ایرانتحلیل

پایان روزنامه‌نگاری و سلام به سخنرانی‌نگاری

علی شمیرانی - صفحه نخست رسانه‌ها اعم از مکتوب و مجازی را که مرور می‌کنید، همه‌چیز شبیه به یک نوار بازپخش شده است و تیترها از دل سخنرانی یک مسوول در یک همایش، جلسه یا سفر بیرون آمده است. لذا خبر به مفهوم ابتدایی‌اش جنسی نایاب شده است.

البته نه چون همه روزنامه‌نگاران نمی‌دانند چه باید بکنند، بلکه چون هر چه پیگیری می‌کنند، چیزی دستش را نمی‌گیرد. نتیجه نیز روشن است، «فقر شدید خبری» در رسانه‌ها و شکل‌گیری چرخه‌ای که به بی‌اعتمادی، بی‌محتوایی و کوچ تاریخی مخاطبان منجر شده است.
از قضا سال‌هاست که رفتار مردم ایران شاهد روشن این تغییر است؛ در حالی که در جهان، رسانه‌ها توانسته‌اند همچنان مرجعیت خبری خود را حفظ کنند، در کشور ما اما این شبکه‌های اجتماعی هستند که بر اساس نظرسنجی‌های داخلی و خارجی منبع کسب اخبار شده‌اند.
تاریک‌تر از این وضعیت، ظهور کاربرانی بی‌نام‌ونشان است که امروز ضریب نفوذشان از بسیاری از رسانه‌های رسمی بیشتر شده است. چراکه مخاطب تصور می‌کند پشت این افراد، فشار، پول، سفارش و سانسوری نیست. بنابراین حتی اگر حرفشان نادرست و شایعه باشد، از نگاه بخش زیادی از مردم «قابل اعتمادتر» از رسانه‌ای است که سال‌ها از مسیر حرفه‌ای خود خارج شده است.
آن هم رسانه‌هایی که «مسیر خودزنی» را انتخاب کرده‌اند و دل‌مشغولی نخست را در جلب توجه و حمایت مالی فلان دستگاه و مسوول گذاشته و مخاطبان اصلی را رها کرده‌اند.
لذا وقتی تیتر نخست یک رسانه بارها و در طول سال با اظهارات تکراری یک مسوول پر می‌شود، دیگر حرجی به ریزش مخاطبان نیست. چون در ویترین رسانه‌ای اصولا چیزی به جز «وعده‌های کپک‌زده» برای عرضه به مشتری به نیست.
از قضا شاهد شکل‌گیری عارضه‌ای دیگر در چنین وضعیتی هستیم که حتی تکذیب رسمی هم اثربخشی مطلوب ندارد.
چراکه مخاطب، رسانه‌ای که سال‌ها اعتبارش را خرج بازتاب سخنان تکراری و بی‌خاصیت کرده، باور نمی‌کند و در نتیجه هر شایعه‌ای ولو به رغم تکذیب‌های مکرر در ذهن بخش زیادی از مردم رسوب می‌کند و خبر رسمی، پیش از اثرگذاری می‌میرد.
مخلص کلام اینکه مرجعیت خبری قابل خریدوفروش نیست و راه خروج از این بحران، بازگشت رسانه به تولید فکت به جای بازنشر وعده است. لذا اگر رسانه‌ها همچنان به بازنشر سخنرانی به‌عنوان «خبر» ادامه دهند، حرفه روزنامه‌نگاری به ویژه پس از جنجال سیم‌کارت‌های سفید، تتمه ارزش و اعتبار خود را هم خواهد سوزاند.
به این ترتیب، با کمی اغراق و البته با نگاهی واقع‌گرایانه می‌توان گفت، خبرنگاری جای خود را به سخنرانی‌نگاری، خاطره‌نگاری، نظرنگاری و تبلیغ‌‌نگاری داده است.
پرواضح است رسانه‌ای که صدای مردم نیست، طبیعی است که روزی خود نیز صدایی برای شنیدن نداشته باشد و از لحظه قطع مواجب از پا درآید.

عضویت در تلگرام آی تی آنالیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا