رمز ارز قانون ندارد، ریسکش با خودتان!
این روزها اسم «رمز ارز»، «ترید»، «بیتکوین» و... را زیاد میشنویم. سود کلان و بیزحمتی که در این حوزه نهفته است، خیلیها را وسوسه میکند. در این گزارش به عواقب سرمایهگذاری پرخطر در این حوزه نزد شرکتهای قارچگونه که یکشبه متولد میشوند، میپردازیم.
فارس - چند وقت پیش پویشی در «فارس من» ثبت شد که از نهادهای اطلاعاتی کشور میخواست متهم یکی از پروندههای کثیرالشاکی در حوزهٔ کلاهبرداری رمزارز را ردزنی و دستگیر کنند. «آمیتیس» پروندهای با هزاران شاکی و ۳ هزار میلیارد تومان اموال بر باد رفتهٔ مردم، مالباختگان دردمندی دارد که در این گزارش پای حرفهای بعضیشان نشستیم.
به این بهانه دلیل پرخطر بودن بازار رمز ارز و عملکرد شناختی افراد را برای سرمایهگذاریهای پرخطر بررسی میکنیم و به عاقبت سرمایهگذاریهای پرریسک و مشکوک میپردازیم تا هموطنان دیگرمان گرفتار چنین پروندهها و مشکلات ناشی از آن نشوند.
رمزارزها کماکان مردم را نقرهداغ میکنند
رمز ارز و ما ادرک ما رمز ارز! این روزها اسم «رمز ارز»، «ترید»، «بیتکوین» و... را زیاد میشنویم. سود کلان و بیزحمتی که ظاهراً در این حوزه نهفته است، خیلیها را برای سرمایهگذاری وسوسه میکند. البته روی دیگر سکهٔ سود کلان، ضرر هنگفت است که طبیعت کسبوکار به حساب میآید. اما در صورتی که واقعاً پای کسبوکار در میان باشد، نه کلاهبرداری!
تعدد پروندههای کثیرالشاکی در زمینهٔ رمز ارز که با وعدهٔ پرداخت سود زیاد، سرمایههای مردم را از دستشان درآوردهاند ثابت میکند که این حوزه، کلاهبردارپرور بوده و بیشتر از سودهی، مردم را نقرهداغ کرده است! اما چرا با وجود این پروندههای پرسروصدا، باز هم عدهای فریب شرکت یا فرد دیگری را در همین زمینه میخورند و وسوسه میشوند؟ سرمایهگذاری در این حوزه نزد شرکتهای قارچگونه که یکشبه متولد میشوند، چه عواقبی دارد؟ در این گزارش میکوشیم به این پرسشها هم پاسخ بدهیم. اما بیایید ابتدا گوشهای از عواقبی را که دامنگیر مالباختگان «آمیتیس» شده، با هم بخوانیم.
فشار اقتصادی دوران کرونا من را به این سمت برد
یکی از مالباختگان این پرونده، خانم سرپرست خانواری است که سال ۹۹ با این شرکت آشنا شده. در دوران کرونا که کاسبیها رو به تعطیلی رفتند، کار خیاطی او هم دچار چالش جدی شد. تمام سرمایهٔ خودش و بخشی از سرمایهٔ پدرش را به این شرکت سپرد تا با دریافت سود، چرخ زندگیاش راحتتر بچرخد. اما بعد از تنها یک ماه دریافت سود، این شرکت پملب شد. مدتی بعد متهم اصلی گریخت و پول مردم را پس نداد. این خانم مجبور شد دختر جوانش را هم سرکار بفرستد. حالا ۳ ماه است که پدرش از دنیا رفته، بدون اینکه به حقش رسیده باشد.
پول هیچ، صمیمیت خواهر و برادریمان از بین رفت
مالباختهٔ دیگر مردی است که به همراه ۶ خواهر و برادر خود درگیر این کلاهبرداری شده است. دو سه نفرشان خانههایشان را فروخته و به این شرکت سپردند تا سود بیشتری به دست بیاورند. به دوستان نزدیک و خانوادهٔ همسرش هم پیشنهاد کرد در این شرکت سرمایهگذاری کنند. او اولین اثر این کلاهبرداری را سلب اعتماد دیگران و بیاعتبار شدن خودش میداند.
ضمن اینکه یکی از برادران بعد از انتشار خبر کلاهبرداری، از این مالباخته شکایت کرد و روابط خواهر و برادری هم به چالش کشیده شد. او معتقد است این سرمایهگذاری غلط باعث شده همبستگی خانوادگی آنها بهشدت آسیب ببیند. با این حال خدا را شکر میکند که مانند چندین مالباختهٔ دیگر در همین پرونده، در خانوادهٔ او منجر به طلاق یا خودکشی نشده است.
با این سرمایهگذاری، زندگی ۱۵سالهمان را نابود کردم
فرد دیگری که با سرمایهگذاری در این شرکت ۲ میلیارد تومان در سال ۹۹ از دست داده، ۴۰ساله است. او هم با اینکه خانه و ماشین خوبی داشت، به خاطر وسوسههای مدیرعامل آمیتیس، با وجود مخالفت همسرش درگیر ماجرا شد و چکهای سنگینی در بازار کشید.
بعد از دستگیری متهم اصلی پرونده، زندگی او دچار چالش جدی شد. همسرش با دختر ۷ماههشان به خانهٔ پدر رفت و او را با پسر ۱۰سالهشان تنها گذاشت. بعد از یک سال بزرگترهای فامیل با وساطت، آنها را به خانه برمیگردانند و مبلغی به آنها میدهند تا خانهای رهن کنند. اما معتقد است بزرگترین آسیب ممکن به زندگی مشترکش وارد شده و دیگر صفا و صمیمیت قبل در خانهاش وجود ندارد. چون بعد از ۱۵ سال زندگی مشترک که همه چیز را با همراهی همسرش به دست آورده بودند، او با یک اشتباه همه چیز را نابود کرده است. حالا آرزو میکند حرفهایش جلوی اعتماد غلط مردم به چنین افرادی را بگیرد.
زندگیمان به معنای واقعی از هم پاشید
یکی از مالباختگان خانوادهٔ جوانی هستند که در شرف خرید یک خانهٔ کوچک، با وسوسهٔ دریافت سود زیاد، قید خرید خانه را میزنند و پولشان را به متهم اصلی این پرونده میسپارند. خانم که مخالف سرمایهگذاری در این شرکت بوده، بعد از اثبات کلاهبرداری با همسرش دچار مشکل میشود. کمکم حریمها از بین میرود و با شدت گرفتن اختلافات، بر خلاف میلشان از هم جدا میشوند. در گیرودار و لجبازی این پدر و مادر با همدیگر، پسر کوچک این خانواده مدتی است که از دیدن مادرش محروم است. حالا خانوادهٔ نوپایی که داشتند زندگی خود را با تلاش و عشق میساختند، نهتنها در خانهٔ خودشان نیستند، بلکه دیگر اساساً خانوادهای وجود ندارد...
و تمام این تجربیات تلخ به خاطر یک سرمایهگذاری پرخطر و اعتماد غلط اتفاق افتاد...
چرا بازار رمزارز پرخطر است؟
اینها تنها گوشهای از مشکلات چند نفر از مالباختگان یکی از پروندههای کثیرالشاکی بود که سرمایهگذاری پرخطر انجام دادهاند. خوب است بدانید در ایران دهها پروندهٔ کلاهبرداری در زمینهٔ رمزارز باز است. در ادامه پای صحبتهای «رامین خسروی» کارشناس مدیریت مالی مینشینیم تا ببینیم چرا بازار رمز ارز پرخطر است.
بازار رمزارز بهشدت پرخطر است
«رامین خسروی» کارشناس مدیریت مالی که تجربهٔ فعالیت در بازار متلاطم رمزارز را دارد دربارهٔ اعتبار رمزارزهای موجود میگوید: «ما چند نوع توکن یا رمز ارز داریم. بعضی از توکنها مربوط به سازمانهای شناختهشده هستند. مثلاً یک شرکت معتبر و شناختهشده به مشتریان و مخاطبان خود میگوید اگر میخواهید از محصولات ما استفاده کنید میتوانید توکن ما را بخرید. این نوع توکنها به واسطهٔ اعتبار آن سازمان، پشتوانه و امنیت بیشتری دارند. اما بعضی از توکنها هیچ پشتوانهای ندارند، مثل بیتکوین و خیلی از رمز ارزهای معروف موجود در بازار. اگر فردا بیتکوین از بین برود، هیچکس نمیداند به کجا باید مراجعه کند و چه کار باید بکند. به همین خاطر این بازار بهشدت پرریسک است، اما گردش مالی بالایی دارد.».
قانون نداریم، ریسکش پای خودتان!
در حال حاضر ما هیچ قانونی برای استفاده از رمز ارز یا ممنوعیت آن در کشورمان نداریم. در قوانین بانکداری ایران چیزی به نام رمز ارز وجود ندارد. قانون پولی و مالی کشور صراحت دارد که پول ملی یا سکه است یا اسکناس. خسروی با این توضیحات میگوید: «در قانون جدید بانک مرکزی که امسال در مجلس تصویب شد و مجمع تشخیص مصلحت نظام هم تأییدش کرد، برای ساماندهی موضوع رمزارزها اختیاراتی به بانک مرکزی دادهاند که هنوز به مرحلهٔ اجرا نرسیده. اما خیلی از کشورها به خاطر ریسکها و نوسانات شدید این بازار، رمزارز را به کل ممنوع کردهاند.».
سال ۱۳۹۸ نیز هیأت دولت مصوبهای داشت که میگفت «استفاده از رمز ارزها صرفاً با قبول مسئولیت خطرپذیری (ریسک) از سوی متعاملین صورت میگیرد». یعنی حاکمیت، مردم را برای چنین فعالیتهایی تشویق یا تنبیه نمیکند، اما مسئولیت هر اتفاقی را بر عهدهٔ خود معاملهگران میگذارد.
یک بازار پرنوسانِ ۲۴ساعته بدون حمایت قانونی
بازار رمز ارز بهشدت پرریسکتر از بازار بورس است. در بازار بورس شرکتها مشخص هستند. دامنهٔ نوسان قیمتها محدود است و افراد میتوانند ریسک سبد سهام خود را کنترل کنند. اما رمز ارز یک بازار ۲۴ساعته و بدون محدودیت دامنهٔ نوسان قیمت دارد. ممکن است صبح بیدار شوید و ببینید کل سرمایهتان را از دست دادهاید. به همین خاطر خسروی ورود مردم به این بازار را بدون داشتن تخصص کافی بسیار خطرناک ارزیابی میکند.
او در خصوص نبود سازوکار قانونی برای سرمایهپذیری در بازار رمزارز میگوید: «بسیاری از بانکها و کارگزاریها به پشتوانهٔ اعتبار چندینسالهٔ خود صندوق سرمایهگذاری تأسیس و جذب سرمایه میکنند. این صندوقهای سرمایهگذاری با داشتن مجوزهای ویژه و با پشتوانهٔ بانک ضامن در حوزهٔ بورس، طلا و... کار میکنند. ممکن است به صورت چراغخاموش در معاملات رمزارز هم وارد شوند. اما این طور نیست که مجوز بهخصوصی برای سرمایهپذیری در حوزهٔ رمز ارز وجود داشته باشد.».
چرا سرمایهگذاری پرخطر؟
میخواهیم بدانیم اساساً چرا عدهای از افراد سرمایهگذاریهای پرخطر میکنند. در علوم شناختی، فرآیند طبیعی پردازش اطلاعات و تصمیمگیری را سوگیری شناختی میگویند. فهمیدن سوگیریهای شناختی به ما در فهم عملکرد ذهن انسان کمک میکند. برای درک تصمیمات پرخطری که افراد میگیرند، مانند قمار و سرمایهگذاریهای خطرناک، باید سوگیریهای شناختی را بفهمیم. «زهرا صالح» پژوهشگر علوم اعصاب شناختی در این باره برایمان میگوید.
سوگیری شناختی و افزایش سرعت تصمیمگیری
«زهرا صالح» پژوهشگر علوم اعصاب شناختی و دانشجوی دکترای این رشته میگوید: «سوگیری شناختی بهعنوان مسیرهای ذهنی به ما کمک میکند. بهسرعت و بهراحتی وضعیتها را بررسی و ارزیابی کنیم و تصمیم بگیریم. این کارکرد مغز برای تأمین بقا بسیار سودمند است. چون در شرایط پرخطر مثل حملهٔ یک حیوان وحشی سرعت در تصمیمگیری اهمیت زیادی دارد. سوگیریهای شناختی با فیلتر کردن و سادهتر کردن اطلاعات کمک میکنند تا بر جنبههای مهمتر تمرکز کنیم و با سرعت بیشتری تصمیم بگیریم. پس این سوگیریها کمک میکنند در انرژی مصرفی سیستم عصبی صرفهجویی شود و بقای ما تضمین شود.».
ذهن تمایل به سود نقد دارد
همین سوگیریهای شناختی که برای حفظ بقا کارآمد و مؤثرند، بسیاری اوقات باعث انحراف از تصمیمات منطقی و هوشمندانه میشوند. صالح با بیان این نکته میگوید: «مثلاً ذهن ما تمایل دارد لذت و سود فوری را نسبت به سود بیشتری که در آینده رخ خواهد داد، در اولویت قرار دهد. یا تمایل دارد به دلیل احتمال کم موفقیت، احتمالاتِ بیشتر را که مربوط به شکست و ناکامی هستند در نظر نگیرد. سوگیری شناختی دیگر، توهم کنترل است. ذهن انسان تمایل دارد باور کند که توانایی کنترل شرایط را دارد؛ حتی وقتی اتفاقات بر اساس شانس رخ میدهند.».
در واقع ذهن تمایل دارد به جای سرمایهگذاریهای مطمئن با بازدهی کمتر در آینده، به سمت سرمایهگذاری پرخطری برود که بهسرعت سود زیادی به فرد میرساند.
چرا عدهای در قمار غرق میشوند؟
به اعتقاد این پژوهشگر علوم اعصاب شناختی «یکی از سوگیریهای شناختی دیگر که در تصمیمات پرخطر بهویژه در قمار رخ میدهد این است که افراد تمایل دارند فعالیت پرضرر را تا جایی ادامه دهند که موفقیت حاصل شود؛ بدون توجه به ضرر زیادی که متحمل خواهند شد. مثلاً فرد قمارباز با وجود باختهای زیاد بهقدری بازی را ادامه میدهد تا برنده شود، بدون اینکه فکر کند احتمال باخت بیشتر است.».
بهطور خلاصه ذهن ما در مواجهه با مسائل، نه بر اساس واقعیتها، بلکه با سوگیریها و توهمات ادراکی به تصمیمگیری میپردازد. فهم این موضوع کمک میکند بازنگری آگاهانهتری بر نحوهٔ تفکر و تصمیماتمان داشته باشیم.
حرف آخر...
هیچکس از سود کلان و سریع بدش نمیآید. شرایط سخت معیشتی امروز، وسوسهٔ رسیدن به چنین سودی را بیشتر تقویت میکند. در این میان وظیفهٔ قانونگذار و حاکمیت برای حمایت از سرمایههای مردم و جلوگیری از کلاهبرداری افراد سودجو بیش از همه به چشم میآید. تا وقتی قوانین لازم تدوین شوند و به مرحلهٔ اجرا دربیایند، باید آموزش اثربخش به مردم و آگاهسازی آنها در اولویت قرار بگیرد که بدانند قبل از اعتماد به افراد و شرکتهای سرمایهپذیر چه حواسجمعیهایی را رعایت کنند تا گرفتار کلاهبرداران نشوند.
پایان پیام/