باگهای پیمایش بازیگران کلاندادههای کشور
عباس پورخصالیان - «گزارش تحلیلی نخستین پیمایش کلاندادهها در ایران» که توسط پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات در بهمن 1396 منتشر شد، پژوهشی ست خوب، اما میتوانست علمیتر و کاربردیتر از آنچه هست باشد، به شرط این که:
• از خطای پلاگیاریسم بری میبود و مأخذ عباراتی که در پیشگفتار آمده ذکر میشد (مأخذ مقاله «... برتر از نفت آمد پدید!» منتشر شده در هفتهنامه عصر ارتباط شماره اول مهرماه 1396 است که عباراتی از آن در گزارش عیناً کپیپیست شده است، آنهم بدون اشاره به مأخذ) به این نکته در پایان یادداشتم دقیقتر خواهم پرداخت؛
• عنوان و متن گزارشِ پیمایش، پیش از انتشار رسمی مورد ویرایش ادبی و فنی قرار میگرفت و اینچنین نارسا رسانهای نمیشد؛
• رابطه «علتومعلولی» و منطقی میان این پژوهش و پژوهشهای مرتبط (قبلاً انجام شده توسط پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات در موضوع کلاندادهها) برقرار میشد؛ (توضیح این که این گزارش پس از ارایه دو پروژه زیر از طرف پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات انجام شده است:
پروژه «تدوین نقشه راه کلاندادهها» به کارفرمایی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و
پروژه «بررسی پیش نیازها و تبیین ویژگیها و چارچوبهای فنی و زیرساختی و الزامات حقوقی، مقرراتی و قانونی امکان بهرهگیری و ارایه خدمات کلاندادهها» به کارفرمایی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی.
• کار بررسی و تحلیل وضعیت موجود کسبوکارهای کلاندادهها در کشور، صرفاً به شناخت ناقص نوع و سطح خدمات آنها خلاصه نمیشد، بلکه به شناخت توانایی آنها در خلق دانش، دانش فنی و نواوری تسری داده میشد.
• در مطالعه زیستبوم کلی کسبوکار کلاندادهها در کشور باید به مسأله adoption نیز التفات میشد، یعنی به این مطلب که کدام بازار عمودی و چه بخشهایی از آن، به چه میزان از خدمات و تولیدات کسبوکار کلاندادهها: knowledge production یا فراورده دانش در خروجی این کسبوکارها استفاده کردهاند یا استفاده میتوانند بکنند؟
• بررسی و تحلیل وضعیت موجود زیستبوم کلاندادهها در کشور مستلزم تخمین ارزش بازار، بهعلاوه احتساب میزان سرمایهگذاری کنونی در این بخش نوپدید نیز هست؛ اما گزارش مذکور در این موارد ساکت است.
• متناسب با اهداف پیمایش مورد بحث (یعنی: شناخت زیستبوم کلی کسبوکار کلاندادهها) میبایست در میزان خوداتکایی کسبوکارهای کلاندادهها در کشور و وجوه کمی و کیفی وابستگی آنها به منابع خارج از کشور نیز مطالعه میشد.
• علاوه بر کسبوکارهای مدعی داشتن تخصص در زمینه کلاندادهها که در دو نمایشگاه تلکام و الکامپ شرکت کرده بودند و به همین دلیل در فضای نمونه لازم برای اجرای پیمایش گنجانده شدند، همچنین شرکتهای بزرگی که در این دو رویداد معمولاً حضور ندارند و شرکت نمیکنند، اما به یقین دارای مخزن دادههای کلان هستند و نیازمند دانشپژوهی در آن هستند، باید لحاظ میشدند.
• در فرایند تحقیق و در نتیجهگیری، چند نکته مهم مغفول ماندهاند:
• حوزه علمی تحلیلشناسی (analytics) بهکل فراموش شده است،
• در نتیجه غفلت از حوزه علمی تحلیلشناسی، استانداردِ
ISO 19731: 2017, Digital analytics and web analyses for purposes of market, opinion and social research Vocabulary and service requirements و قابلیت تسلط بخش بر آن، نیز (از این گزارش و گزارش پیشین پژوهشگاه) کلاً انکار شده است،
• ارایه پیشنهادهایی برای رفع خلاءها و کاستیهای حقوقی، قانونی، مقرراتی، آموزشی و ... بهمنظور ارتقاء تواناییهای تحلیلشناختی کارشناسان بخش صورت نگرفته است.
• بر ضرورت قانونگذاری برای اعتمادسازی میان شرکت برونپذیر پروژه تحلیل کلاندادهها و نهاد برونسپار مخزن کلاندادهها، اصلاً تأکید نشده است،
• از ضرورت مقرراتگذاری پَتِنت و این که چه کسی پتنت برای دانش، دانش فنی و نوآوری حاصل از دادهکاوی در کلاندادهها دریافت می کند، ذکری نشده است – و به این پرسش که: «آیا شرکت برونپذیر یا نهاد برونسپار مخزن کلاندادهها مالک معنوی و مادی خلق دانش، دانش فنی و نوآوری است» پاسخی داده نشده است،
• وجود یا عدم وجود خطمشیهای مدیریت مالکیت معنویِ نتایج تحلیل کلاندادهها در بخش، معین نشده اند،
• راهبردهای مسائل مربوط به انتقال فناوریهای مرتبط با تحلیل کلاندادهها مغفول مانده اند،
• از مدلهای کسبوکارهای تحلیل کلاندادهها سخنی به میان نیامده است،
• به ایجاد نظام جذب فناوریهای مرتبط با تحلیل کلاندادهها در کشور پرداخته نشده است،
• به ایجاد مرکز ملی دادهشناسی، اندیشکده و مراکز ملی تحلیلشناسی اشارهای نشده است،
• شیوههای ارزشیابی و ارزشگذاری دانش فنی و نوآوری حاصل از دادهکاوی در کلاندادهها مسکوت مانده است، و
• راهکارهای توسعه منابع انسانی برای دانشپژوهی و دادهکاوی در کلاندادهها نشانداده نشده اند،
در پایان، قابل ذکر است که:
در پیشگفتار «گزارش تحلیلی نخستین پیمایش کلاندادهها در ایران» عباراتی برگرفته از هفتهنامه "عصر ارتباط" ، شماره اول مهرماه 1396 آمده است که مالکیت معنویاش از آنِ من و مالکیت مادیاش از آنِ ناشر هفتهنامه "عصر ارتباط" است؛ اما در «گزارش تحلیلی نخستین پیمایش کلاندادهها در ایران» هیچ اشارهای به منبع این عبارات نشده است.
عبارات مقاله من تحت عنوان "...برتر از نفت آمد پدید!" که در گزارش مذکور بدون ذکر منبع، عیناً و بی کم و کاست اقتباس شده است، چنین است: «یک قرن پیش، ارزشمندترینِ منابع جهان، نفت بود؛ اما اکنون بجای نفت، Data ارزشمندترین منبع جهان شده است. درنتیجه، پنج غول جهان سایبری: گوگل، آمازون، اَپِل، فیسبوک و مایکروسافت، ارزشمندترینِ بنگاهها در جهان امروز هستند؛ چرا که سودهایشان سرسامآور زیاد است: آنها در مجموع، تنها در سه ماهه اول سال 2017 رویهمرفته 25 میلیارد دلار آمریکا، سود خالص کسب کردند. البته، نیمی از تمام دلارهایی که در این مدت در آمریکا بهصورت برخط خرج شد، به آمازون رسید. در سال گذشته نیز، تقریباً تمام رشد درآمد در حوزه تبلیغات دیجیتالی، نصیب گوگل و فیسبوک شد». من در مقاله خودم، منبع عبارات مذکور را: econ.st/2pL8XSq نوشته بودم ولی «گزارش تحلیلی نخستین پیمایش کلاندادهها در ایران» از ذکر آن هم دریغ کرده است.
در ادامه، مورد دیگری از خطای پلاگیاریسم (یا سرقت ادبی) در پیشگفتارِ «گزارش تحلیلی نخستین پیمایش کلاندادهها در ایران» مشاهده میشود که در متن گزارش، تنها "نکته حائز اهمیت" (ذکر شده در مقاله من) به "موضوع اصلی" تغییر یافته و بقیه عبارات من، بدون ذکر مأخذ عیناً الصاق شده است: «موضوع اصلی فقط سود 25 میلیارد دلاری کسب شده توسط پنج بنگاه سایبری در عرض تنها سه ماه نیست؛ بلکه مهم پاسخ به این پرسش است: چرا مقولهای به نامData ، ارزشمندترینِ منابع جهان قلمداد میشود؟». آنگاه نظریه من در مورد گذار پارادایمی از اطلاعات به داده، باز بدون ذکر مالکیت معنوی این نظریه در گزارش پژوهشگاه الصاق شده است.
این را هم شفاف بگویم که من از ذکر ارتکاب خطای پلاگیاریسم در گزارش مورد بحث و برشمردن کاستیهای متن گزارش، نظری ندارم، خُردهگیری نمیکنم، و هیچ قصدی ندارم جز ارتقاء فعالیت پژوهشی همکاران سابقم در پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات یا همان «مرکز تحقیقات مخابرات» سابق.(منبع:عصرارتباط)