چرخه تولید نخود سیاه
آلدوس هاکسلی نویسنده کتاب دنیای قشنگ نو، یه جملهای تو این مایهها داره که میگه: در آینده شما رو با چیزهایی که بهتون نمیدن، محروم نمیکنن، بلکه با چیزهایی که بهتون میدن شما رو محروم میکنن.
یه مقدار مطلب سنگین شروع شد و حالا میخام یه جوک تو همین مایهها هم براتون بگم. طرف رو میبرن جلوی جنگل میگن به نظرت جنگل قشنگه؟ میگه والا اینجا اینقدر درخته که من اصلا نمیتونم جنگل رو ببینم.
حالا چه ربطی داره این حرفا و مثالهای من به ارتباطات و فناوری اطلاعات. واقعیت اینه که تو این چند سال اخیر تو حوزه فاوا اینقدر درگیر حاشیه و طرح و وعده و همایش و سخنرانی و نهاد جدید شدیم و رسانهها رو هر روز فرستادن دنبال یه نخود سیاه جدید و قشنگ که دیگه تقریبا و کلا داره یادمون میره نهادهای حوزه فاوا اصلا برای چی درست شده بودن، قرار بود چیکار کنن و اصلا وقتی جلوی یک مقام مسوول میرسیم باید چی ازش بپرسیم.
مثلا من خودم تقریبا دیگه یادم رفته شورای عالی فضای مجازی برای چی درست شد یا وزارت ارتباطات کار اصلیش چیه.
یادش به خیر یه زمانی کلی شورای عالی تو حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات داشتیم، مثل شورای عالی انفورماتیک، شورای عالی اطلاعرسانی، شورای عالی فناوری اطلاعات، شورای عالی افتا و.... اون قدیما مثلا تنها چیزی که میدونستیم این بود که هر کی بیکار میشد یه شورای عالی میزد و میشد رییسش و همه با هم در یک کار موازیکاری داشتن و اونم این بود که یا هیچکاری نمیکردن، یا مصوبات همدیگرو نقض میکردن.
حالا اگرچه یه جورایی تعداد متولیا کم شده اما هنوز مشکلات و طرحهای ریز و درشت که میگفتن نتیجه تعدد نهادهای متولی هست، نه تنها سر جاشون باقی موندن که حالا دیگه نمیدونیم جواب چی رو باید از کی بپرسیم.
به جاش هنوز تکلیف مشکل و طرح قبلی روشن نشده، یه طرح جدید رو میکنن و ملت و رسانهها میافتن دنبال نخودسیاه و بحث و بررسی که این طرحی که هنوز نه به داره نه به باره باید چطور باشه و چطور نباشه. هنوز تکلیف طرح بیسر و ته جدید روشن نشده دوباره یه حرف و طرح جدید رو میشه و رسانهها هم میافتن دنبالش و این چرخه با سرعت یه نخود سیاه جدید تولید میکنه.
خلاصه وضعیت عجیبی شده و همه از صبح که پا میشن تو رسانهها و شبکههای اجتماعی میچرخن ببینن سوژه امروز و این هفته چیه و قراره چه آشی پخته بشه. حالا جالب اینه که اصلا آشی هم در کار نیست و فقط حرفش زده میشه و موقع پختن که میشه، پاسکاری شروع میشه که ایده مال من بود و اجراش با بقیه هست. بقیه هم بقیه رو مسوول میدونن و همینطور هر کی کار رو میندازه گردن بغلی.
ما هم اینجا نشستیم و هر چی میگردیم نه آشی پیدا میکنیم و نه نخود سیاهی. خلاصه مخلص منظورم، رسیدن به جمله اول این متن بود که اینقدر وعده و حاشیه ریختن روی سرمون که اصلا دیگه نمیدونیم چی میخاستیم بشیم که نشدیم.
عزت زیاد
آق فری
(منبع:عصرارتباط)
- ۹۸/۰۸/۲۶