25 سال تلاش ناکام!
زهرا میرخانی - گفته میشود نخستین بار سال 73، دستگاههای کارتخوان (پوز) وارد کشور شدند؛ یعنی حدود 25 سال پیش. میخواهم این یادداشت را با یک سوال ساده ادامه دهم؛ چند درصد از ما در هر نقطه از کشور وقتی برای خرید به مکانی مراجعه میکنیم دستگاه کارتخوان پیش رویمان است؟
همین الان به پاسخ این سوال فکر کنیم و از نزدیکترین مغازه منزل خود گرفته تا هرمکانی که نیاز به استفاده از کارت بانکی دارد را در ذهنمان مرور کنیم و ببینیم واقعا چند درصد از کارتخوانها در معرض دید و در دسترس ما قرار دارند؟ اما بهانه این نوشتار چیست؟
هفته قبل رییس پلیس تهران گفته بود:" این هشدار را به متصدیان امور صنفی میدهم که حق ندارند دستگاه کارتخوان بانکی (پوز) را پشت میز نگهداری کنند و باید در منظر خریدار باشد."
این اظهارات را با مشاهدات عینی خود به 25 سال پس از ورود کارتخوان به کشور اضافه کنید و خود به قضاوت بپردازید که پس از گذشت ربع قرن و انبوهی ازسخنرانیها و هشدارها مبنی بر سرقت اطلاعات کارتهای بانکی و رمزهایی که روی هوا و با صدای بلند اعلام میشوند، آیا به واقع جایی از کار نمیلنگد؟
آیا با وجود تمام اتحادیهها و صنوف و هشدارها هنوز هم باید شاهد چنین وضعیتی باشیم؟ آیا 25 سال برای فرهنگسازی کافی نبوده است؟ آیا اساسا فرهنگسازی صورت گرفته است؟ متاسفانه این مورد نیز مطابق بسیاری از مسایل کشور چندین متولی دارد؛ از پلیس گرفته تا اصناف و شرکتهای ارایهدهنده دستگاههای کارتخوان و ....
برای درک بهتر موضوع، در نظر بگیرید از زمانی که بستن کمربند ایمنی رانندگان خودرو در شهر شلوغ تهران اجباری (بخوانید، فرهنگسازی) شد چقدر زمان برد و پلیس در این خصوص چگونه و با چه ابزاری وارد عمل شد؟ پاسخ کوتاه است: نظارت گسترده و جریمه!
معنی فرهنگسازی را در این مورد خاص میفهمیم و درک میکنیم، اما وقتی آن را کنار موضوع این نوشتار میگذاریم آن وقت است به این نتیجه میرسیم که با وجود تمام دستگاههای مسوول و رشد جرایم بانکی به طور حتم یک جای کار میلنگد که خبری از نهادینهسازی و بستهشدن پرونده کارتخوانهای پشت پستوها نیست!
آیا باید بعد از 25 سال باز هم به هشداردرمانی اکتفا کرد؟ اگر این مدل جواب میداد، با وجود حساسیتهای موجود، امروز این مساله حل نشده بود؟ قضاوت با شما.
(منبع:عصرارتباط)
- ۹۸/۱۰/۱۱