از 678 صادره از تهران تا آدم های بارکددار
پریسا سجادی - زمانی که فروغ فرخزاد، ثبت شدن و هستی یافتن در مرز پرگهر را به واسطه شماره 678 صادره از بخش 5 ساکن تهران به سخره گرفت، هنوز سرنوشت جامعه انسانی آنقدرها با اعداد و ارقام گره نخورده بود.
هنوز صفحه نمایشگر، پنجره ورود به دنیای ارتباطات نبود، هنوز SMS، MMS، مسنجر، email و .... به روابط انسانی سمت و سو نمیداد و همه چیز بستگی به صفر و یکها نداشت.
امروز در دنیایی زندگی میکنیم که قهرمان قصه ایدهآلیستی آن انسانی است دارای بارکد که هر لحظه و در هر مکان فرستندهها و گیرندههای الکترونیکی تمامی جزییات زندگیاش را گزارش و دوربینهای بیشمار بودنش را ثبت میکنند. البته امروز، جای شکی نیست که ICT اهرم توسعه است و نجات جامعه انسانی از فقر، بیعدالتی و عقبماندگی در دستان فاوا است تا با سرعت و دقت بیشتر، بیشتر و بیشتر ما را به سرمنزل مقصود یا همان نمیدانم آن کجای دلچسب برساند.
البته نگارنده قصد ندارد روشهای نوین ارتباطی را محکوم کند چرا که حتی میتوان گفت این روشها شکل تازهای به روابط دادهاند چنان که گذر از شرم کلام رو در رو و پوست انداختن و شفافیت بیشتر در روابط، نتیجه مطلوب همین دستاورد نوین انسانی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. به تعبیری میتوان گفت دنیای مجازی جلوهای از درونیات کاربراناش را منعکس میکند؛ درونیاتی که به دلایل بسیار در دنیای حقیقی امکان ابراز نیافته و اکنون فضایی امن برای بروز یافته است.
اما رد و بدل شدن حجم بالایی از SMSها با موضوعات شنیع در کنار انواع فایلهای صوتی تصویری با موضوعات خشونتبار و مستهجن را به پای چه عاملی میتوان گذاشت؟
تصاویری - از شدت نامتعارف بودن – عجیب که به واسطه بلوتوثها پخش شده، شیوع مییابد و خیلیها میبینند که چگونه دختر بچهای مورد تعرض قرار میگیرد – هر چند ساختگی باشد – کودکی مخدر مصرف میکند – هر چند ساختگی باشد - یا تماشای بیپروای تصاویر خصوصی زندگی افراد و بیحیثیت شدن به واسطه فناوری اطلاعات!
وقتی پس از روشن کردن بلوتوث خود در معابر عمومی وحشتزده و ناباورانه اطرافیانت را نگاه میکنی، تا با چهرهای کریه روبهرو شوی، شاید بتوان گفت جامعه انسانی در فضای حقیقیاش گرفتار مسایل و معضلات روحی، فکری و جسمی بیشماری است که مزمن شده، التیام نیافته و امروز در فضای مجازی نشانههای این ناهنجاری حاد امکان بروز یافته است.
از فناوری اطلاعات سپاسگزاریم که بیماریهای مزمن جامعه حقیقی را به مثابه تبی داغ آشکار کرد. اما نباید از این قابلیت که میتواند بیماری را به طور تصاعدی به افراد بیشماری منتقل کند، غافل ماند.
شاید نسل نوجوان امروز نباید در معرض ناهنجاریهای مکتوم نسل قبلی قرار گیرد. شاید لازم باشد پیش از ورود به جامعه آرمانی اطلاعات، دردهای التیام نیافته جامعه سنتی را درمان کنیم، دوره نقاهت را بگذرانیم و آنگاه به جامعه شفاف عاری از پرده پوشی گام نهیم. یا حداقل روشی برگزینیم که میزان آسیبها را کمتر کند البته نه با محدودیت یا ممانعت که قطعا یکی از دلایل بزرگ بیماری مزمن دنیای ما همان محدودیتها بوده است.
قطعا میان روش محدودیت و روش گسترش بیمهار راه میانهای نیز هست که مسوولیت اجتماعی امروز، کشف آن است.
منبع : فناوران
- ۸۷/۰۴/۲۱