زردی من از تو، سرخی تو از من!
علی شمیرانی - «مدیر مسوول یکی از روزنامههای کشورمان در پاسخ به چرایی انتشار مجموعهای از اخبار دروغ که موجب ایجاد خسارت برای مردم و کشور شده و همچنین نشر مقالات و تصاویر توهینآمیز و غیراخلاقی در این روزنامه گفت: این مطالب عموما از طرف خوانندگانی برای ما ارسال میشود که آنها را نمیشناسیم و طبعا اطلاعی از صحت و سقم اظهارات ایشان نداریم.
وی ادامه داد: من یک کارآفرین هستم که با ایجاد اشتغال برای تعداد زیادی از جوانان، اقدام به سرمایهگذاری برای ایجاد یک بستر برای درج نظرات، تبلیغات و اخبار مردمی کردهام.
مدیر مسوول این روزنامه در ادامه گفت: ما نباید باعث ترس سرمایهگذاران، خروج مغزها از کشور و از بین بردن زمینه کار جوانان شده و همه نهادهای مسوول باید در شرایط خاص اقتصادی کشور از کارآفرینان حمایت کنند. لذا تشخیص درست یا غلط بودن مطالب با خود مردم است و از سوی دیگر این وظیفه پلیس، نهادهای امنیتی و قضایی است که با توجه به وظایفی که دارند و بودجهای که از منابع کشور دریافت میکنند، به بررسی مطالب خلاف واقع یا توهینآمیز در روزنامهها بپردازند و در صورت لزوم نویسندگان این مطالب را شناسایی و مجازات کنند.
او در پایان با اعتراض به انتقاداتی که در جامعه پیرامون این رویه ایجاد شده، منتقدان را متهم به باجخواهی کرد و گفت: من صرفا یک پلتفرم برای درج نظرات و تبلیغات ایجاد کردهام که خوشبختانه با استقبال گسترده مواجه و موجب اشتغال تعداد زیادی از جوانان نخبه و خوشفکر شده است. لذا من به عنوان یک فعال اقتصادی باید روی گسترش کار خود و ایجاد درآمد برای خود و کارکنانم متمرکز باشم و سایر دستگاههای مسوول نیز باید به وظایف ذاتی خود در مقابله با جرایم بپردازند.»
متنی که خواندید یک گفتوگوی کاملا غیرواقعی بود. این اتفاق هرگز در ایران و سایر نقاط دنیا رخ نداده و رسانهها به عنوان پلتفرمهای سنتی نشر اخبار و تبلیغات، نسبت به کلمه کلمه آنچه منتشر میکنند مسوولیت داشته و حتی در سایتهای رسانهها نیز در صورت درج نظرات مردمی (کامنتهای) خلاف واقع یا توهینآمیز محکوم شدهاند.
اما ظاهرا در مورد پلتفرمها و کسبوکارهای سایبری داخلی و مشابه با نشریات که از قضا میلیونها برابر یک نشریه نیز مخاطب دارند، تمام آنچه در این گفتوگوی تخیلی در پی آمد، حاکم بوده و گردانندگان این بسترها امروز در جایگاه سرمایهگذار و کارآفرین، طلبکار هم هستند و اتقافا جایزه و نشان و تقدیرنامه هم میگیرند و تریبون دارند و در صدر مجالس مینشینند و از انواع حمایتهای پیدا و پنهان دولتی و غیردولتی هم برخوردارند.
اما آن دسته از مسوولان ذیربط، اگر حرفهایی از این دست را قبول ندارند، لااقل نگاهی به رویه و رویکردهای جهانی از غرب تا شرق دنیا داشته باشند. بروید اخبار را بخوانید تا ببینید پس از سالها تردید، تحقیق و مراعات، اکنون اروپاییها چه قوانین سخت و مجازاتهای سنگینی برای گردانندگان پلتفرمها و شبکههای اجتماعی اعم از گوگل، فیسبوک، توییتر، اینستاگرام، یوتیوب و غیره در نظر گرفتهاند و مسوولیت تمامی محتوای منتشره در هر شکل را به عهده ایشان گذاشتهاند.
یا نگاه کنید به مسدودسازی گسترده و سریع انبوهی از صفحات متعلق و یا منسوب به مقامات و شهروندان ایرانی که از سوی شبکههای اجتماعی آمریکا و به تبعیت از دولت این کشور در حال وقوع است.
همین دو روز قبل دولت اتریش پیشنویس قانون ممنوعیت اظهار نظر بینام در فضای سایبری را تصویب کرد. یعنی درست همان رویهای که بابت آن سالها چین را ملامت کرده و معتقد به نقض آزادی بیان بودند.
در کشور ما هم کم نیستند پلتفرمها و کسبوکارهای سایبری که به واسطه تحریمهای داخلی یا خارجی، توانستهاند در سالهای اخیر پولهای خوبی به جیب بزنند و اصطلاحا از آب و گل درآیند. حرف اینجاست که اگر در پس پرده، هدف اصلی، تامین منافع اقتصادی تعدادی انگشتشمار به بهای نابودی جامعه نیست، پس مماشات و بلاتکلیفیها و استانداردهای دوگانه تا کجا و کی باید ادامه یابد؟
خلاصه آنکه حکایت برخی، ماجرای " زردی من از تو، سرخی تو از من!" شده که سودش را آنها میبرند و دردش را مردم. (منبع:عصرارتباط)