ورود پر سر و صدای مخابرات به بورس
علی شمیرانی - از روزی که زمزمههای ورود شرکت 14 میلیارد دلاری مخابرات با 45 هزار کارمند و در اختیار داشتن بیستمین شرکت پولساز دولت یعنی شرکت ارتباطات سیار وارد مراحل عملی و در واقع جدی شد، واکنشهای متفاوتی نیز به آن نشان داده شد.
به این ترتیب انتقادات و ابهامات زیادی از سوی منتقدان نثار مسوولان شرکت مخابرات ایران شد.
از ابهاماتی همچون مساله سوددهی یا زیاندهی شرکتهای مخابراتی، نحوه تشریح موضوع اتصال متقابل که به گفته برخی از آگاهان شرکت زیرساخت را در موقعیت مبهمی قرار خواهد داد، تا مسایلی همچون لزوم محاسبه
ودایع و نگرانیهایی در خصوص امکان حضور شرکتی با توان مالی و امکانات نامحدود در سه بخش ارایه خدمات تلفن ثابت، همراه و دیتا و موضوع ارزان فروشی مخابرات و غیره از جمله مسایلی بودند که مسوولان مخابرات و وزارت ارتباطات به برخی مستقیم، به برخی غیر مستقیم و به برخی با سکوت پاسخ دادند.
به عبارتی تعجیل در حرکت دادن غول مخابراتی کشور به سمت بورس همواره از جمله مسایلی بوده که نگرانی و گاه نیز تعجب کارشناسان را به همراه داشته و دارد.
اما به اعتقاد نگارنده برای قضاوت دقیق تر در خصوص نحوه خصوصیسازی شرکت مخابرات ایران، شاید بد نباشد جنس انتقادات و منتقدان را به طور کلی مورد تفکیک قرار داد.
به نظر میرسد این شرکت که ورود پر سر و صدایی را نیز به بورس تجربه میکند، در برابر سه دسته از انتقادات و منتقدان قرار داشته باشد. دسته اول منتقدان و نقدهای فنی محسوب میشوند، این عده ابهامات فنی و کارشناسی متعددی را پیرامون نحوه فعالیتهای این غول مخابراتی در کشور مطرح میکنند.
به عبارت دیگر این دسته از معترضان، نه اطلاع چندانی از مسایل مربوط به بورس دارند و نه اصولا درباره ملزومات ورود این شرکت به بورس سخنی میگویند.
ایشان بیشتر دغدغه عدم احقاق برخی از حقوق و ایجاد فضای نابرابر رقابتی را مورد انتقاد میدهند.
دسته دوم را بی شک و شبهه باید منتقدان سیاسی یا اکویی دانست که اصولا هر جا مجالی برای نقد و هجمه به دولت بیابند، بی آنکه جایگاهی کارشناسی و مرتبط با بحث داشته باشند، صرفا همچون یک اکو عمل کرده و نظرات سایر منتقدان را واتاب میدهند و تکرار میکنند.
اما اگر به نفع مدیران شرکت مخابرات بخواهیم متنی تنظیم کنیم شاید بتوان این دو دسته از منتقدان را با یک برچسب سیاسی کاری و تفاوت در نوع نگرش به مسایل فنی به نوعی به کنار گذاشت و از آنها عبور کرد.
به عبارتی بی توجه به دسته دوم که دغدغههای غیر فنی و کارشناسی را جویا هستند، شاید بتوان دسته اول را با روشهای مختلف به حاشیه راند.
برای مثال میتوان وعده رفع برخی از نگرانیها را در آینده داد، در برخی موارد موضوع را به مسایل امنیتی گره زد، گاه برای رفع برخی موانع دستورات فوریت دار و ویژه دریافت کرد و بالاخره با روشهای مختلف دیگر کار را جلو برد و از لایه انتقادات فنی نیز جست.
اما در این میان به اعتقاد نگارنده دسته سومی از انتقادات و منتقدان نیز وجود دارند. این دسته از منتقدان در واقع کارشناسان، مسوولان و دست اندرکاران بورس به شمار میروند. ایشان اصولا به جزییات اطلاعات منتقدان دسته اول که به ریز مسایل فنی و نحوه آزاد سازی مخابرات اشراف داشته و نگرانیهای زیادی را نیز در این خصوص مطرح میکنند، واقف نیستند.این عده اشکالات خود را معطوف به چارچوبهای قانونی ورود مخابرات به بورس کرده اند.
به عبار دیگر ایشان در تلاش هستند که با ضربه زدن از چپ و راست به مخابرات، فرم لازم را برای عبور این شرکت از چارچوب بورس بدهندو اتفاقا این نقطهای است که ظاهرا مخابرات با روشهایی که سایر انتقادات و منتقدان را ناکام گذاشته، هنوز نتوانسته نظر منتقدان دسته سوم را جلب کرده و یا با بی توجه به آنها به مسیر خود ادامه دهد.
در واقع شاید بتوان متن حاضر را اینگونه جمع بندی کرد که شرکت مخابرات به نظر میرسد پر سر و صداترین شرکت دولتی برای ورود به بورس محسوب میشود، از بدو حرکت خود به سمت خصوصیسازی با انتقادات متعددی در لایههای مذکور مواجه بوده که بدون نیاز به ورود به جزییات تمامی این انتقادات که شاید حجمی در حد یک کتاب را شامل بشود، حاوی و حامل یک پیام است.
خصوصیسازی مخابرات قطعا و حتما با اشکالاتی مواجه است که در هر ایستگاه باید با انواع موانع مواجه شود.
منبع : فناوران اطلاعات
- ۸۷/۰۴/۰۱