تحلیل

موج دومی‌های خطرناک

علی شمیرانی – در سال‌های اخیر بنا به دلایلی که بارها به آن پرداخته شده، شاهد شکل‌گیری سایت‌ها و کانال‌هایی در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌های موبایلی هستیم که با ادعا و شعار اطلاع‌رسانی، شفافیت و پرکردن خلاء محدودیت‌های رسانه‌های رسمی کشور، تبدیل به رسانه شده‌اند....

علی شمیرانی – در سال‌های اخیر بنا به دلایلی که بارها به آن پرداخته شده، شاهد شکل‌گیری سایت‌ها و کانال‌هایی در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌های موبایلی هستیم که با ادعا و شعار اطلاع‌رسانی، شفافیت و پرکردن خلاء محدودیت‌های رسانه‌های رسمی کشور، تبدیل به رسانه شده‌اند.

در این میان فیلترینگ این به ظاهر رسانه‌ها نیز راه به جایی نبرده و جذب میلیون‌ها مخاطب از یکسو و سرایت اخبار منتشره از سمت این جریانات به رسانه‌های رسمی و وادار کردن دستگاه‌ها و مقامات کشور به واکنش از دیگر سو، بیانگر ناکارآمدی سیاست‌های اتخاذ شده در قبال آنها است.

به این ترتیب تقریبا روزی نیست که این سایت‌ها و کانال‌ها یک قربانی جدید نگیرند و با انتشار اخبار جعلی و شایعات، به معنی واقعی کلمه به تشویش افکار عمومی پرداخته و گاها حتی در انجام یک سری اقدامات عملی و به خیابان کشیدن بخشی از مخاطبانشان نیز موفق بوده‌اند.

فارغ از این که چه راهکارهایی برای مهار هیولای تولید اخبار جعلی وجود دارد و چرا این جریان روز به روز بزرگتر شده و دایره اثرگذاریش بیشتر می‌شود، حالا شاهد شکل‌گیری حلقه دومی در کنار تولیدکنندگان اخبار جعلی هستیم که موج‌های به مراتب جدی‌تر و خطرناک‌تر ایجاد می‌کنند.

در حلقه دوم، رسانه‌های رسمی، سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها قرار دارند. بررسی چرخه عملکرد یک شایعه و خبر جعلی به این صورت است که ابتدا یکی از سایت‌ها و کانال‌های غیررسمی و ناشر اخبار جعلی، موضوعی را مطرح می‌کند و از آن لحظه بسته به اهمیت موضوع گاه ظرف چند ساعت و گاه ظرف چند روز، شاهد بازتاب‌های زنجیره‌ای و اسپم‌گونه آن موضوع هستیم.

مادامیکه واکنش درخور و به‌هنگام از سوی نهاد ذیربط یا فرد قربانی انجام نمی‌شود، به شکل خوشبینانه حدود 50 درصد مخاطبان غیرحرفه‌ای با این تصور که خبر مذکور صحیح نیست، از باور و پذیرش آن خودداری می‌کنند، اما زمانیکه یکی از رسانه‌های رسمی کشور (اعم از خبرگزاری یا روزنامه)، سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها به شکل غیرحرفه‌ای وارد تایید موضوع می‌شوند، موج دوم خطرناک شکل‌گرفته و تقریبا 50 درصدی که مردد مانده‌اند نیز به یقین می‌رسند که پس خبر مذکور صحت دارد. نکته قابل توجه اینجاست که بعد از این موج دوم، اطلاع‌رسانی‌ها و واکنش‌های مربوطه از سوی قربانیان دیگر دیر شده و عموما به نتیجه نمی‌رسد.

نمونه‌های این چرخه آنقدر زیاد است که نیاز به یادآوری ندارد و آثار و تبعات آن دیگر از ذهن افکار عمومی زدوده نمی‌شود.

مخلص کلام اینکه از رسانه‌های حرفه‌ای و رسمی به واسطه انبوهی از مشکلات و محدودیت‌ها گذشت، اما حالا مسوولان باید فکری به حال موج دومی‌ها بکنند که به علت ناآشنایی با اصول حرفه‌ای اطلاع‌رسانی، عمدا یا سهوا، میدان‌دار عرصه خبر و اطلاع‌رسانی شده‌اند. (منبع:فناوران)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا