ایرانسل و سرنوشت تلخ قربانیان سرقت هویت
علی گنجی - او کارمند بازنشسته شرکت ملی نفت است. عینکی بر چشمانش میزند و کیف پولش را روی میزی در دفتر روزنامه «شرق» خالی میکند. کارت شناساییاش را نشان میدهد تا ثابت کند کلاهبردار نیست: «نگاه کنید! من بعد از 42سال از شرکت نفت بهعنوان کارمند ارشد بازنشسته شدهام. من کلاهبردارم؟ من چه نیازی به این پولخردها دارم؟» کارت دیگری از جیبش درمیآورد.
سرش را به نشانه افسوس تکان میدهد و ادامه میدهد: «من در چند شرکت خصوصی کار میکنم. خدا را شکر درآمد خوبی دارم. آن وقت بیایم و با این سن، دست به دزدی و کلاهبرداری بزنم؟ من نمیتوانم با آنها بجنگم. چندصدنفر وکیل خبره دارند و با سیستم مافیاییشان مرا نابود میکنند. اما میخواهم ماجرا را بگویم تا بقیه مردم بدانند و مواظب باشند. یک دست صدا ندارد. وقتی در روز روشن دروغ میگویند، باید جلویشان ایستاد. کشور ما در هرجومرج نیست که هرکس هر کاری دلش خواست انجام دهد.»
برنده چندین جایزه خدمات مشتریان، چندین تقدیرنامه از سازمان ارتباطات رادیویی و دیگر نهادها؛ اینها تنها قسمتی از عناوین و جوایزی است که به شرکت «ایرانسل» اپراتور تلفنهمراه داده شده است. ایرانسل که از 29 مهر 85 در تهران و چند شهر دیگر کارش را آغاز کرده، این روزها مورد شکایت مشتریانش قرار گرفته است؛ شکایتهایی که راه به جایی نبردهاند اما رو به افزایش هستند.
محمد یکی از شاکیان ایرانسل است. اواسط شهریورماه، سیمکارت اعتباری او قطع میشود. او موضوع را از طریق سیستم پاسخگویی ایرانسل دنبال میکند و متوجه میشود بیش از 25 سیمکارت به نام او به ثبت رسیده است: «خرداد سال گذشته من در یکی از مراکز اصلی و رسمی ایرانسل در خیابان جردن، با ارایه کارت ملی و کپی آن، سیمکارتی را به نام خودم خریدم. چند هفته پیش قطع شد. تماس گرفتم و هرچه گفتم من فقط یک خط خریدهام، گفتند شما 25 خط داری و ما مجبور به قطع شدیم چون کسی نمیتواند بیش از 25 سیمکارت داشته باشد.
من هم رفتم به دفتر ایرانسل. گفتم مگر نمیگویید من مالک 25 خط هستم؟ من بهعنوان مالک میخواهم همه را قطع کنم. جواب دادند که به این سادگیها نیست. باید بروی دادسرا نامه بیاوری و حکم قضایی لازم است. با 60سال سن، پایم به دادگاه باز نشده بود که شد. با دردسر فراوان از دادسرای ناحیه یک (شمیران) درخواست صدور حکم کردم.»
محمد نامهاش را به دادسرا به تاریخ 20 شهریور از پوشه مدارکش بیرون میآورد و خلاصهاش را میگوید: «نوشتهام که با استفاده از کپی کارت ملی و بدون اجازه، سیمکارت به نام من صادر و تحویل مشتری داده شده است. چون امکان سوءاستفاده از هویت من وجود دارد، دستور قطع سیمکارتها را بدهید.» محمد نامه دادسرا را نشان میدهد و آن را میخواند: «دادسرا خطاب به ریاست شرکت ایرانسل نوشت که با توجه به شکایت مطروحه دایر بر سوءاستفاده از مدارک هویتی، کلیه سیمکارتهایی که به نام شاکی ثبت شده، باطل شود و اجازه ثبت خط تلفنی در آینده به نام این شخص داده نشود.» میگوید: «نامه را به شرکت ایرانسل بردم تا سیمکارتها را قطع کنند.»
سیمکارتهای ایرانسل را چگونه میتوان خرید؟ طبق قانون این شرکت، لازم است حضوری مراجعه کنید و با ارایه کارت شناسایی و کپی آن، سیمکارت بهنام خود خریداری کنید. اما قانون رعایت نمیشود؛ دکههای روزنامهفروشی، مغازههای خدمات تلفنهمراه و حتی بعضی سوپرمارکتها، سیمکارتهای فعالشده را میفروشند؛ با این تفاوت که چندبرابر قیمت هستند. سیمکارتها بهنام دیگران بهثبت رسیدهاند و در صورت بروز تخلف، همه مسوولیت متوجه مالک خط خواهد بود. امیررضا یک بازاریاب است. او در طول سهسال گذشته، بیش از 150 سیمکارت ایرانسل خریده است.
هیچکدام از آنها به نام او نیست: «من کارم تبلیغات است. پیامک تبلیغاتی هم میفرستم برای مشتریان، مثلا یک شرکت کامپیوتری کار میخواهد، من یک سیمکارت میخرم و به مشتریان پیامک میزنم. بعد هم سیمکارت را دور میاندازم. سیمکارتها را از یکی از دوستانم که تعمیرات موبایل دارد، میخرم. یک سیمکارت اعتباری، ارزش رفتن به مراکز معتبر و کاغذبازی را ندارد. همه ترجیح میدهند راحتتر خرید کنند و درگیر شکایت و دادگاه نشوند.» چندین مورد شکایت که گزارشهای تلویزیونی نیز از آنها پخش شده، صورت گرفته است. یک سیمکارت خریداری میشود اما چندین خط بهنام خریدار آن ثبت میشود. برای محمد نیز همین اتفاق افتاده است؛ او بعد از پیگیری و تحویل نامه به ایرانسل، متهم به دروغگویی و کلاهبرداری شده است: «ایرانسل که گفته بود با آوردن نامه از دادسرا سیمکارتهایی که بهنام من هستند را قطع میکند، به وعدهاش عمل نکرد.»
نامه جوابیه آنها به دادسرا اینگونه است: «متاسفانه در اکثر موارد، مالکین اقدام به ثبتنام سیمکارت بهصورت انبوه نموده و آنها را بهصورت فعال در بازار به فروش میرسانند و سپس با طرح ادعاهایی واهی، قصد دارند توالی نامطلوب ناشی از فعل خلاف مقررات خود را اسقاط نمایند. از این روی، ضرورت دارد بهمنظور حفظ حقوق اشخاص ثالث و جلوگیری از ترویج تخلف در جامعه، قطع سیمکارت تنها با احراز هویت و حصول اطمینان از عدم انتقال به اشخاص ثالث از طریق پوکه سیمکارت صورت پذیرد. لازم به توضیح است چنانچه شاکی مدعی سوءاستفاده از مدارک هویتی خود است، ضرورت دارد این موضوع در مراجع قضایی اثبات گردد.»
کارمند بازنشسته شرکت نفت که با خواندن جوابیه ایرانسل برای چندمینبار برافروخته و عصبانی است، با تعجب میگوید: «به من میگویند دروغگو و کلاهبردار. بعد از این همه سال کار برای چند هزارتومان سود دست به این کارها بزنم؟ در نامه گفتهاند که مسوولیت حقوقی با شماست چون مالک هستید اما نمیتوانید خطوط را قطع کنید چون حقوق اشخاص ثالث پایمال میشود. خندهدار نیست؟ » او میگوید: «سیمکارتها را نمیسوزانند چون 24 مشتری را از دست میدهند. این اشخاص ثالث که ایرانسل نگران حقوقشان است، کار غیرقانونی انجام دادهاند و سیمکارت را بهنام دیگر و از مراکز غیرمعتبر خریدهاند. ایرانسل فهرست شمارههایی را که بهنام من ثبت شده، تحویل داده است. زنگ زدم به چند نفرشان، مثلا دو نفرشان افغانی بودند و از دکه سیمکارت خریده بودند.»
محمد میگوید: «در نامه نوشتهاند برای جلوگیری از تخلف در جامعه، سیمکارتها را نمیسوزانند. اگر در فکر بروز تخلفید، این افراد بدون ثبت مالکیت سیمکارت خریدهاند، سیمکارتشان را بسوزانید تا دیگر تخلف نکنند و از بروز تخلف به قول خودتان جلوگیری شود. من نمیدانم چهکار کردهاند و چه کسی از هویت من سوءاستفاده کرده است اما باید فکری کرد. من چطور ثابت کنم این سیمکارتها را نخریدهام؟ ایرانسل، من که شاکی بودهام را متهم کرده است.»
شکایتهای متعددی از سیمکارتهای اعتباری توسط مردم صورت گرفته است؛ ندا دانشجویی 27ساله است. او در فروشگاهی اینترنتی سفارش خرید میدهد. اما خرید یک کتاب در اینترنت برایش 11میلیون تمام میشود: «خواستم از پیشرفت تکنولوژی استفاده کنم که برای همیشه پشیمان شدم. کتابی درسی سفارش دادم که قرار بود برایم پست شود و پول را تحویل پستچی دهم. شمارهام را در سایت خواسته بودند. روز بعد، خانمی با خط ایرانسل تماس گرفت از طرف شرکت اینترنتی و گفت باید پول کتاب را کارتبهکارت کنم. از من خواست به خودپرداز مراجعه کنم بهحسابی پول بریزم و اطلاعات تراکنش را برایش مسیج کنم. ناگهان متوجه شدم حسابم خالی شده است. با شماره تماس گرفتم و دیدم خانم در حال خنده است. نمیدانم چطور اینکار را کرد. به من گفت خط را پیگیری نکن زیرا همین الان آن را دور میریزم. شمارهاش را به پلیس دادم، مشخص شد مالک خط کیست. خوشحال شدم که میتوانم پولم را پس بگیرم. اما متوجه شدم سیمکارت به نام پیرزنی است که سال 90 فوت کرده است. مگر موقع خرید سیمکارت، مدارک را با خود خریدار تطبیق نمیدهند؟ یعنی فقط یک کپی کارت ملی لازم است؟»
شاکیان پروندههای سیمکارتهای اعتباری، مورد سوءاستفاده هویتی قرار گرفتهاند. در گزارشی در صداوسیما نیز فردی بعد از دزدیدهشدن مدارکش، متوجه شده بود صدها سیمکارت بهنام او ثبت شده است. عده دیگری از شاکیان نیز معتقدند مسوولان فروش ایرانسل از مدارک هویتی سوءاستفاده میکنند. در پرونده محمد، اسامی فروشندگان و شمارهشان قید شده است اما پیگیریهای «شرق» برای پاسخگویی آنها بینتیجه بود.
فروشندگان عنوان میکنند تنها به مراجع قانونی پاسخ میدهند و کاری خلاف قانون انجام ندادهاند. محمد که هنوز پیگیر پروندهاش است، عنوان میکند: «برای خرید سیمکارت، امضا لازم است. من فقط یکجا امضا کردهام و میتوانم این موضوع را ثابت کنم اما با وکلایی که ایرانسل دارد، پیروز نخواهم شد. من فقط موضوع را در اختیار مطبوعات گذاشتم تا مردم آگاه باشند و بدانند. ولی اگر تخلفی با این سیمکارتها صورت بگیرد، من باید پاسخگو باشم.»
- ۹۲/۰۸/۱۴