افت 60 درصدی مراجعه به رسانهها
نتیجه یک بررسی نشان میدهد که رفتار خبری نزدیک به 60 درصد کاربران اینترنت در ایران تغییر کرده و این کاربران اخبار خود را صرفا از طریق شبکههای اجتماعی کسب میکنند.
بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران، فعالیت کاربران اینترنت در شبکههای اجتماعی در سال ۹۵ نسبت به سه سال قبل سه برابر شده است.
همین موضوع ما را بر آن داشت تا به بررسی تغییر رفتار و عادات کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی بپردازیم. نتیجه این نظرسنجی و بررسی که از میان 100 کاربر شبکه اجتماعی در ایران انجام شد، نشان داد درحالیکه سال قبل بهطور متوسط از پنج ساعت حضور یک کاربر ایرانی در اینترنت، سه ساعت به حضور در شبکههای اجتماعی، یک ساعت مراجعه به سایتها و منابع خبری و یک ساعت به سرگرمی و سایر امور مربوط میشد، اما اکنون بررسیهای ما نشان میدهد که زمان حضور 60 درصد کاربران در سایتهای خبری حذف شده و به زمان حضور آنها در شبکههای اجتماعی اضافه شده است. بهعبارت دیگر، اکنون نزدیک به 60 درصد کاربران ایرانی اخبار مورد نیاز خود را نه به شکل مستقیم و از طریق منابع اصلی و اولیه ناشر خبر، بلکه با واسطه و از طریق شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی دریافت میکنند.
مروری بر تغییر رفتار کاربران و رسانهها
سال 1990 بود که شبکه جهانی اینترنت فراگیر شد و بعد به فاصله 10 سال یعنی در سال 2000 شبکههای اجتماعی راهاندازی شدند. با نگاهی به دوره گذار از اینترنت به شبکههای اجتماعی متوجه میشویم که این زمان نسبت به دوره گذار از رادیو به تلویزیون بسیار کوتاهتر و باسرعت بوده، به صورتی که امروزه دیگر کمتر اسم اینترنت به گوشمان میرسد و این شبکههای اجتماعی هستند که کل زندگی کاربران خود را تسخیر کردهاند.
در واقع بعد از ظهور شبکههای اجتماعی روابط انسانها در اینترنت شکل تازهای به خود گرفت. این رسانهها اگرچه در ابتدا با هدف تعامل و ارتباط میان کاربران در اینترنت ایجاد شدند، اما خیلی سریعتر از آنچه تصور میشد از یک ابزار تعاملی و سرگرمی پا را فراتر نهادند و با افزودن امکانات بیشتر و بیشتر تلاش کردند تا علاوه بر افزایش تعداد مخاطبان، میزان حضور آنها در این شبکهها را نیز افزایش دهند. یکی از این اقدامات، پوشش گسترده اخبار در زمینههای مختلف از جمله اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بود تا به این ترتیب کاربران خود را از مراجعه به سایتهای خبری بینیاز کنند.
اکنون این شبکهها با خدماتی که به کاربران خود میدهند نهتنها آنها را از مراجعه به سایر رسانهها مانند رادیو و تلویزیون، روزنامهها وخبرگزاریها تقریبا بینیاز کردهاند، بلکه با صرف هزینههای گسترده و شناسایی نیازهای جدید و آتی کاربران، تلاش میکنند تا مانع خروج آنها از شبکههای اجتماعی شوند. بهعبارت دیگر، یکی از تحقیقاتی که مسوولان این شبکهها در رابطه با کاربران این شبکهها انجام میدهند این است که چرا کاربران در فواصلی از روز این شبکه را ترک کردهاند و اینکار برای رفع چه نیازی بود که در این شبکه وجود ندارد؟
برای نمونه هماکنون کار روی ارایه خدمات بانکی، پرداختها و خریدهای آنلاین در شبکههای اجتماعی از جمله مواردی هستند که در تلاش برای جلوگیری از خروج کاربران و انجام این امور است.
اما همانطور که ذکر شد، با فراگیر شدن شبکههای اجتماعی شاهد روی آوردن نهادها، سازمانها و شرکتهای زیادی به این شبکهها بودهایم. با مهاجرت صدها میلیون کاربر از فضای اینترنت به سمت شبکههای اجتماعی، شاهد نوعی تغییر رفتار در رسانهها و مراجع خبری نیز هستیم. در سالهای گذشته بسیاری از برنامهها و کانالهای خبری در تلویزیونها، نشریات چاپی و حتی سایتهای خبری برای حفظ مخاطبان و جا نماندن از این عرصه، به سمت شبکههای اجتماعی حرکت کردهاند.
شاید به همین دلیل است که در پایان تمامی برنامههای شبکههای خبری بهویژه در خارج از کشور، آدرس انبوهی از شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی برای دسترسی بهتر و راحتتر مخاطبان ارایه میشود.
به همین دلیل حتی امروزه شاهد هستیم که بیشتر روزنامههای چاپی هم در شبکههای اجتماعی صفحاتی را طراحی کردهاند که آدرس این شبکهها را در صفحه اول نشریه چاپ و تبلیغ میکنند یا وقتی به سایت روزنامهها و خبرگزاریها سر میزنیم، اولین صفحه سایت و حتی پایان مطالب با ردیفی از شبکههای اجتماعی مواجه میشویم که نشان میدهد سایتهای خبری برای از دست ندادن مخاطبان خود با این انقلاب شبکههای مجازی همراه شدهاند.
کارکرد رسانهای شبکههای اجتماعی؛ آری یا نه؟
اما اکنون که با واقعیت جدیدی به نام شبکههای اجتماعی و نوعی واسطه میان مردم و رسانهها مواجه هستیم، پرسش کلیدی این است که این فیلترهای جدید چه فرصتها و تهدیدهایی درون خود دارند.
واقعیت آن است که بخش انبوهی از اطلاعات و اخبار شبکههای مجازی تاییدنشده هستند، به این صورت که وقتی در اختیار کاربران قرار میگیرد، گیرنده پیام نمیتواند درستی یا نادرستی آنها را بهوضوح و قطعیت تشخیص دهد؛ چراکه گاه امکان جعل و حتی کپی لوگوی یک رسانه معتبر نیز وجود دارد.
نکته قابل تامل نیز اینجاست که بررسیهای ما نشان میدهد بیشتر مردم در برخورد با چنین پیامهایی، آن را پذیرفته و بهدنبال تطبیق با منبع اصلی خبر نمیروند.
اما این تمام ماجرا نیست. در واقع **ما امروزه شاهد نوعی غربالگری و ارسال هدایتشده بخش خاصی از اخبار از طریق شبکههای اجتماعی هستیم که در کار حرفهای روزنامهنگاری از آن با عنوان دروازهبانی خبر یاد میشود. **
اگرچه تعاریف گوناگونی برای مفهوم دروازهبانی خبر در علم روزنامهنگاری ارایه شده، اما به زبان ساده دروازهبانی خبر یعنی خبری که به رسانه راه مییابد از دروازههای متعدد و از مسیری طولانی گذشته است، برخی از این دروازهها باز، برخی نیمهباز و تعدادی نیز کاملا بسته هستند و رسانه آخرین گزینشگر است که تصمیم میگیرد این خبر یا مطلب از طریق رسانهاش در اختیار مخاطب قرار گیرد یا نه؛ نقشی کلیدی که عمدتا در اختیار افراد کلیدی، باتجربه و قدیمی در یک رسانه است.
با تعریفی که ارایه شد، اکنون پرسش اصلی این است که دروازهبانی خبر در شبکههای اجتماعی به چه شکل و توسط چه افرادی انجام میشود؟ آیا این افراد صلاحیت لازم برای نحوه ارایه و انتقال اطلاعات به بخشی از مخاطبان و فالوئرهای خود را دارند؟ آیا این افراد خود تصمیمگیرنده هستند یا این امکان در اختیار عده دیگری است؟ این پرسشها و دیگر احتمالات در خصوص نحوه انتخاب و گزینش اخبار از جمله مسایلی هستند که با توجه به مراجعه گسترده و رو به افزایش کاربران ایرانی به شبکههای اجتماعی موضوعی مهم و قابل تامل محسوب میشود که در ادامه گزارش حاضر به تهدیدها و فرصتهای شبکههای اجتماعی بهعنوان فیلتری میان مردم و رسانهها میپردازیم.
واقعیت اینجاست که **بخش عمدهای از دروازهبانان خبر در شبکههای مجازی فاقد سواد رسانهای هستند، از این رو تمام اطلاعات و اخبار واقعی و جعلی در آن یافت میشود.** برای مثال، اخبار جعلی میتواند با دادن اطلاعات غلط در هر حوزهای از جمله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی علمی، آثار و صدماتی بر احساس، تفکر و فرهنگ عمومی جامعه مخاطبان خود داشته باشد و در مواردی به تهییج آنها نیز بپردازد.
اما **حقیقت این است که شبکههای مجازی در چند سال اخیر فیلترهای جدید میان رسانهها و مردم شدهاند، بهصورتی که با شکلگیری کانالها و گروههای خبری دیگر کمتر کسی حاضر است برای اطلاع از اخبار روز دنیا به سایتهای خبری و رسانههای چاپی مراجعه کنند. کاربران هم به اخبار این شبکهها بیشتر اعتماد میکنند**، زیرا بر این تصورند که رسانههای سنتی و الکترونیکی بهدلیل کنترل و سانسوری که از طرف دولتها اعمال میشود، واقعیت را آنطور که هست منتشر نمیکنند یا بهدلیل منافعی که دارند اخبار را کم و زیاد میکنند؛ به همین دلیل این سایتها نمیتوانند مخاطبان را بهصورت جدی در جریان امور قرار دهد. بنابراین شبکههای اجتماعی که توسط خود کاربران اداره میشوند بیشتر قابل پذیرش کاربران است؛ موضوعی که در کشور خود ما توانسته تا 60 درصد کاربران را از مراجعه به سایتها و رسانههای خبری بینیاز کرده و عطش خبری آنها را از شبکههای اجتماعی تامین کند.
اما همانطور که ذکر شد، افرادی که پشتپرده این کانالها هستند بهدلیل سواد رسانهای بسیار اندک و علایق شخصی، اغلب خبرها را کاملا یکطرفه و جهتدار ارسال میکنند یا در بسیاری از مواقع از درج لینک اصلی خبر خودداری میکنند، این روزها شاهد جذب این افراد به سمت شرکتهایی هستیم که از آنها بهعنوان ابزاری برای تبلیغ کالاها و محصولات خود استفاده میکنند و به این ترتیب انبوهی از اطلاعات یکطرفه و عمدتا نادرست را در اختیار کاربران میگذارند.
به عبارت دیگر، این دروازهبانان کمسواد رسانهای هستند که تعیین میکنند افراد عضو در این شبکهها از چه اخباری مطلع شوند و همسو با کدام تفکر و جریان باشند. اما پرسشی که مطرح میشود این است که چهکسانی این فیلترها را برای ما اعمال میکنند؟ این فیلترها در کدام اتاق فکر اخبار را متناسب با هدف خود تغییر میدهند؟ کاربران تا چه حد به این اخبار اعتماد میکنند؟ فرصتها و تهدیدهای اعتماد به این اخبار چیست؟
فرصتهای واسطهای به نام شبکه اجتماعی
شبکههای اجتماعی که در چندسال اخیر توانستهاند میان خیل عظیمی از کاربران جا باز کنند، مانند هر ابزار رسانهای و ارتباطی دیگری دارای کارکردهای مثبت و منفی هستند. درواقع فرصتها و تهدیدهایی که بسته به میزان سواد و آگاهی افراد میتواند متغیر باشد. در ادامه به بررسی چند نمونه از این فرصتها و تهدیدها میپردازیم.
- انتشار سریع و آزادانه اخبار و طلاعات
اخبار شبکههای اجتماعی بدون سانسور منتشر میشوند و این میتواند یک مزیت تلقی شود. در چنین فضایی هر کاربر میتواند بیواسطه نقش یک رسانه را ایفا کند و از هر آنچه در محیط اطرافش میگذرد بهعنوان یک رویداد به گزارشگری بپردازد. از سوی دیگر، شبکههای اجتماعی محدودیتها و چارچوبهای بعضا محدودکننده رسانهها را نداشته و به همین دلیل در کمترین زمان ممکن اخبار را منعکس میکنند.
- ارتباط تعاملی و چندسویه با اخبار
بر خلاف سایر رسانهها که مخاطبان تعامل چندانی در تولید و انتخاب محتوای دلخواه خود ندارند، در شبکههای اجتماعی این محدودیت وجود نداشته و کاربران میتوانند تولیدکننده، تاثیرگذار و دارای قدرت انتخاب بیشتری در نشر اخبار باشند. به همین دلیل شبکههای اجتماعی به نقش غالب رسانههای سنتی خاتمه داده و مخاطب میتواند در تمام فرایندهای تولید و عرضه خبر سهیم باشد.
- افزایش قدرت تحلیل و تقویت روحیه انتقادی
همین امکان تعامل دوسویه میان کاربران و خبرها در شبکههای اجتماعی بهنوعی زمینهساز افزایش قدرت تحلیل و تقویت روحیه انتقادی در این جامعه مجازی نیز میشود. به این ترتیب که کاربران با تاثیرپذیری از واکنش سایرین، بهنوعی در حال فراگیری روشهای نقد و انتقاد از یک موضوع بوده و در نهایت خود نیز تبدیل به بخشی از این چرخه میشوند.
البته این موضوع در میان همه کاربران عمومیت ندارد؛ چهبسا بسیاری هم هستند که با بیتوجهی به صحت و سقم برخی اخبار به تحلیلهای بیپایه و اشتباه میپردازند.
تهدیدهای فیلتری به نام شبکه اجتماعی
مواردی که ذکر شد اما یک روی سکه هستند و روی دیگر، تهدیدهایی هستند که در این فضای بهظاهر رها از چارچوب، موجبات پیدایش برخی از مشکلات را فراهم میآورند. در واقع واسطه شدن این شبکهها میان مردم و رسانهها و ایفای نقش دروازهبانی خبر از سوی ایشان، مسایل و چالشهایی به همراه خود دارند که در ادامه به برخی از این موارد میپردازیم.
- ایجاد فاصله میان مردم و دولتها
شاید یکی از مهمترین تهدیدهای این شبکهها ایجاد فاصله و حتی تضاد میان دولتها و مردم باشد. درواقع این شبکهها با تحریف و دستکاری خبرها مطابق با اهداف خود موجب نوعی کارشکنی و هنجارشکنی بر خلاف خواست دولتها میشوند که در بلندمدت موجب از بین رفتن وحدت و نظم جامعه میشود.
- تکثیر اطلاعات مخدوش و نادرست
بهدلیل شبکهای بودن این فضا امکان تکثیر اخبار برای همه افراد فراهم است و به این ترتیب اخبار نادرست نیز میتواند در فضای مجازی آزادانه دست به دست شود. بارها اتفاق افتاده که برداشت و نشر غیرواقعی یا غیراصولی یک خبر در شبکههای اجتماعی، موجب بروز بحران در جامعه و حتی دردسر جدی برای برخی رسانهها و مسوولان ذیربط شده است.
- تشتت و بیانضباطی خبری
یکی از اقشار پرمخاطب در شبکههای اجتماعی اصطلاحا سلبریتیها هستند که در صفحات شخصی خود و بر اساس علایق شخصی به انتشار مطالب جدید میپردازند. یک روز حیوانآزاری را مطرح میکنند، یک روز مسایل روز سیاسی را، روز دیگر از مسافرت و تفریحات خود و روزی هم از هنجارها و نابهنجاریهای اجتماعی حمایت یا انتقاد میکنند. در واقع این افراد (که بهنوعی نقش نامحسوس یک دروازهبان خبر نابلد و بیتجربه را بازی میکنند)، هستند که تعیین میکنند چند میلیون مخاطب ایشان هر روز چه اخباری را دنبال کنند، بدون اینکه این اخبار سلسله مراتب و طبقهبندی درستی داشته باشد و برای مثال مطابق با نیازهای روز جامعه، اولویتهای واقعی در زندگی روزمره، اهداف کلان ملی، معیارهای فرهنگی و مواردی از این دست باشد.
بنابراین عمده این مطالب صرفا بر اساس علاقه شخصی فرد منتشر میشود و اطلاعات پراکندهای در اختیار کاربران قرار میدهد که موجب بیانضباطی خبری و دوری مخاطبان از واقعیتهای موجود در جامعه میشود.
- جهتدهیهای خاص و هدفمند به افکار عمومی
تهدید دیگر، تغییر افکار و جهتدهی به تصمیمگیریهای حساس کاربران شبکههای اجتماعی است. این اقدام عمدتا از طریق تزریق اخبار جهتدار، دستکاریشده و در بسیار موارد جعلی موجب تصمیمگیریهای اشتباه در مواقع حساس میشود. انتخابات اخیر ریاستجمهوری در ایران نمونهای بارز از این موضوع بود که انتشار شایعات و اخبار تحریفشده، موجب هدایت افکار بخش قابل توجهی از کاربران شبکههای اجتماعی شد. بهویژه آن دسته از کاربرانی که از سواد رسانهای پایینتری برخوردار بوده و هیچگاه به بررسی صحت و سقم یک ماجرا از طریق منابع رسمی و قابل اتکا نمیپرداختند.
جمعبندی و نتیجهگیری
**با بررسیهای انجامگرفته میتوان گفت که تقریبا 50 درصد کاربران شبکههای مجازی به اخبار منتشرشده در این شبکهها اعتماد میکنند و بعد از خواندن خبر بهدنبال درستی یا نادرستی آن نمیروند.** طبق بررسیها تهدیدهای اعتماد به این اخبار بیشتر از فرصتهای آن است و در این گزارش هم سعی شد بیشتر تهدیدهای اعتماد به این اخبار نادرست را بیان کنیم.
در واقع این شبکهها که بیشتر مواقع شبیه به یک منبع برای شایعهپراکنی عمل میکنند، با چنان سرعتی در حال پیشرفت و تسخیر افکار کاربران هستند که دور از واقعیت نیست بگوییم که جهان در آیندهای نهچندان دور شاهد یک بحران بسیار جدی خواهد بود.
فهرست کردن این تهدیدات بههیچوجه بهمعنای طرد کامل و مضر بودن شبکههای اجتماعی نیست، بلکه باید عموم مردم به این آگاهی برسند که اخبار مهم و حساس را از مجاری رسمی دریافت کنند. در واقع رسیدن به این آگاهی همان سواد رسانهای است که یونس شکرخواه، استاد ارتباطات سواد رسانهای را اینگونه تعریف میکند: «سواد رسانهای در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که بر اساس آن میتوان انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.»
**سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانهای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. در واقع بهجای اعتماد به اخبار نادرست میتوانند در این شبکهها به اطلاعات غنی در هر زمینهای دست پیدا کنند و سطح اطلاعات آنها افزایش یابد.** (منبع: عصر ارتباط)