شبکههای اجتماعی و تبعات نداشتن سناریوهای پیشدستانه
سیدجواد شیخالاسلامی – در راستای گسترش چشمگیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در تمام وجوه زندگی بشر، تغییر شبکههای انسانی به شکل دیجیتالی عامل مهمی در افزایش تعاملات مجازی بین افراد شده است. باتوجه به حجم استقبال از شبکههای اجتماعی به خصوص در طیف نسل جوان، این پایگاهها نقش بسیار مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی دارند و زمینهای جدید در ایجاد مجموعههای جمعی با خاستگاههای اجتماعی مجازی فراهم میآورند. اهمیت این رسانهها از این حیث مورد توجه قرار میگیرد که نسبت به محتوایی که در آنها تولید میشود، میتوانند تفکرات خاص و برنامهریزی شدهای را به کاربر مخاطب منتقل کنند و طبق همین ویژگی است که به راحتی موضوع و حادثههای عادی را به یک بحران تبدیل میکنند و یا با برجستهسازی موضوع خاصی، افکار عمومیکاربران و مشترکان در این شبکههای اجتماعی را از واقعه خاصی دور و به اتفاق مدنظر متوجه میسازند.
البته این را هم نمیتوان نادیده گرفت که اطلاعرسانی خوب، صحیح و به موقع از طریق این شبکهها میتواند از بروز حوادث و بحرانهای گوناگون جلوگیری کند.
شبکههای اجتماعی از ابتدا تا امروز
شروع فعالیت شبکههای اجتماعی با سیستمی به شکل تابلو اعلانات در اواخر دهه ۸۰ میلادی بود. در آن زمان سیستمی بود که افراد از طریق خط تلفن به اینترنت محلی وصل میشدند و مطالب مختلف از این طریق روی فضای مجازی قرار میگرفت و سایر افراد متصل به این سیستم میتوانند از این طریق به تبادل اطلاعات بپردازند. اما به علت محدودیت دسترسی و پایین بودن سرعت تبادلات به موفقیت چندانی دست نیافت. با بهتر شدن سرعت و کیفیت اینترنت برای همگان در اوایل دهه ۹۰، سایتی راهاندازی شد که هدف آن برقراری ارتباط میان دانشآموزان و تبادل اطلاعات و همفکری برای مناسبتها، جشنها یا برنامههای درسی و غیردرسی بود. اگرچه این سیستم دارای محدودیت رده سنی بوده و به همین دلیل عمومیت چندانی نیافت اما تا به امروز به فعالیت خود را ادامه داده و ۵۷ میلیون نفر کاربر دارد. با توجه به استقبال شدید از این سایت و علاقه کاربران به برقراری ارتباط با یکدیگر، افراد زیادی تمایل به سرمایهگذاری در این سایت پیدا کردند.
در سال ۲۰۰۳ با ورود لینکدین و مای اسپیس دنیای شبکههای مجازی شکلی کاملتر به خود گرفت، در مای اسپیس امکان تعامل میان کاربران در مقایسه با دوستدار تسهیل شد و ظرفیت این شبکه افزایش یافت و تا سال ۲۰۰۶ تبدیل به پربازدیدترین سایت در گوگل شد.
لینکدین فضایی تخصصی و رسمی برای کاربران پدید آورد و دیگر خبری از بازی یا صحبت برای گذراندن وقت یا پیدا کردن دوستان قدیمیو جدید مطرح نبود. از طریق لینکدین رزومه افراد و شرکتها به همراه سوابق، تجارب و علاقهمندیها به اشتراک گذاشته و نیازهای کاریابی یا کارمندیابی کاربران به سادگی برطرف میشود.
اما در سال ۲۰۰۴ فیسبوک به عنوان شبکهای شخصی توسط مارک زاکربرگ برای دانشجویان دانشگاه هاروارد راهاندازی شد و طی ۴ سال توانست به سرعت از مای اسپیس پیشی بگیرد علت این امر در نوع مخاطبان این دو شبکه بود، مای اسپیس مخاطبینی عام داشت درحالی که فیسبوک توسط دانشجویان و برای دانشجویان طراحی شده بود، قشری که بیشترین گرایش و استفاده را از ابزار ارتباطی و اینترنت در سراسر دنیا دارند و پیشرویان استفاده از تکنولوژیهای روز دنیا هستند و تا امروز بیش از 5/1 میلیارد نفر عضو دارد. موفقیت فیسبوک علاوه بر تمام این موارد مدیون ظرفیت بالای سایت و ابتکاراتی مثل لایک بود.
در سال ۲۰۰۷ گوگل نیز با راهاندازی سیستم گوگلپلاس امکان به اشتراک گذاشتن تصاویر برای کابران خود را فراهم کرد و همچنین با اضافه کردن سیستم هنگ اوتو به جیمیل امکان برقراری ارتباط صوتی و تصویری را نیز میان کاربران خود پدید آورد.
گوگل پلاس تا ژوئن ۲۰۱۴ ماهانه ۲۵ میلیون بازدیدکننده دارد. با ورود موبایلهای هوشمند، تبلتها و… روش استفاده از شبکههای اجتماعی و برقراری ارتباط میان افراد به طور کلی دگرگون شد. در چند سال اخیر موبایلهای هوشمند با قابلیت اتصال به اینترنت و داشتن دوربینهایی با کیفیت تبدیل به محبوبترین و پرکاربردترین ابزار برقراری ارتباط میان مردم شدهاند و توانستهاند در راستای رسیدن به ایده دهکده جهانی گامیموثر و انکارناپذیر بردارند. به وسیله اپلیکیشنهایی مثل اینستاگرام ،اسنپ چت تا سال ۲۰۱۰ بیش از ۲۰ میلیارد عکس توسط کاربران در فضای مجازی قرار گرفته که بهترین آرشیو از نابترین عکسها در اقصا نقاط جهان را فراهم آورده است.
تعاملات ملی بر بستر شبکههای اجتماعی
در حال حاضر، بخش عمدهای از فعالیتها و تعاملات اقتصادی، تجاری، فرهنگی، اجتماعی و حاکمیتی کشور، در تمام سطوح، اعم از افراد، موسسات غیردولتی و نهادهای دولتی و حاکمیتی در فضای مجازی انجام میگیرد. زیرساختها و سامانههای حیاتی و حساس کشور، یا خود، بخشی از فضای مجازی کشور را تشکیل میدهند یا از طریق این فضا، کنترل، مدیریت و بهرهبرداری میشوند و عمده اطلاعات حیاتی و حساس کشور نیز، به این فضا منتقل یا اساسا در این فضا، شکل گرفته است. در همین راستا عمده فعالیتهای رسانهای در این فضا نیز به شبکههای اجتماعی منتقل شده، بیشتر مبادلات نیز مالی از طریق این شبکهها انجام میگیرد و نسبت قابل توجهی از وقت و فعالیتهای شهروندان، صرف تعامل در این حوزه میشود.سهم درآمد حاصل از کسب و کارهای شبکههای اجتماعی در تولید ناخالص ملی افزایش چشمگیر یافته و از میان شاخصهای تعیین شده برای سنجش میزان توسعه یافتگی کشور، شاخصههای حوزه فضای مجازی مخصوصا شبکههای اجتماعی، سهم عمدهای را به خود اختصاص دادهاند.
به این ترتیب بخش قابل توجهی از سرمایههای مادی و معنوی کشور، صرف این حوزه شده و بخش قابل توجهی از درآمدهای مادی و اکتسابات معنوی شهروندان نیز از این حوزه کسب شده و یا تاثیر عمده میپذیرد. به عبارت دیگر، وجوه مختلف زندگی مردم، به معنای واقعی، با این شبکهها در آمیخته و هرگونه بیثباتی، ناامنی و چالش، مستقیما وجوه مختلف زندگی را متاثر خواهد کرد.(اسناد پدافند سایبری،1395)
با شیوع بیماری کرونا سرعت این وابستگی بیشتر شده و ابعاد دیگری از نیاز در این شبکهها مشاهده میشود، ابعادی که شاید به صورت عادی چندین سال طول میکشید تا نیاز به آن احساس شود و به صورت فراگیر در جامعه توسعه یابد اما امروزه با ضرورت در خانه ماندن و عدم حضور در جامعه، کار را به جایی رسانده است که دستگاههای آموزشی مانند آموزش عالی و آموزش و پرورش را نیازمند سرویسها و خدمات این شبکهها کرده است و آموزش فضای مجازی در بین عموم جامعه به عنوان یک آموزش رسمیجای خود را باز کرده است.
تبعات بیبرنامگی
اما این توسعهیافتگی همراه با عوارضی مانند تغییر باور در جامعه و وابستگی به عنوان مشکل فردی است که متاسفانه با نداشتن سناریو مواجهه بوده است. آینده پیش روی شبکههای اجتماعی با تغییرات فناوریهایی مانند واقعیت مجازی، واقعیت افزوده، هوش مصنوعی و… همراه است که شامل عوارض جدید در ابعاد مثبت و منفی است.
نداشتن سناریو مواجهه و ادامه این موضوع باعث خسارتهای زیادی در حوزههای مختلف حمکرانی مجازی میشود که ما برای مقابله با آن هزینه زیادی اعم از هزینه اجتماعی و مالی پرداخت میکنیم این هزینه به مراتب نسبت به سناریو پیشدستانه بیشتر است. به دنبال تغییر فناوری در حوزه شبکههای اجتماعی و ورود این فناوریها به جنبههای مختلف زندگی وابستگی روز افزون متقابل کشورها و ملل افزایش یافته است که این وابستگیها به تغییر تعاملات در ابعاد مختلف حکمرانی منجر میشود.
یکی دیگر از دستاوردهای تغییرات در حوزه شبکههای اجتماعی تمرکززدایی جوامع و نهادها است که به دلیل گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، شتاب بیشتری مییابد، این عدم تمرکز با تمایل روزافزون جهانی شدن به همراه حفظ ویژگیهای ملی، قومی و فرهنگی و بسیاری عوامل دیگر همراه بوده است که گام اول آن شناخت و درک بهتر از “کاربردها”، “تغییرات” و “آینده” این شبکهها در ابعاد محتوا، خدمات، کاربر، فناوری و زیرساخت برای سیاستگذاری دولتها، فعالان کسب و کارها، سازمانها و مردم است.
شبکههای اجتماعی به مثابه سلاح
آینده، اساسا دارای عدم قطعیت است، اما با این همه، آثار و رگههایی از اطلاعات و واقعیتها که ریشه در گذشته و اکنون دارند، میتوانند رهنمون ما به آینده باشند. گسترش فزاینده فناوریهای شبکههای اجتماعی و اتصال همه افراد جامع به شبکه جهانی اینترنت و آثار چشمگیر آن در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی و لزوم تاثیرات این شبکهها در تغییر نظام سیاسی کشورهایی چون استونی و گرجستان موثر بوده است هر چند در ایران نتوانست به تغییر نظام بینجامد اما به ما هشدار میدهد که آینده شبکههای اجتماعی عاری از حملات و تهدیدات دفاعی و امنیتی حاصل از فناورهای نوظهور نخواهد بود، از تجربیات دیگر این حوزه بیداری اسلامی است که توسط شبکههای اجتماعی ایجاد شد و توسط همین شبکههای اجتماعی هم مورد ضربه قرار گرفت و باعث شناسایی و دستگیری انقلابیون در مصر و چند کشور دیگر شد.
در کتاب شبکههای خشم و امید؛ جنبشهای اجتماعی در عصر اینترنت تالیف مانوئل کاستلز به این انقلابها و نقش قدرت شبکه پرداخته شده است. فناوریهایی که با پیامهای صلحجویانه و یا گسترش رفاه و سلامت میخواهند اعتماد جهانی را به خود جلب کنند تا به مقاصد سلطهجویانه خود دست یابند(کاستلز، 2018)؛ در این میان کشورهایی مانند چین و روسیه برای مدیریت توسعه فضای مجازی برای جلوگیری از غافلگیری خود قوانینی را برای پذیرش فناورهای این حوزه وضع کردهاند تا بتوانند مواجههای فعال با این فناوریها داشته باشند.(ملائی و همکاران،1397)
برخورد سلبی و ضربه دوم
متاسفانه در کارهای مطالعاتی انجام گرفته شده در خصوص شبکههای اجتماعی تا کنون بحث سناریوهای پیشدستانه و مواجهه فعال که از دغدغههای رهبری به شمار میرود مغفول واقع شده است و استراتژی برخورد ایران با موضوعات فضای مجازی و شبکههای اجتماعی ضربه دوم است یعنی ابتدا مساله در حوزه حکمرانی فضای مجازی توسط کشورهای پیشرو مطرح میشود و بدون هیچ گونه بررسی اولیه وارد کشور میشود و اثرات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و… خود را بر جامعه اعمال میکند سپس سیاستگذاران برای مواجهه با اثرات آن با مدل سلبی مانند فیلترینگ وارد عمل میشوند؛ از این رو خوب است به دنبال رفع این خلأ و تغییر استراتژی باشیم، تا با بررسی اولیه نسبت به تغییرات شبکههای اجتماعی آینده به سناریو پیشدستانه دست پیدا کرده و استراتژی ضربه دوم را به استراتژی ضربه اول براساس طراحی سناریو بازدارندگی و پیشنهادهایی برای سناریوهای آفندی تغییر دهیم تا دیگر شاهد انفعال در مدل مواجهه با تغییرات آینده حوزه فضای مجازی مخصوصا بحث شبکههای اجتماعی نباشیم.(منبع:عصر ارتباط)