روابط عمومی یک تخصص نیست!
فاطمهالزهرا جامی - پس از یک ماه جمع آوری اطلاعات، تحلیل و ارزیابی بالاخره تمام شد، برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت سازمان آن هم در سه بعد درون سازمانی، برون سازمانی و ارتباط با رسانه.
به اتاقش رفتم و شروع به شرح دادن برنامهها کردم، سرش را هر دو دقیقه تکان میداد، همانطور که در دلم میگفتم بالاخره خواندن آنهمه کتاب قطور و نشستن پای کلاس استادان نامدار ارتباطات، جواب داد، ناگهان سرش را بلند کرد و گفت: ببین، با برنامه روتوش عکس صورتم را بهتر کردم، از این به بعد از این عکس استفاده کن! راستی چرا دیدار من و دوستم که رئیس سابق انجمن تکاندهندگان خودکار بود در رسانهها منعکس نشده است؟ و سپس دوباره مشغول بالا پایین کردن سایتهای فیک نیوز شد.
یخ زدم! در همان لحظه یاد جمله استادم افتادم: «روابط عمومیها نقش مشاوران ارشد مدیران را دارند.» مشاور ارشد؟! اینجا در بهترین حالت نقش روتوشکار عکسهای مدیران را داریم.
در تلاش هستم تا تصویر باشکوه «مدیریت استراتژیک ارتباطات» و «تحلیل افکار عمومی» را در ذهنم زنده نگه دارم، که مدیر محترم با جملهای دیگر که مثل پتک بر سرم فرود میآید، میگوید: راستی خبر جلسه امروز را سریع بازتاب رسانهای بده. خیلی مهمه!
یک لحظه به خودم آمدم و گفتم نکند من اشتباهی آمدهام؟ اینجا روابط عمومی است یا کارگاه روتوش عکس و برجستهسازی رفقای مدیر؟ در همان حال که داشتم به حال و آینده خود فکر میکردم، مدیر با صدایی محکم ادامه داد: راستی، برای جلسه فردا یک پاورپوینت 65 صفحهای گزارش عملکرد برایم درست کن، بالاخره یک ماه از انتصابم میگذرد و نیاز است.
اینبار دیگر مات و مبهوت فقط سر تکان دادم. حالا میفهمم چرا استاد به ما میگفت: «روابط عمومی قلب تپنده سازمان است»، احتمالا منظورش قلبی بود که مدام تحت فشار قرار میگیرد و هر لحظه تا مرز سکته پیش میرود!
با خودم گفتم اینطور نمیشود، باید طور دیگری با او حرف بزنم. از او پرسیدم خبر دارید در امور مالی اینجا چه میگذرد و آیا لیست بیمه و مالیات به درستی تنظیم میشود؟ بالاخره امور مالی نقش مهمی در سازمان دارد.
توجهاش را توانستم جلب کنم، گفت: چطور، مگر مشکلی پیشآمده است؟ گفتم نه، اما بهتر نیست روزی یک ساعت دعوتشان کنید و از روند کارها مطمئن شوید؟ با مکث طولانی گفت، خب امور مالی و حسابداری یک تخصص است و احتمالا کارشان را میدانند.
به هدفم رسیدم و بلافاصله گفتم: پس چرا فکر میکنید روابط عمومی یک تخصص نیست؟!
واقعیت تلخ این است در سازمانهایی که درکی از روابط عمومی تخصصی ندارند، هرچقدر هم استراتژی روابطعمومی و برندسازی سازمانی و ... تدوین کنید، باز هم در انتها همان عکس روتوششده مدیر و تیتر خبر دیدارش با رئیس انجمن تکاندهندگان خودکار، بهعنوان اوج کارکرد روابط عمومی ثبت میشود.
این وضعیت نتیجه ناآگاهی به ظاهر مدیرانی است که روابط عمومی را نه بهعنوان یک بخش استراتژیک و حرفهای، بلکه بهعنوان ابزاری برای خودنمایی میبینند.
از روابط عمومی خواسته میشود فعالیتهایی را انجام دهد که هیچ ربطی به ایجاد تصویر مثبت از سازمان ندارد؛ فعالیتهایی مانند انتشار اخبار بیاهمیت، عکاسی از مدیران در موقعیتهای مختلف، یا دستاوردسازیهای جعلی برای رئیس. لذا به جای آنکه روابط عمومی به اموری همچون پیشگیری از بحران، برنامهریزی رسانهای، تحلیل افکار عمومی و ... بپردازد، بهطور دائم مشغول کارهایی میشود که تنها وقت و انرژی تیم را هدر میدهد.
حال آنکه روابط عمومی باید مرکز هماهنگی اطلاعات، مدیریت روابط با رسانهها و تضمین شفافیت سازمان باشد و نه ابزاری برای مدیرانی که تنها به دنبال افزایش اعتبار شخصی خود هستند. لذا نتیجه همین رویکردها در کوتاهمدت باعث فرسودگی نیروهای متخصص شده و در بلندمدت نیز اعتبار سازمان را به خطر میاندازد. به همین دلیل است که در بسیاری از سازمانها، حتی اگر صدها استراتژی و برنامه دقیق و علمی تدوین کنید، باز هم همه چیز به بنر مراسمها و تبریک انتصابات ختم خواهد شد.
و اینچنین بود که فهمیدم: « روابط عمومی یک تخصص نیست؛ حداقل از نگاه برخی نامدیران»
(منبع:عصر ارتباط)
- ۰۳/۱۰/۱۹