با گاردین در مسکو که به مناسبت انتشار کتاب خاطراتش با نام سابقه دایمی (Permanent Record) صورت گرفت، گفت که نظر آمریکاییها اکنون در مورد او کمی تلطیف شده است.
وی افزود: هشدارها مبنی بر اینکه افشاگریهای او آسیب زننده است، دیگر پذیرفته شده نیست و حتی منتقدان سابق نیز حالا مجاب شدهاند که ما پس از این افشاگریها، دنیا جایی بهتر، آزادتر و امنتر شده است.
اسنودن در کتاب خاطراتش به تفصیل درباره سوابق و انگیزهاش برای درز دادن اطلاعات برنامههای سری جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) و مرکز ارتباطات سری انگلستان (GCHQ) سخن گفته است.
او در کتابش 18 سال گذشته از حملات 11 سپتامبر 2001 را چنین توصیف میکند: «سلسلهای از تخریب آمریکایی از راه خود-تخریبی آمریکایی با کمک سیاستهای سری، قوانین سری، دادگاههای سری و جنگهای سری.»
اسنودن همچنین میگوید که بزرگترین خطر، با توسعه قابلیتهای هوش مصنوعی از قبیل بازشناسی چهره و بازشناسی الگو، همچنان در کمین ماست.
به گفته وی، یک دوربین نظارتی مجهز به هوش مصنوعی فقط یک ابزار ضبط تصویر نیست، بلکه میتواند یک افسر پلیس خودکار باشد.
او ابراز نگرانی میکند که آمریکا و سایر دولتها، با کمک شرکتهای اینترنتی به سوی ایجاد سوابق دایمی همه انسانها بروند و تمامی اتفاقات زندگی روزمره آنها را ثبت و ضبط کنند.
اسنودن همچنان کاری را که شش سال پیش انجام داد، درست میداند و میگوید قصد دارد به زندگی در روسیه ادامه بدهد و برنامههای آیندهاش را بر همین اساس تنظیم کرده است.
اسنودن که معمولا علاقهای به صحبت کردن از زندگی خصوصیاش نشان نمیداد، در مصاحبه با گاردین و کتاب خاطراتش، نخستین بار درباره این موضوعات هم صحبت کرده است. برای مثال گفته که دو سال پیش، مخفیانه با نامزدش، لیندسی میلز در دادگاهی در روسیه ازدواج کرده است.
او گفت که ترجیح میدهد که در آمریکا یا کشوری مانند آلمان زندگی کند، اما در روسیه راحت است و کم و بیش به زندگی عادی برگشته است. او اکنون، نسبت به سال 2013 که پا به روسیه گذاشت، هراس کمتری دارد. در آن زمان، به شدت احساس تنهایی میکرد و دچار سوءظن شدیدی بود و میترسید که عوامل آمریکا در خیابان او را هدف قرار دهند.
خودش توضیح میدهد: من کسی بودم که قویترین دولت جهان میخواست از سر راه بردارد. برای آنها فرقی نداشت که زندانی شوم یا زیر خاک بروم، فقط میخواستند که از شر من خلاص شوند.
او که اوایل، با کمک روسری، کلاه و کت تغییر قیافه میداد، حالا آزادانه و بدون ترس در خیابانهای شهر تردد میکند، سوار مترو میشود به گالریهای هنری و نمایش باله میرود و در رستورانها و کافهها با دوستانش وقت میگذراند.
کتاب خاطرات اسنودن، یا سابقه دائمی، قرار است سهشنبه آینده در 20 کشور منتشر شود. این کتاب سالهای فعالیت او را در سازمان امنیت ملی (NSA) و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) تشریح میکند و با رفتناش به هنگکنگ و تسلیم اسناد محرمانه به خبرنگاران گاردین ادامه مییابد؛ اسنادی که برنامه کنترل و شنود گسترده آمریکا و انگلیس را افشا کرد و اسنودن را در صدر فهرست افراد تحت تعقیب قرار داد.
در سال 2013 میلادی، درست پس از افشاگریهایی که اسنودن انجام داد، نظرسنجیها در آمریکا نشان میداد که تقریبا نیمی از مردم او را قهرمان و نیمی دیگر خائن میدانستند. اما اکنون نظرها تعدیل شده است. خودش میگوید: جالب است که پس از گذشت 6 سال، تصویر مردم از من دیگر آنقدرها جنجالی نیست.
وی میافزاید: حتی کسانی که از من بدشان میآمد، حالا آماده پذیرش این نکته هستند که اقدامات من، موجب شده که جهان جایی بهتر، امنتر و آزادتر باشد.
برنی سندرز، نامزد دموکرات انتخابات آمریکا اخیرا گفته است که علاقه دارد به تبعید دائمی اسنودن پایان داده شود. تولسی گابارد، نماینده کنگره آمریکا نیز در ماه مه گذشته گفت که او را میبخشد.
از سوی دیگر، با سرد شدن روابط آمریکا و روسیه، ترس از اینکه ولادیمیر پوتین، اسنودن را به عنوان هدیهای تقدیم دونالد ترامپ کند، کاهش یافته است.
خود اسنودن نیز معتقد است روسیه از او استفاده تبلیغاتی خوبی میکند و دلیلی ندارد که او را به آمریکا بازگرداند.
وی توضیح میدهد: روسیه کشوری با مشکلات سیاسی بسیار است و درباره وضعیت نامساعد حقوق بشر نیز در این کشور زیاد شنیدهایم و حالا که یک نقطه روشن در سابقه حقوق بشری این کشور پیدا شده، دلیلی ندارد که آن را به سادگی از بین ببرد.
او که پیشتر قصد داشت نامهایی همچون به «همیشه خوش آمدید» یا «همیشه تازه» روی کتاب خاطراتش بگذارد، در نهایت نام سابقه دائمی را برگزید که بازتاب دهنده نگرانیهایش درباره جمعآوری و استفاده شرکتهای خصوصی و دولتی از دادههای کاربران است.
اسنودن میگوید که تحولات قانونی و افزایش استفاده از رمزگذاری سرتاسری (end-to-end encryption) برای محافظت از ایمیلها، چتها و سایر ارتباطات، قدمی روبهجلوست؛ ولی برای مقابله با تغییرات شتابنده فناوری که امکان نقض گسترده حریم خصوصی را میدهد کافی نیست. او معتقد است که در این زمینه یک جنبش اعتراضی جهانی، مانند آنچه درباره تغییرات اقلیمی و آبوهوایی شکل گرفته، لازم است و امیدوار است که کتابش به مردم کمک کند که درباره آینده خودشان تصمیم بگیرند.
او در کتابش درباره کودکیاش هم نوشته است؛ اینکه به شدت به کامپیوتر و بازیهای ویدیویی مانند افسانه زلدا و سوپر ماریو علاقه داشته است. در نوجوانی، او سیستم کامپیوتری یک مرکز هستهای را هک کرد و آسیبپذیریهای آن را به مقامات گزارش کرد که پس از این اقدام، یک مقام رسمی از آزمایشگاه هستهای لوس آلاموس (جایی که نخستین بمب اتم ساخته شد) با مادرش تماس گرفته و تشکر کرده است.
کتاب سابقه دائمی، یکی از کاملترین منابع درباره اوضاع نهادهای جاسوسی و اطلاعاتی قرن بیستویکم است. اسنودن در این کتاب توضیح داده که در این نهادها، از قهرمانها و جاسوسهایی مانند جیمز باند خبری نیست. آژانس امنیت ملی آمریکا بیش از کارمندان دایم، به پیمانکاران وابسته است که خود اسنودن نیز سالها یکی از این پیمانکاران بوده است.
در مدرسه آموزش جاسوسی، مدرسان اسم رمز «کنت» را روی او گذاشته بودند که به نظر عجیب میآمده است. در واقع او را به دلیل شباهتش به کنت دراکولا در مجموعه عروسکی «خیابان سسامی» به این نام خطاب میکردهاند.
او توضیح میدهد که روزی در کنفرانسی درباره شیوههای نظارت و شنود دولت چین بر شهروندانش شرکت کرده بوده و پیش خود فکر کرده که اگر چین چنین کاری میکند، احتمالا آمریکا هم برنامههای مشابهی را اجرا کرده است. او در پی این کنجکاوی، جستوجوهایش را شروع میکند و به مدارک و اسناد مثبته دست مییابد.
پس از آن مدتها این مدارک را در یک کامپیوتر قدیمی و بلااستفاده ذخیره کرده و یک روز آن را با خود از سازمان بیرون آورده است. در راه، مسوول رده بالاتر، او را میبیند و میپرسد: این کامپیوتر را کجا میبری؟ اسنودن هم صادقانه پاسخ میدهد: دارم اسرار را سرقت میکند و هر دو میخندند. به همین سادگی.
او در مصاحبهای دو ساعته با گاردین در مسکو که به مناسبت انتشار کتاب خاطراتش با نام سابقه دایمی (Permanent Record) صورت گرفت، گفت که نظر آمریکاییها اکنون در مورد او کمی تلطیف شده است.
وی افزود: هشدارها مبنی بر اینکه افشاگریهای او آسیب زننده است، دیگر پذیرفته شده نیست و حتی منتقدان سابق نیز حالا مجاب شدهاند که ما پس از این افشاگریها، دنیا جایی بهتر، آزادتر و امنتر شده است.
اسنودن در کتاب خاطراتش به تفصیل درباره سوابق و انگیزهاش برای درز دادن اطلاعات برنامههای سری جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) و مرکز ارتباطات سری انگلستان (GCHQ) سخن گفته است.
او در کتابش 18 سال گذشته از حملات 11 سپتامبر 2001 را چنین توصیف میکند: «سلسلهای از تخریب آمریکایی از راه خود-تخریبی آمریکایی با کمک سیاستهای سری، قوانین سری، دادگاههای سری و جنگهای سری.»
اسنودن همچنین میگوید که بزرگترین خطر، با توسعه قابلیتهای هوش مصنوعی از قبیل بازشناسی چهره و بازشناسی الگو، همچنان در کمین ماست.
به گفته وی، یک دوربین نظارتی مجهز به هوش مصنوعی فقط یک ابزار ضبط تصویر نیست، بلکه میتواند یک افسر پلیس خودکار باشد.
او ابراز نگرانی میکند که آمریکا و سایر دولتها، با کمک شرکتهای اینترنتی به سوی ایجاد سوابق دایمی همه انسانها بروند و تمامی اتفاقات زندگی روزمره آنها را ثبت و ضبط کنند.
اسنودن همچنان کاری را که شش سال پیش انجام داد، درست میداند و میگوید قصد دارد به زندگی در روسیه ادامه بدهد و برنامههای آیندهاش را بر همین اساس تنظیم کرده است.
اسنودن که معمولا علاقهای به صحبت کردن از زندگی خصوصیاش نشان نمیداد، در مصاحبه با گاردین و کتاب خاطراتش، نخستین بار درباره این موضوعات هم صحبت کرده است. برای مثال گفته که دو سال پیش، مخفیانه با نامزدش، لیندسی میلز در دادگاهی در روسیه ازدواج کرده است.
او گفت که ترجیح میدهد که در آمریکا یا کشوری مانند آلمان زندگی کند، اما در روسیه راحت است و کم و بیش به زندگی عادی برگشته است. او اکنون، نسبت به سال 2013 که پا به روسیه گذاشت، هراس کمتری دارد. در آن زمان، به شدت احساس تنهایی میکرد و دچار سوءظن شدیدی بود و میترسید که عوامل آمریکا در خیابان او را هدف قرار دهند.
خودش توضیح میدهد: من کسی بودم که قویترین دولت جهان میخواست از سر راه بردارد. برای آنها فرقی نداشت که زندانی شوم یا زیر خاک بروم، فقط میخواستند که از شر من خلاص شوند.
او که اوایل، با کمک روسری، کلاه و کت تغییر قیافه میداد، حالا آزادانه و بدون ترس در خیابانهای شهر تردد میکند، سوار مترو میشود به گالریهای هنری و نمایش باله میرود و در رستورانها و کافهها با دوستانش وقت میگذراند.
کتاب خاطرات اسنودن، یا سابقه دائمی، قرار است سهشنبه آینده در 20 کشور منتشر شود. این کتاب سالهای فعالیت او را در سازمان امنیت ملی (NSA) و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) تشریح میکند و با رفتناش به هنگکنگ و تسلیم اسناد محرمانه به خبرنگاران گاردین ادامه مییابد؛ اسنادی که برنامه کنترل و شنود گسترده آمریکا و انگلیس را افشا کرد و اسنودن را در صدر فهرست افراد تحت تعقیب قرار داد.
در سال 2013 میلادی، درست پس از افشاگریهایی که اسنودن انجام داد، نظرسنجیها در آمریکا نشان میداد که تقریبا نیمی از مردم او را قهرمان و نیمی دیگر خائن میدانستند. اما اکنون نظرها تعدیل شده است. خودش میگوید: جالب است که پس از گذشت 6 سال، تصویر مردم از من دیگر آنقدرها جنجالی نیست.
وی میافزاید: حتی کسانی که از من بدشان میآمد، حالا آماده پذیرش این نکته هستند که اقدامات من، موجب شده که جهان جایی بهتر، امنتر و آزادتر باشد.
برنی سندرز، نامزد دموکرات انتخابات آمریکا اخیرا گفته است که علاقه دارد به تبعید دائمی اسنودن پایان داده شود. تولسی گابارد، نماینده کنگره آمریکا نیز در ماه مه گذشته گفت که او را میبخشد.
از سوی دیگر، با سرد شدن روابط آمریکا و روسیه، ترس از اینکه ولادیمیر پوتین، اسنودن را به عنوان هدیهای تقدیم دونالد ترامپ کند، کاهش یافته است.
خود اسنودن نیز معتقد است روسیه از او استفاده تبلیغاتی خوبی میکند و دلیلی ندارد که او را به آمریکا بازگرداند.
وی توضیح میدهد: روسیه کشوری با مشکلات سیاسی بسیار است و درباره وضعیت نامساعد حقوق بشر نیز در این کشور زیاد شنیدهایم و حالا که یک نقطه روشن در سابقه حقوق بشری این کشور پیدا شده، دلیلی ندارد که آن را به سادگی از بین ببرد.
او که پیشتر قصد داشت نامهایی همچون به «همیشه خوش آمدید» یا «همیشه تازه» روی کتاب خاطراتش بگذارد، در نهایت نام سابقه دائمی را برگزید که بازتاب دهنده نگرانیهایش درباره جمعآوری و استفاده شرکتهای خصوصی و دولتی از دادههای کاربران است.
اسنودن میگوید که تحولات قانونی و افزایش استفاده از رمزگذاری سرتاسری (end-to-end encryption) برای محافظت از ایمیلها، چتها و سایر ارتباطات، قدمی روبهجلوست؛ ولی برای مقابله با تغییرات شتابنده فناوری که امکان نقض گسترده حریم خصوصی را میدهد کافی نیست. او معتقد است که در این زمینه یک جنبش اعتراضی جهانی، مانند آنچه درباره تغییرات اقلیمی و آبوهوایی شکل گرفته، لازم است و امیدوار است که کتابش به مردم کمک کند که درباره آینده خودشان تصمیم بگیرند.
او در کتابش درباره کودکیاش هم نوشته است؛ اینکه به شدت به کامپیوتر و بازیهای ویدیویی مانند افسانه زلدا و سوپر ماریو علاقه داشته است. در نوجوانی، او سیستم کامپیوتری یک مرکز هستهای را هک کرد و آسیبپذیریهای آن را به مقامات گزارش کرد که پس از این اقدام، یک مقام رسمی از آزمایشگاه هستهای لوس آلاموس (جایی که نخستین بمب اتم ساخته شد) با مادرش تماس گرفته و تشکر کرده است.
کتاب سابقه دائمی، یکی از کاملترین منابع درباره اوضاع نهادهای جاسوسی و اطلاعاتی قرن بیستویکم است. اسنودن در این کتاب توضیح داده که در این نهادها، از قهرمانها و جاسوسهایی مانند جیمز باند خبری نیست. آژانس امنیت ملی آمریکا بیش از کارمندان دایم، به پیمانکاران وابسته است که خود اسنودن نیز سالها یکی از این پیمانکاران بوده است.
در مدرسه آموزش جاسوسی، مدرسان اسم رمز «کنت» را روی او گذاشته بودند که به نظر عجیب میآمده است. در واقع او را به دلیل شباهتش به کنت دراکولا در مجموعه عروسکی «خیابان سسامی» به این نام خطاب میکردهاند.
او توضیح میدهد که روزی در کنفرانسی درباره شیوههای نظارت و شنود دولت چین بر شهروندانش شرکت کرده بوده و پیش خود فکر کرده که اگر چین چنین کاری میکند، احتمالا آمریکا هم برنامههای مشابهی را اجرا کرده است. او در پی این کنجکاوی، جستوجوهایش را شروع میکند و به مدارک و اسناد مثبته دست مییابد.
پس از آن مدتها این مدارک را در یک کامپیوتر قدیمی و بلااستفاده ذخیره کرده و یک روز آن را با خود از سازمان بیرون آورده است. در راه، مسوول رده بالاتر، او را میبیند و میپرسد: این کامپیوتر را کجا میبری؟ اسنودن هم صادقانه پاسخ میدهد: دارم اسرار را سرقت میکند و هر دو میخندند. به همین سادگی.