آرایش جنگ جهانی تکنولوژی
مرتضی عبدالحسینی – ترامپ در کارزار انتخاباتی ۲۰۱۶ خود چین را متهم به دزدیدن مشاغل آمریکایی و دستکاری نرخ ارز خود میکرد. او معتقد بود که اولی منجر به بیکاری طیف عظیمی از کارگران آمریکایی شده و دومی تجارت بینالمللی از سوی چین را ناعادلانه کرده است.
اما حالا و با رسیدن کارزار انتخاباتی ۲۰۲۰، ترامپ علیرغم ادعای خیانت اقتصادی چینیها علیه آمریکا، مساله جدیدی با محوریت برنامه «تیکتاک» مطرح کرده است. ترامپ مصرانه معتقد است که چین اینبار درحال دزدیدن اطلاعات آمریکاییها از طریق برنامه تیکتاک است. البته این موضوع مساله تازهای نیست و چندی پیش نیز آمریکاییها ادعاهای مشابهی هم درمورد شرکت هوآوی (Huawei) مطرح کرده بودند که بعدها مشخص شد هدف آمریکا از تحریم آن، صرفا جلوگیری از افزایش درآمد این شرکت در برابر شرکتهای مشابه آمریکایی است. بنابراین جنگ سیاسی و بعدها اقتصادی و درحالحاضر تکنولوژیک آمریکا و چین درحال ورود به فاز جدیدی است که احتمالا با نزدیکتر شدن به انتخابات آمریکا، داغتر نیز خواهد شد.
تحلیل رفتارهای اقتصادی و سیاسی ترامپ درمقابل چین و مرور عملکرد او از آنجهت قابلتامل است که مرور نتایج و اهداف جنگ تعرفهای سال ۲۰۱۷ این کشور نشان میدهد ترامپ برای ساختن قهرمانی ملی از خود نهفقط در شعارهای قبل انتخاباتی بلکه در عمل نیز به سیاستهای تبعیضآمیز خود در قبال چین ادامه خواهد داد.
نگرانی اصلی ترامپ و آمریکا ریشه در ظهور قدرت اقتصادی چین در ۱۵ سال اخیر دارد که در بخشی از این گزارش به آن پرداخت شده است.
این نگرانی بههیجوجه بیجا نبوده، چراکه براساس اسامی شرکتهای برتر اعلام شده که هرساله توسط نشریه فورچون (Fortune) اعلام میشود، در سال ۲۰۱۹ چین در ردهبندی ۵۰۰ شرکت برتر جهان سهم ۱۲۹ شرکتی داشته و درمقابل آمریکا برای اولینبار با عقبافتادن از چین ۱۲۱ شرکت را در این ردهبندی جا داده است. بررسیها نشان میدهد اگر آمریکا بخواهد به جنگهای اقتصادی و تکنولوژیک خود با چین که دارای سریعترین رشد اقتصادی در دنیاست، ادامه دهد و تجارت قاعدهمحور را با این منطقه قطع کند، زیانهای اساسی خواهد دید. در این گزارش پس از بررسی موضعهای اقتصادی این دو کشور نسبت به هم و همچنین رشد شرکتهای چینی و درآمد آنها به ابعاد جدید جنگ آنلاین چین و آمریکا بر سر برنامه «تیکتاک» نیز اشاره شده است. حاشیههای سیاسی اقتصادی ایجادشده در پی قدرتگیری برنامه «تیکتاک» که متعلق به شرکت چینی «بیتدنس» است، یادآور اختلافات این دو کشور روی شرکت هوآوی (Huawei) نیز است. حدود یک سال پیش ترامپ دقیقا با بهانههایی همچون جاسوسی اطلاعاتی و… که درحالحاضر برای تیکتاک مطرح میکند، شرکت مخابراتی هوآوی را هدف قرار داد. درمجموع میتوان به صراحت تاکید کرد که آمریکا با پا پس کشیدن از حضور در بازار چین چیزهای زیادی همچون نفوذ ژئوپلیتیک خود در یک منطقه کلیدی، رفاه میلیونها کارگر، کشاورز و مالکان بنگاههای آمریکایی و تجارت منصفانه برای اکنون و برای نسلهای آتی را از دست خواهد داد.
تیکتاک، پرقدرتترین شبکه غیرآمریکایی
برنامه TikTok یک پلتفرم اجتماعی کوتاه ویدئویی است که به کاربران اجازه میدهد تا بهسرعت و بهآسانی فیلمهای منحصربهفرد کوتاهی را برای اشتراکگذاری با دوستان و جهان درست کنند. این برنامه متعلق به شرکتی به نام بیتدنس بوده که ظرف دوسال توانست خود را به جایگاهی برساند که اکنون از آن بهعنوان رقیبی برای نتفلیکس، یوتیوب، اسنپچت و حتی فیسبوک یاد میکنند. برنامه تیکتاک توانسته در بیش از ۱۵۰کشور دنیا که به ۷۵ زبان صحبت میکنند، بیش از یکمیلیارد دانلود را برای خود ثبت و از همه مهمتر بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر را نیز در آمریکا بهخود جذب کند. براساس این آمارها در دسامبر سال ۲۰۱۷ تعداد کاربران تیکتاک درحالی حدود ۲۱ میلیون نفر بوده که امروز این تعداد به ۸۰۰ میلیون نفر رسیده است؛ آماری که تیکتاک را پس از فیسبوک، یوتیوب، واتساپ، فیسبوک مسنجر، ویچت و اینستاگرام در ردیف هفتم پرمخاطبترین شبکه اجتماعی غیرآمریکایی در جهان قرار میدهد.
اما مقامات آمریکایی برخلاف اقبال کاربران به این برنامه معتقدند که «تیکتاک» از جنبههای اطلاعاتی و امنیتی بر ضدمنافع آمریکا و بهطوری جاسوسی برای چینیهاست.
ترامپ در ماههای اخیر تاکید کرده است که این برنامه اطلاعات کاربران آمریکاییها را به نهادهای امنیتی چین انتقال میدهد و هرچه زودتر باید یا توسط شرکتهای آمریکایی خریداری یا فعالیت آن در آمریکا متوقف شود. ترامپ همچنین بارها از شرکت بیتدنس شرکت مادر «تیکتاک» خواسته است که مالکیت آن را به یکی از شرکتهای آمریکایی مانند؛ مایکروسافت یا اوراکل بفروشد. درنهایت اما بیتدنس با رد اظهارات ترامپ میگوید که به هیچوجه اطلاعات کاربران برنامه «تیکتاک» خود را در اختیار هیچدولتی قرار نخواهد داد.
در سوی دیگر این ماجرا نیز چینیها به شرکت بیتدنس گفتهاند که حتی درصورت تحریم این شرکت و برنامههایش از سوی آمریکاییها و تحت فشار قرار گرفتن آنها حاضر به فروش این برنامه نباشد. بهصورت کلی به نظر میرسد این برنامه به ظاهر جذاب پشتپردههای مالی و سیاسی عظیمی دارد. آمریکاییها از سویی برای جلوگیری از قدرت گرفتن چین در بحثهای تکنولوژی ارتباطی آن هم در جایی که رقبای آمریکایی چون اینستاگرام و فیسبوک هستند، هراس دارند و نمیخواهند شرکتی چینی که در زمینه آیتی- ارتباطی فعالیت دارد از لحاظ اقتصادی نیز در حد و اندازههای آمریکاییها شود. از سوی دیگر این ماجرا نیز مربوط به انتخابات آمریکا و انگیزههای ترامپ برای استفاده از این مساله است.
او در کارزار انتخاباتی قبل چینیها را به دزدیدن شغلها و مالکیتهای فکری آمریکاییها متهم میکرد و درحالحاضر با تاکید بر این برنامه، آنها را دزد اطلاعات آمریکاییها میخواند. بهنظر میرسد چنین اظهاراتی تنها برای ساختن قهرمانی ملی از ترامپ است که درجه مقوبلیت او این روزها در آمریکا درحال کاهش است. باید دید ترامپ میتواند عقبافتادگیهای اقتصاد آمریکا علیالخصوص در یکسال اخیر را با مانور روی چنین مسالهای و ترغیب احساسات ناسیونالیستی بر ضدچین پوشش دهد.
جنگ آمریکا و چین؛ به ضرر کدام؟
بهرغم پیوندهای عمیق و گستردهای که بین اقتصاد دو کشور آمریکا و چین ایجـاد شـده، سیاستها و اقدامات اقتصادی در دو دولت بعضا موجب بروز تعارض و اختلافات قابـلملاحظـهای شده است. چین از سوی آمریکاییها متهم به سرقت مالکیت فکری و همزمان دستکاری نرخ ارز است. آمریکاییها معتقدند دولت چین با تکیه بر سیاستهای پولی خود، اقدام به ارزشگذاری پایین یوآن در برابر دلار میکند تا به این وسیله صادرات خود به آمریکا را ارزان و در مقابل واردات خود را گران و سخت کنند. ایـن دیـدگاه در برنامـه اقتصـادی ترامـپ هم به خوبـی تشریح داده شده است و او اسـتدلال میکـرد کسـری تجـاری آمریکا نتیجـه «رویههـای تجـاری ناعادلانـه» اسـت.
اینکـه «چیـن بـه هیـچوجـه تنهـا متقلـب در جهـان نیسـت بلکـه بزرگترین آنهاست.» همه این مسائل منجر شده است که در یک رویه تاریخی بارها آمریکا در سازمانهای بینالمللی از چین شاکی و در پروندههای متعددی برعکس این مهم باشد.
هردو کشور در مقاطعی با ایجاد بهانههایی به دنبال تحریم یا تهدید کشور مقابل بودهاند یا درنهایت کار را به بستن تعرفههای سنگین بر واردات کالا از یکدیگر کشاندهاند. با این همه اما مشخص است که آمریکا قدرت اقتصادی سابق خود را در برابر چین از دست داده و در حال حاضر با رشد روزافزون اقتصاد نهتنها چین بلکه شرق آسیا مواجه شده است.
آمار و ارقام شرکتهای برتر چینی که در ردهبندی آخر فورچون از شرکتهای آمریکایی به لحاظ کمی جلو زدهاند و از نظر درآمدی نیز به آن نزدیک شدهاند یک پیام دارد، آنکه؛ انــدازه اقتصادی آمریکا اکنــون درحال کاهش است و امــکان ایــن وجود دارد کــه هرگونه مانع تجاری چه به لحاظ سیاسی (تحریم) و چه اقتصادی (تعرفه بر کالاهای چینی) به دلیل وابستگی آمریکا به زنجیره تامینی که یکسر آن چینیها هستند، بازار آمریکا را با مشکل مواجه کند. بهعنوان نمونه موانع تجـاری آمریکاییها جلـوی ورود فـولاد و آلومینیـوم وارداتـی بـه بـازار آمریکا را خواهد گرفـت. درعیـنحـال، چنیـن مانعی همزمــان صنایــع آمریکایــی را کــه از ایــن نهادههــا اســتفاده میکننــد در شــرایط نامطلوبــی قــرار میدهد.
برتری شرکتهای چینی نشانه تثبیت ابرقدرتی در مقابل آمریکاست
فورچون طبق رسم هرسال خود، ۵۰۰ شرکت برتر دنیا را در پایان هر سال مالی میلادی معرفی میکند. در پایان سال ۲۰۱۹ نیز این مجله در قالب فهرست Fortune Global 500، ۵۰۰ شرکت برتر دنیا را براساس شاخصهای مختلفی اعم از فروش، سود و قیمت بازار معرفی کرده که نتیجه کمی غافلگیرکننده بود.
مجله فورچون چند ماه پیش با انتشار جدیدترین فهرست از ۵۰۰ شرکت برتر دنیا اعلام کرد که برای اولینبار تعداد شرکتهای برتر چینی در این ردهبندی از شرکتهای آمریکایی جلو زده است. براساس این ردهبندی در پایان سال ۲۰۱۹ کشور چین ۱۲۹ شرکت خود را در ردهبندی ۵۰۰ شرکت برتر جهان جای داده است و در مقابل برای اولینبار تعداد شرکتها آمریکایی با جاماندن از چینیها به ۱۲۱ شرکت کاهش پیدا کرده است. این مجله در ردهبندی سال ۲۰۱۸ خود تعداد شرکتهای برتر دو کشور را که در ردهبندی آن حضور داشتند، بهطور مشترک ۱۲۱ شرکت اعلام کرده بود.
با نگاهی به آمارهای فورچون متوجه میشویم چین و بنگاههای چینی ظرف مدت ۲۰ سال توانستهاند اختلاف ۱۶۶تایی خود در این ردهبندی را نهتنها جبران کرده بلکه جلو نیز بیندازند. بهطور دقیقتر آنکه تعداد شرکتهای چینی موجود در شرکتهای برتر در سال ۲۰۰۰ تنها ۹ شرکت بوده است که در مقابل ۱۷۵ شرکت آمریکایی حرفی برای گفتن نداشتند اما به مرور رشد ۲۰ ساله چین در دارا بودن شرکتهای برتر آغاز شده است.
هرچند تعداد شرکتهای چینی موجود در این ردهبندی تا قبل از سال ۲۰۱۶ همچنان به ۱۰۰ شرکت نرسیده بود اما از سرعت خیرهکنندهای برخودار بود، بهطوری که تعداد آنها از ۹ شرکت در سال ۲۰۰۰ به ۹۸ شرکت در سال ۲۰۱۵ رسید.
در سالهای اخیر نیز این رشد که ناشی از قدرتگیری اقتصادی چینیهاست همچنان ادامه داشته و برای سالهای ۲۰۱۶، ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ به ترتیب به ۱۱۰، ۱۱۵ و ۱۲۶ شرکت پردرآمد رسیده است. در مقابل آمریکا که تا سال ۲۰۰۳ روند صعودی داشته از آن سال به بعد با قدرتگیری اقتصادی کشورها بهخصوص کشورهای آسیایی، روند صعودی خود را از دست داده است. بهطوری که این کشور در سال ۲۰۰۳ در این ردهبندی دارای ۱۹۰ شرکت پردرآمد و برتر بوده است اما با روند کاهشی به ۱۲۱ شرکت در سال ۲۰۱۹ رسیده است. با ادامه روند فوق به هیچوجه بعید نخواهد بود که در آیندهای نزدیک شرکتهای چینی یکسوم از این ردهبندی را به خود اختصاص دهند و بهطور رسمی جهان را با ظهور یک ابرقدرت جدید آشنا کنند.
کمشدن فاصله درآمد شرکتهای چینی با آمریکایی
همانطور که گفته شد مجله فورچون همزمان با رتبهبندی شرکتهای برتر جهان در هر سال، اقدام به انتشار میزان سودسازی، دارایی و درآمد آنها نیز میکند. همانند تعداد شرکتهای چینی که مخاطبان اقتصادی را با غافلگیری همراه کرد، سرعت رشد درآمدهای این شرکتها نیز حاوی پیامهای غیرقابل انتظاری برای اقتصاد دنیا بهخصوص اقتصاد آمریکاست.
براساس آمارها درآمد ۱۷۵ شرکت برتر آمریکایی در سال ۲۰۰۰ حدود یک هزارمیلیارد و ۵۷۲ میلیون دلار بوده است که این میزان ۸۰۰ درصد از درآمد ۱۸۷ میلیارد دلاری ۹ شرکت برتر چینی در آن سال بیشتر بوده است. در ادامه و با روند رو به رشد اقتصادی چین و بنگاههای این کشور و رسیدن تعداد شرکتهای برتر چینی به عدد ۴۶ درسال ۲۰۱۰ میزان درآمدها نیز به رقم دوهزارمیلیارد دلار رسیده است که این میزان در مقایسه با درآمد ۱۳۹ شرکت برتر آمریکایی در آن سال ۲۳۵ درصد کمتر بوده است.
درنهایت اما در سال ۲۰۱۹ شرکتهای چینی به لحاظ کمی فاصله درآمدی خود را نیز با شرکتهای آمریکایی به کمترین فاصله رساندهاند. بهطوری که در این سال ۱۲۹ شرکت چینی درآمدی حدود هشت هزارمیلیارد دلار را ثبت و در مقابل شرکتهای آمریکایی نیز ۹ هزار میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار درآمد داشتهاند. بنابراین روند درآمدی شرکتهای چینی نیز ظهور و تثبیت قدرت اقتصادی این کشور در برابر آمریکا را تایید میکند.
از تحریم هوآوی تا تهدید تیکتاک
براساس آمارهای اقتصادی، در سال گذشته اپل بهعنوان یکی از بزرگترین شرکتهای حوزه فناوری در جهان، با کاهش فروش جایگاه خود را بهعنوان دومین شرکت بازار گوشیهای هوشمند از دست داده است.
یکی از دلایل این اتفاق عرضه گوشیهای باکیفیت و خوشقیمت توسط هوآوی بود که توانست توجه بسیاری از افراد در دنیا را از سال ۲۰۱۷ به بعد بهخود جلب کند و فروش بیش از ۲۰۰ میلیون عدد گوشی در سال گذشته را به ارمغان بیاورد. این تغییر بزرگ در بازار و از دست رفتن جایگاه آمریکا در این بخش، احساسات ملیگرایانه آمریکایی را تحریک کرد تا به هر شکل ممکن جایگاه از دست رفته برای آمریکا بازگردد، حتی به کمک تحریمهایی که غیرمنطقی بودنشان به اثبات رسید. حدود یک سال پیش اصلیترین دلیل تحریم هوآوی، مساله امنیتی ایالات متحده آمریکا و اختلال هوآوی در امنیت ملی آمریکا به کمک دستگاههایش عنوان شد.
این بهانه از جنس انتقادهای آمریکاییهای به تیکتاک است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند خاماندیشی است که تصور کنیم مساله ترامپ برای مقابله با هوآوی و تیکتاک صرفا مسائل امنیتی و درز اطلاعات کاربران آمریکایی و مسائلی از این دست است، بلکه تقابل تکنولوژیکی که با قدرتگیری شرکتهای چینی بهویژه در حوزه فناوری رخ داده، موجب شده آمریکاییها برای ماندن در جایگاه برتر حوزه فناوری جهان، دستوپا بزنند.
(منبع:فرهیختگان)


