گزارش نشست کمیته فناوری اطلاعات و ارتباطات و رئیس جمهور
به گزارش انجمن شرکت های انفورماتیک اولین نشست کمیته فناوری اطلاعات و ارتباطات و رئیس جمهور با حضور بیش از 40 نفر از صاحبنظران دولتی و خصوصی عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات عصر روز چهارشنبه 26 مردادماه در هتل سیمرغ تهران برگزار شد.
در ابتدای نشست سعیدی رئیس سازمان نظام صنفی رایانهای کشور با تشکر از حضور میهمانان اظهار داشت که قبل از تشکیل نشست از دوستان و همکاران در مورد اولویتهایی که آقای رئیس جمهور در خصوص این فناوری باید مدنظر قرار دهد سوال شد که برخی از دوستان نسبت به ارسال پیشنهادهای خود اقدام کردند. این پیشنهادها در قالب هفت گروه ارتباطات، تجارت الکترونیکی، نیروی انسانی، تولید محتوی، فرهنگسازی، سرمایهگذاری و بستر قانونی دستهبندی شدهاند. اگر دوستان همین تقسیمبندی را قبول دارند بر همین اساس جلو میرویم و اگر این دستهبندی را قبول ندارید، لطفاً تقسیمبندی جدیدی ارائه فرمایید.
ناصری (مدیرعامل ثنارای) در پاسخ اظهار داشتند: این تقسیمبندیها به نظرم درست است ولی چون ICT چند وجهی است با یک تقسیمبندی نمیشود همه مسایل را حل کرد وجوه دیگری هم هست. یکی اینکه نقش ICT در توسعه کشور چیست؟ دوم اینکه متولی ICT در کشور کیست؟ مسئله دیگری که مطرح است نقش بخش خصوصی در ICT است.
مهندس انتظاری مدیر سابق مرکز تحقیقات مخابرات و مجری طرح ماهواره مصباح در ادامه گفت: یک مبحث بسیار مهم مطرح است که معیارهای حاکم بر سند چشم انداز در برنامه چهارم در برخی از موارد مورد غفلت بوده است. در این جا که دور هم نشستهایم باید ببینیم این صنعت که میخواهد توسعه پیدا کند به دست چه کسی باید توسعه پیدا کند. آیا ترجمه یک به یک اقدامات اجرایی از کشورهای صنعتی صحیح است؟ چه کار باید بکنیم. تا نیروی انسانی داخل و تکنولوژی داخلی بتواند نقش آفرین باشد. اینها باید در برنامه چهارم که برنامه اول از سند چشمانداز است لحاظ شود. در سند چشمانداز آمده است که باید رتبه اول در منطقه باشیم. اگر بخواهیم در فناوری اول باشیم باید تکنولوژی درونزا داشته باشیم ولی در برنامه چهارم نسبت به این موضوع هیچ واکنشی نشان داده نشده است و فقط به بحث کاربری فناوری اطلاعات و ارتباطات توجه شده است. یعنی اینکه در برنامه گفته شده است که باید به فلان میزان تلفن همراه یا پهنای باند دسترسی داشته باشیم ولی اینکه آیا نیروهای داخلی باید اینکار را بکنند و یا نیروهای خارجی، اصولاً توجهی نشده است. اینکه ما باید از شاخصهایی مثل شاخصهای ITU درخصوص میزان پیشرفت این حوزه استفاده کنیم یا خود معیارهایی تعریف کنیم از نکات دیگری است که باید به آن توجه شود.
سلجوقی در پاسخ به اظهارات انتظاری اظهار داشت: در مسائلی که مطرح شده فقط به ICT نگاه شده است که البته بخشهای دیگر نظیر بهداشت، کشاورزی و... هم وجود دارد که ICT در آنها enabler است. ضمن اینکه این بخش را مدنظر قرار میدهیم، باید آنها را هم ببینیم چون آنها هم تاثیرگذاری زیادی دارند.
بخش متولیگری ICT را هم از همین محور دیدهایم که باید بخشی باشد و یا کارایی سایر بخشها نیز باید درنظر قرار گیرند. در ایران برای برنامهها بیشتر به عبارات کیفی و کلی توجه میکنیم اگر بتوانیم شاخصهایی بگذاریم که بتوان کمی کرد مناسب است. در مورد مثالی که انتظاری در مورد ITU مطرح کرد باید ببینیم که آیا باید از همان شاخصها استفاده کنیم یا از شاخصهای داخلی. البته اگر مقایسه جهانی مطرح باشد باید از استانداردهای بینالمللی استفاده کنیم.
سعیدی مجدداً از انتظاری درخواست کرد که درباره معیارها بیشتر صحبت کند و بگوید که آیا معیارهای اندازهگیری را دلخواه میداند یا به قول سلجوقی باید از معیارهای جهانی که وجود دارد استفاده کنیم. آیا معیارهای اندازهگیری جهانی مثل ITU را منکر هستید؟ اگر بله جایگزین آنها چیست؟
انتظاری در پاسخ گفت: آن معیارها البته لازم است ولی کافی نیست. ما حتی معیارهای اروپاییها را که برای خودشان دارند را هم در نظر نگرفتهایم. من میخواهم بگویم اگر فقط همان معیارها را که در برنامه چهارم هم آمده است مدنظر قرار بدهیم، تکلیف صنایع، R&D را مشخص نکردهایم. مثلاً گفتهایم که بانکداری الکترونیکی شود حالا خودمان درست کنیم یا دیگران مهم نیست. به هر حال خوشحال میشوم سازمان نظام صنفی رایانهای در این مورد موضع خود را روشن کرده و اعلام کند که آیا برایش مهم است که پس از اجرای برنامه چهارم و با این روش شرکتهای ما رابط با شرکتهای خارجی میشوند. یا خود دارای تکنولوژی میشوند؟ به نظر من این در برنامه چهارم تکلیفش مشخص نیست ولی در برنامه اروپاییها روشی در پیش گرفتهاند که تکلیف را مشخص مینماید ولی ما تکلیف را مشخص نکردهایم. در اروپا فقط با اتکا به سرمایهگذاری و تکنولوژی داخلی است ولی مثلاً در تکفا به همان برنامه (اروپاییها) اشاره شده است ولی تکلیف (تکنولوژی) را مشخص نکرده است. در اروپا برای اینکه در بازار رقابت بینالملل حفظ شوند به تکنولوژی نیروهای داخلی تاکید دارند به بهرهوری نیروهای دارای تکنولوژی تاکید دارند در حالی که در برنامه چهارم به آن توجه نشده است.
اگر وضعیت تکنولوژی مشخص نشود، تکلیف بقیه مسایل روشن نمیشود و نتایج حتماً سلیقهای میشود. من عقیده دارم که از نیروهای داخلی استفاده کنیم تا به تکنولوژی برسیم باید معیارهای جدیدی به برنامه چهارم اضافه کنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم. مثلاً فناوری نرمافزاری را باید طوری هدایت کنیم که به سمت تولید داخل باشد. مخابرات سالی 3 هزار میلیارد تومان تجهیزات مصرف میکند. برای ما فرق نمیکند که از کجا تهیه شود از داخل یا خارج فقط به رسیدن برنامه فکر میکنیم از ما به عنوان مدیران رفع تکلیف نمیکند. باید ببینیم که در (قبال) دنیا چقدر برنامهریزی برای رسیدن به تکنولوژی داخلی داریم.
مهندس نوید معاون وزیر آموزش و پرورش دیگر صاحبنظر حاضر در نشست اظهار داشت: به بحثهایی که این جا مطرح شده میتوان سرفصلهای پژوهش و تحقیق و توسعه هم اضافه نمود. به نظر من زمانی این کار به طوری جدی در کشور پای میگیرد که به یک عزم ملی تبدیل شود و رئیس جمهور و تمام ارکان خواهان اجرای آن باشند و زمانی این اتفاق میافتد که یک تصویر واحد در کشور ما وجود داشته باشد ما در حال حاضر نگاه واحدی وجود ندارد. اگر قرار است ادبیات واحد اتفاق بیفتد قطعاً در بخشهای نظری باید کار بشود. در کشور با مشکلاتی روبرو هستیم که اگر حل نشوند نمیتوان دل بست که سختافزار یا نرمافزار در داخل تولید میشود یا نه. اگر مسئله بیسوادی حل نشود چه فرقی میکند که ICT تولید بشود یا نه؟ بحث عقلانیت در (تصمیمگیریهای) کشور حاکم نباشد در جایی که بحث صرفهجویی زمان موضوعیتی ندارد پس چه فرقی میکند که از ICT استفاده بشود. استفاده از ICT آنجا معنی مییابد که استفاده درست از زمان مطرح باشد وگرنه در کشور ما که جلسات مرتب و سر وقت تشکیل نمیشود و به موقع اجرا شدن پروژهها ارزش محسوب نمیشود چه فایدهای دارد که از ICT استفاده شود یا خیر؟ نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که در پیشنهادهای اولیه از ICT به مقوله فرهنگ اشاره شده است که به نظر من لازم است از طرف فرهنگ نیز به ICT توجه و در پیشنهاد نهایی بیاید.
آنگاه دکتر درکوش استاد دانشگاه و بازرس نظام صنفی رایانهای در پاسخ به مطالب مهندس انتظاری اظهار داشت: در اقتصاد میگویند هم از طریق رشد کالای مصرفی میتوان توسعه پیدا کرد و هم از طریق رشد کالاهای سرمایهای. اگر ما معتقد باشیم که محصولات ICT کالاهای سرمایهای هستند تکلیف استراتژی جهانی روشن است. همه دنیا دانش فنی را میگیرند تا بتواند دانش فنی را انتقال دهند. ما باید از قبل تکلیف را روشن کنیم. (کالاهای سرمایهای کالاهایی هستند که در تولید محصولات دیگر بکار میروند.) اگر دید ما کالاهای سرمایهای باشد و به عنوان محور توسعه مطرح باشد این به ما خط میدهد که باید از تکنولوژی جهانی استفاده کنیم ولی اگر میخواهیم تولید در داخل اتفاق بیفتد باید تسهیلات مالیاتی و... در اختیار تولیدکننده قرار دهیم ولی اگر کالاها مصرفی باشد باید حتماً در داخل تولید شود، پس اگر ICT کالای مصرفی است، من با حرف انتظاری موافق هستم ولی اگر کالای سرمایهای است من (با نظر ایشان) مخالف هستم. در مجموع به نظر من محصولات ICT کالاهای سرمایهای هستند و من با نظر انتظاری مخالف هستم.
آنگاه مهندس جهانگرد دبیر شورای عالی اطلاع رسانی پیشنهاد نمود این جلسات با برنامهریزی دنبال شوند. ایشان افزود: در نظرات سایر دوستان هم آمد که پیشنهادهای اولیه مطرح شده باید در چهارچوبهای بالادستی مورد بررسی قرار گیرند و هر کدام از منظر خود نکات بالادستی را مطرح کردند. در اینجا لازم میدانم به سابقه نظام برنامهریزی در ایران اشاره داشته باشم. در ایران قبل از انقلاب پنج برنامه عمرانی داشتهایم. پس برنامه چهارم، نهمین برنامه توسعهای ایران است. منتها معماری برنامه چهارم از جنس برنامههای دیگر نیست. بقیه برنامهها جداول منابع و مصارف داشتهاند که براساس بالانس آنها برنامه تنظیم میشد و در همه آنها فروش منابع اولیه مانند نفت از نظر درآمدی مدنظر بوده است. برنامه چهارم در افق یک سند بالادستی به عنوان چشمانداز بیست ساله تعریف شده است اینکه باید به کجا برویم به عدد و رقم تبدیل شده است. برای اولین بار در اقتصاد ایران بحث ورود منابع مجازی در اقتصاد مطرح شده پس مفهوم تکنولوژی اهمیت خاصی پیدا کرد. پس استفاده از تکنولوژی درونزا در برنامه چهارم مطرح شد. البته اینکه تکنولوژی از ابتدا طراحی شود یا به اقتصاد دنیا بپیوندیم و با تکمیل تکنولوژیهای موجود به تکنولوژی درونزا برسیم، البته تکنولوژی مطرح شده در برنامه چهارم عام است ولی به ICT توجه ویژه شده است. پس برنامه چهارم نقش ویژهای در توسعه فناوری در کشور دارد. در برنامه سوم که در حال تنظیم بود برنامهریزی ICT در آن در نگاه خیلی خرد مطرح بود. در آن سالها دنبال این نبودند که به مسایل فرابخشی بپردازند و فقط به مسایل بخشی آن هم از نوع خرد میپرداختند. در حالی که در برنامه چهارم ICT از یک برنامه بخشی به یک برنامه فرابخشی تبدیل شده است.
البته در برنامه چهارم توانمندسازی (بر مبنای) ICT مطرح شده است که در این حالت ICT نقش کالاهای سرمایهای به خود میگیرد. در زمان تنظیم برنامه چهارم در ارائه سند فرابخشی تفکیکی قائل شدند و سند بخشی که در ICT برای اولین بار صاحب سند فرابخشی شدیم.
در این حوزه من اعتقاد ندارم که باید چرخ را از نو اختراع کنیم. پس مهندسی آن باید در سند فرابخشی مشخص شود. مجموع مواردی که در برنامه چهارم است در سند چشمانداز آمده است. به نظر من در برنامههایی که در پیشنهاد اولیه آمده است باید در صدر آن یک برنامه فرابخشی دیده شود. به نظر من باید شاخصهای بینالمللی دیده شود.
به نظر من فعلاً سندهای در دست ما سند چشمانداز و برنامه چهارم است پس آنها باید معیار قرار گیرند. چون بودجه هر سال براساس منابع و مصارف تقسیم میشود پس سهم هر بخش (که در برنامه) مشخص است ملاک تعیین منابع میشود. من از ابتدا معتقد نبودم که یک سازمان بخشی باید مسئله ICT را پیگیری کند وقتی که لایحه تغییر ساختار وزارتخانه را مینوشتیم، در 15-10 کشور دنیا هم در حال بررسی بودند که سازمان پیگیری کننده ICT در کشور خود را بخشی ببیند یا فرابخشی؟ با توجه به ماهیت این فناوری حتی خیلی از کشورهایی که ساختارهای بخشی را پذیرفتهاند، آن را به فرابخشی تبدیل کردهاند. جالبتر اینکه در برخی از کشورها حتی هر شش ماه یکبار ویرایش جدیدی از برنامههای حوزه ICT را ارائه میکنند. پس به همین دلیل باید این فناوری در حوزه فرابخشی دنبال شود.
در اغلب بحثهایی که در جهان وجود دارد و در wsis به عنوان سوال بزرگی مطرح است، این است که چه کسی اینترنت را در سطح جهان اداره کند. ITU میگفت که دیگران کار کنند و من هماهنگی را عهدهدار باشم. پذیرفته نشد. الان دنبال ایدهای است که سازمانهایی مثل undp و... عهدهدار هماهنگی جهانی باشند. این سوال در اجلاس تونس هم مطرح است حتی در حال پیگیری هستند که یک سازمان جدید زیر نظر سازمان ملل متحد برای اینترنت در جهان درنظر گرفته شود. در کشور ما هم اگر در سالهای اخیر موفقیتی بوده است به خاطر این بوده که برنامه IT زیر نظر مستقیم رئیس جمهور بوده است.
پس از اظهارات جهانگرد، مهندس ذوالفقاریان رئیس شورای انتظامی نظام صنفی رایانهای استان تهران با اشاره به برنامه ارائه شده از سوی دولت جدید گفت: اگر به برنامهای که دیروز دولت اعلام کرده است توجه شود میبینیم که نقش ICT در آن خیلی کم است. نقش پررنگ برای طرحهای عمرانی درنظر گرفته شده است با توجه به نقش پررنگی که برای مبارزه با فساد مطرح شده است، باید روی این نکته تاکید نمود که مبارزه با فساد اقتصادی با ابزاری مانند ICT بسیار مثمرثمر خواهد بود. ما باید یک سازوکارهایی را ایجاد کنیم که برنامهها با تعویض افراد دچار وقفه نشود. ثبات برنامهها یکی از مواردی که ژاپنیها را موفق کرده است.
دکتر ریاحی مدیر دفتر خدمات دولت الکترونیک قوه قضائیه نیز که از حاضرین در این نشست بود اظهار داشت: در ICT علیرغم تلاشهای زیادی که شده است ولی با دنیا فاصله زیادی داریم. من فکر میکنم اگر نیت این باشد که باید در ICT به کجا برویم، با توجه به زحمات زیادی که جهانگرد در ایجاد هماهنگی میان سه قوه برای اجرای طرح تکفا کشیدهاند، چون هماهنگ کردن این نوع موضوعات در بین سه قوه بسیار مشکل است پس هماهنگی ایجاد شده حول محور تکفا که بسیار مفید بوده است، ادامه یابد.
پیشنهادم تداوم این جلسات و برگزاری نشستهایی مرکب از مدیران اجرایی، مدیران بخش خصوصی و هیات علمی دانشگاهها است تا به نتایج ملموسی برسیم. در کشور بنیان فناوری اطلاعات ریخته شده است شرکتهای خوبی وجود دارد ولی این توانمندیها فراگیر نیست باید تلاش کرد که توانمندی فراگیر شود.
من توصیهام به دوستان حاضر در جلسه این است که در کنار مجموعه پیشنهادهایی که برای دولت آماده میکنند، برای سایر قوا هم پیشنهاد بیاورند مثلاً یک دفتر فرابخشی برای هدایت و ساماندهی این صنف در قوه قضائیه به وجود بیاید مانند همان کاری که در مورد ساماندهی سرمایهگذاری فعالیتهای اقتصادی ایجاد شده است.
دکتر تابش استاد دانشگاه صنعتی شریف و عضو شورای عالی انفورماتیک کشور به بحث ارائه مدل برای رسیدن به وضعیت مطلوب پرداخته و اظهار داشتند: من فکر میکنم یک طرف پاسخ جهانگرد است که یک چهارچوب مثل برنامه چهارم درست شده است که باید مستقل از افراد مجری باشد. طرف دیگر تقسیمبندیهای ریزی است که به عنوان پیشنهاد ارائه شده است. پس بین این دو مدل، باید مدلی طراحی شود که نحوه اجرایی شدن موارد مطرح شده در برنامه چهارم را به پروژههای ریز نمایان کند. بانک جهانی مدلی دارد تحت عنوان (شاخص آمادگی شبکهای) با این مدل وضعیت ICT 90 کشور ارزیابی شده است. عمدتاً کشورهای اروپایی، سنگاپور و... در آن رتبهبندی بالایی دارند. این مدل را در وضعیت کشورمان ارزیابی کردیم. به 5/3 امتیاز از 7 امتیاز رسیدیم. در حالی که امتیاز آمریکا در این مدل حدود 6/5 میباشد یعنی به اندازه دو واحد از آمریکا عقب هستیم. هر چند این دو واحد عقبماندگی موجب میشود که بیش از هفتاد و یا هشتاد کشور عقبتر از آمریکا باشیم، ولی باید توجه کنیم که در وضعیتی هستیم که میتوانیم وضعیت خودمان را با ارائه مدلهایی توسعه بدهیم.
انتظاری در تکمیل نقطهنظرات قبلی خود و پاسخ به برخی نقطهنظرات مطرح شده در جلسه گفت: بحث سر این نیست که چرخ از نو اختراع شود. میدانیم که، حدوداً 9-8 سال از تصویب قانون استفاده از حداکثر توان نیروهای داخلی میگذرد. در خریدهای خارجی که انجام میشود همه آن را دور میزنند. این قانون الان کاغذ پارهای بیش نیست. حجم خریدهای داخلی را اندازهگیری بکنید ببینید چه میزان وارد میشود. مثلاً مظلوم پارسال گفتند که حجم بازار ICT 1500 میلیارد تومان است. شما این را با حجم خریدهای خارجی مقایسه کنید. بحث بر سر این است که روش استفاده از تکنولوژیهای داخلی در برنامه چهارم مشخص نیست. فرض کنیم دفترچهای را که دارید آماده میکنید به رئیس جمهور بدهید این دفترچه نمیگوید که راه استفاده و دستیابی از تکنولوژی داخلی چیست؟
نظام صنفی رایانهای به عنوان یک نهاد غیردولتی و مردمی به من راهکار بدهد که برای رقابتپذیر کردن این صنف (در سطح جهانی) چکار باید بکنیم؟ هیچ جوابی ندارد. به نظر من باید جواب آن را حتماً داشته باشید.
اظهارنظر کننده بعدی این نشست نظاری از اعضای صنف بود. وی با اشاره به امکان پذیرش پیشنهاد صنف از سوی رئیس جمهور اظهار داشت: اولین موضوعی که باید مطرح شود این است که سطح پذیرش پیشنهاد چقدر است. فرض میگیریم که سعیدی پیشبینی کرده است که نتایج جلسات از یک سطح پذیرش (خوبی) برخوردار است. ارائه لیست آرزوها ما را به جایی نمیبرد. برداشتم از این لیست (پیشنهاد اولیه)، لیست آروزها است. دوم منظورم این است که ما به حدود امکانات دولت و رئیس جمهور توجه نکردهایم. بخش خصوصی در دنیا همیشه حامل این پیام است که بگذارید مکانیزم بازار خودش کار کند. من در این چند سال دیدهام که دوستان من در بخش خصوصی همیشه دنبال این بودهاند که دولت خودش را بیشتر درگیر کند. به نظر من باید بخش خصوصی به فکر خودش باشد و بخش دولت هم به فکر برنامههای خودش باشد.
نکته دیگری که باید توجه شود این است که ما نظام صنفی رایانهای هستیم و باید به دولت کمک کنیم ولی باید مسیر و اهداف صنف را دنبال کنیم. دولت هم باید کار خودش را بکند مثلاً سازمان نظامی نباید مجلس برگزاری عروسی داشته باشد. نکته دیگر (به جای) اینکه لیست مشکلات به دولت بدهیم، پیشنهاد کنیم دولت سندی درست کند که سطح مصرف ICT در (درون) دولت را مشخص کند. اگر این معلوم شود به نظر من میزان بازار تعیین میشود و البته با تصویب آییننامه ارجاع کار و... شرایط رقابتی فراهم میشود.
نکته دیگر این است که دولت باید روی زیرساخت همکاری شرکتهای داخلی و خارجی کار کند ما گرفتار یک چنبره مشکلات شدهایم. شرکتهای خارجی به ما میگویند که شما فقط کپیرایت خودتان را دارید. درک عمومی من از نکات آقای انتظاری محدود بود. ICT یک تکنولوژی ملی نیست یک تکنولوژی جهانی است. البته آمار تابش مرا بسیار خوشحال کرد که در این زمینه فقط 2 نمره از 7 نمره از آمریکا عقب هستیم. البته اگر آمار ایشان مثل آمار دولتیها نباشد.
من بعید میدانم که حتی در بخش خصوصی هم به یک مانیفیست رسیده باشیم. پس نمیتوانیم با دولتیها به یک تعامل برسیم. چون آنها هم به یک مانیفیست نرسیدهاند. من فکر میکنم از نظر مفهومی درست این است که بخش خصوصی نماینده بخش خصوصی باشد و نباید پیامدهنده سینه چاک دولت باشد. به نظر من بهترین پیشنهاد این است که به رئیس جمهور بگوییم که کمتر به کار بخش خصوصی کار داشته باشد.
پس از اظهارات نظاری، نوبت به دکتر ابراهیمی اصل از صاحبنظران فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور رسید. ایشان با اشاره به اینکه از دویست بند برنامه اعلامی دولت آقای احمدینژاد که درخصوص وضعیت اقتصادی کشور مطرح شده است تنها پنج بند آن به فناوری اطلاعات مربوط است درخصوص نحوه تشکیل و اداره جلسه گفت که این جلسه نه به روش توفان فکری که به روش فکرنویسی اداره میشود. در پیشنهادهای ارائه شده، پیشنهادهای بسیار متنوع و متضادی با هم آمده است که با روش علمی و نرمافزاری میتوان از این همه پیشنهادهای متضاد به یک جمعبندی مطلوب رسید.
وی با اشاره به تغییرات پیشرو در کشور اظهار داشت: در تمام دنیا برای اینکه دوره تغییر با کمترین هزینه صورت بگیرد یک دوره مدیریت تغییر درنظر میگیرند. در کشور ما هر نامزدی برای رای آوردن کلیه دستاوردهای قبلی را زیر سوال میبرد و پس از رای آوردن نیز ناچار است دوباره از نو شروع کند. به نظر من دستاوردهای دولت و بخش خصوصی در دوره گذشته بسیار ارزشمند است. باید یک دستهبندی مشخص از فعالیتهای دولت و بخش خصوصی ارائه نمائیم و بدانیم تا چهار سال دیگر باید به کجا برسیم. به نظر من مخاطب صحبت هم نباید فقط رئیس جمهور باشد.
آنگاه مهندس جهانگرد دبیر شورای عالی اطلاع رسانی در پاسخ به اظهارات نظاری گفت: نکته نظاری صحیح است که بخش خصوصی باید به فکر بخش خصوصی باشد و دولت باید مداخله کمتری بکند. ولی باید بدانیم که در کشور ما دولت در بازار حضور حداکثری دارد. البته در کشورهایی هم که حضور دولت در بازار کم است، تصمیماتش در فعالیت بخش خصوصی بسیار تاثیرگذار است. البته نظام صنفی رایانهای به عنوان حلقه واسط میتواند و باید عمل کند. به نظر من در دوره اخیر در شعار همه دولتمردان و در عمل تعدادی طرفدار بخش خصوصی بودهاند، ایران بازار بزرگی است، مدیریت تقاضا هم بسیار مهم است. در ابتدای برنامه سوم با همکاری انتظاری و سایر دوستان فهرستی از نیازها درآوردیم. بخشی از نیازها از نظر محل تامین به مطلقاً داخلی، بخشی مشترک و بخشی هم مطلقاً خارجی تقسیمبندی شد. البته این رعایت نشد و ما در (تولید) بخش خصوصی دچار صدمه شدیم. این دغدغههایی است که درست است و ولی باید در لایههای جلوتر مدنظر قرار بدهیم و به صورت مهندسی شده آنها را مطرح نماییم.
درخصوص تفکیک بین نمایندگان دولت و بخش خصوصی هم باید عرض کنم که در گفتگوی امشب خیلی نخواستیم از موضع نمایندگان دولت صحبت کنیم، بلکه سعی شد که نظرات خود را مطرح کنیم. امشب بپذیریم که همه (صاحبنظران) حضور دارند.
مهندس ناصری مدیرعامل شرکت ثنارای با تحلیل نکات مطرح شده از سوی سایر حاضرین در نشست اظهار داشت: بحثهایی که در گرفت و به نکات مختلفی پرداخته شد حکایت از این دارد که دوستان پیشنهادها را قبول دارند و حداکثر چند مورد هم به آن اضافه میکنند. نکتهای که باید بگویم این است که برنامهای که تدوین شود حداکثر چند درصد با برنامه چهارم تفاوت دارد، مثلاً بیست درصد. وقتی که به عمل میرسد قاعدتاً همگرا میشویم. در ذهن من این است که وقتی که نظام صنفی رایانهای افراد را جمعآوری کرده است به تفکیک بخش دولتی و خصوصی نپردازیم. چون اقتصاد عمدتاً دولتی است. عدم برنامهریزی و عدم تنظیم درست مقررات، همه را دچار مشکل میکند.
آنچه من نگران هستم این است که اشتباهی بزرگ صورت بگیرد. باید پیام بدهیم حداکثر در چند خط. 1- ICT مهم است، 2- متولی آن مهم است، 3- تعامل آن با بخش خصوصی مهم است، 4- چون مهم است نتایج تکفا را درنظر بگیریم. اگر نظر جلب شد بعد برویم قدمهای بعدی.
آنگاه مهندس چراغی عضو شورای عالی انفورماتیک کشور اظهار داشت: به نظرم مسایلی که آقای ناصری مطرح کردند بسیار خوب بود. پیامهای ما به رئیس جمهور باید بسیار کوتاه و روشن باشد منتها باید یک پشتوانه داشته باشد.
اگر بخواهید مواردی را بگویید باید سه برنامه مدنظر باشد: 1- چشمانداز، 2- برنامه چهارم، 3- برنامهای که الان دولت جدید مطرح کرده است.
با توجه به این سه مورد باید سرفصلها و موارد مطرح شده را بسیار تخصصی مطرح و به رئیس جمهور پیشنهاد بدهید.
علیرضا علمی که از فعالین شرکتهای اینترنتی در کشور میباشد با اشاره با روشن نبودن تعریف بخش خصوصی در کشور اظهار داشت: برای من خیلی شفاف نیست که بخش خصوصی چیست؟ خصوصیسازی صورت گیرد یعنی چه؟
وقتی به اصل 44 قانون اساسی برمیگردیم، هیچ جا تعریف نشده است که تعریف بخش خصوصی چیست؟ متاسفانه نتوانستهایم بخش خصوصی را خوب ببینیم که آیا شرکتهای کوچک بخش خصوصی هستند؟ آیا شرکتهای بزرگ بخش خصوصی هستند؟ آیا اگر سه وزارتخانه شرکتی تشکیل دادند آیا آن شرکت هم بخش خصوصی است؟
به چه کسانی اجازه بدهیم به عنوان بخش خصوصی وارد عرضه بشوند. بخش خصوصی باید دانش محور باشد یا سرمایه محور و... تا بعد افراد بتوانند براساس آن رگولاتوری کنند. به نظر من انحصارات خیلی بد است ولی انحصار بخش خصوصی خیلی بدتر از انحصار دولتی است.
پس از صحبتهای علمی نوبت به مهندس رشیدی مدیرعامل شرکت ارتباطات دیتا رسید. ایشان اظهار داشت: وقتی که روی صحبت ما با رئیس جمهور است، مطالب باید خیلی مدون باشد. جایگاه ICT در دنیا باید تبیین شود. بعد فناوری اطلاعات بیاید در زندگی روزمره آن هم در جامعه جوان ما. اگر خدمات در داخل تولید شد آنگاه میتوانیم آن خدمات را صادر کنیم. در حال حاضر ارتباط به صورت فیبری با دنیا ایجاد شده است. پس اگر خدمات داشته باشیم میتوانیم به جای افراد آنها را صادر کنیم. باید با آمار و ارقام فواید ICT مطرح شود. فکر میکنم دو سه مورد را میتوان به طور کلان از رئیس جمهور خواست. مثلاً امنیت اطلاعات و رمزنگاری که هماکنون مشمول تحریم هستیم. باید مواردی که الان در آن درگیر هستیم را به دولت اشاره کنیم. بخش خصوصی میتواند بر روی زیرساخت ایجاد شده، سرویس ارائه نماید و روستاها را آباد نماید. قانون مداری باید تکلیفش روشن شود. در سطح کلان چهار پنج حرف عمده داشته باشیم و راهکارهای اجرایی را در ضمایم بدهیم. به هر حال در چهار پنج سال گذشته کارهای زیادی شده است ولی به هر حال فاصله ما با دنیا زیاد است. از چهار مگابیت پهنای باند سال 79 به 1650 رسیدهایم. از هزار پورت پرسرعت در سال 79 به 180 هزار پورت پرسرعت رسیدهایم، ولی با این همه میبینیم که با کشورهای دیگر مثل کرهجنوبی بسیار فاصله داریم. اگر به این بحثها بپردازیم و فاصله ما با دنیا مطرح کنیم کلی کار برای بخش خصوصی ایجاد میشود.
آقای دکتر مینایی از فعالین عرصه تولید محتوی در کشور در اظهاراتی اعلام کرد که وقتی دولت از کلینتون به بوش منتقل میشد، نظام صنفی ICT در آمریکا خیلی نگران بود، چون فکر میکرد که با آمدن آقای بوش استفاده از ICT مانند سابق رونق نداشته باشد. به نظر من جایگاه نظام صنفی برای دوستان ما قدری مبهم است و شما آن را کاملاً خصوصی درنظر میگیرید در حالی که وقتی که شما (سعیدی) از رئیس جمهور برای سه سال حکم گرفتهاید، علاوه بر رای آحاد صنف، حکم رئیس جمهور را به عنوان پشتوانه با خود دارید. پس باید کاری بشود که نقش نظام صنفی برای همه مثل قوه قضائیه مشخص شود. در حال حاضر در محاکم قضایی علیرغم وجود قانون کپیرایت هم قضات خیلی با آن مأنوس نیستند. به نظر من هنوز در مراحل اولیه استفاده از آن هستیم. به نظر من تکفا که یکی از بزرگترین پروژههای تعامل دولت با بخش خصوصی است، خدمات آن برای دولت جدید روشن شود و نقایص آن هم گفته شود.
به نقش نظارتی تکفا که آیا طرحها به نتیجه رسیده است اشاره شود تا دولت جمعبندی روشنی داشته باشد. درخصوص پیشنهادهای ارائه شده در مورد تولید محتوی باید گفت که از مراجع فکری، فرهنگی و... نظرخواهی نشده است و بیشتر نگاه متوجه دولت الکترونیک و نظایر آن است در حالی که از نظر تولید محتوی در محیط الکترونیک با توجه به سابقه فرهنگی کشور در این زمینه در دنیا منحصر به فرد هستیم.
محمود امیری از اعضای نظام صنفی رایانهای در اظهاراتشان گفتند: نگرانی من بیشتر از صحبت با رئیس جمهور امروز و فرداست. ما الان چشمانداز 20 ساله داریم که حداقل 5/2 رئیس جمهور و حداکثر 5 دولت را برمبنای آن پیش رو داریم. یادم میآید جهانگرد برای تدوین برنامه تکفا کلی پیش دولت، مجلس، قوه قضائیه، شورای نگهبان و... فرهنگ سازی کرد آیا هر چهار سال یک بار باید فرهنگسازی شود؟ صنف میماند و دولتها میروند پس باید صنف فرهنگسازی بکند. بنابراین من فکر میکنم در دولت اگر رئیس جمهور خودش متولی ICT باشد موفق میشویم وگرنه موفق نمیشویم.
مشایخ اظهار داشتند: اگر جای نظام صنفی بودم و جلوی رئیس جمهور میرفتم اول فواید فناوری ICT در مورد مبارزه با فساد و... را میگفتم بعد تعدد مراکز تصمیمگیری را میگفتم، وجود شوراهای متعدد و نداشتن برنامه راهبردی. (از مشکلات ماست). خودم در تدوین بخش ICT برنامه سوم و چهارم حضور داشتم. این برنامهها در این حوزهها باید بازنگری مستمر بشود مشکلاتی که ما داریم، مسایل و مشکلات خاصی است که مختص کشور ما است، باید از الگوهای مشابه کشورهای مثل خود ما استفاده کنیم.
آنگاه مهندس مرتضوی نایب رئیس سازمان نظام صنفی رایانهای کشور خطاب به سعیدی که اداره جلسه را بعهده داشتند اظهار داشتند: من باید از شما سوال کنم چند نفر از دوستان به سوالی که شما مطرح کردید که آیا این تقسیمبندی پیشنهادی را قبول دارید، پاسخ دادند. در این جلسه کمتر در مورد ICT صحبت شد و دوستان بیشتر به ابراز عقاید پرداختند. البته جلسه برای من بسیار مفید و آموزنده بود چون تاکنون فکر میکردم که میتوان با فناوری اطلاعات بر بیسوادی غلبه کرد و امروز دوستمان که معاون وزیر آموزش و پرورش هم هستند فرمودند که تا بیسوادی هست ICT به درد نمیخورد. در هر صورت بنده درخواست هدفدار کردن جلسات براساس دستورجلسه را دارم تا به جمعبندی مطلوبی برسیم.
در پایان نشست، سعیدی با قدردانی از حضور صاحبنظران، بر تداوم این نشست تا حصول به نتیجه تاکید و قرار شد گروههای کاری با مشارکت اعضا تشکیل شود.
- ۸۴/۰۵/۲۹