مصائب اقتصاد پلتفُرمی در ج.ا
عباس پورخصالیان – موضوع این گزارش، بررسی برخی مشکلاتِ حفظ و ادارۀ رشدیابندۀ شرکتهایی نوپا و مهم است که به “تکشاخ” (Unicorn) ، زودشاخ (Soonicorn) و ریزشاخ (Minicorn) ملقب شدهاند و مدت زمان کوتاهی است که انبوهی از آنها در بخش اقتصاد پلتفُرمیجمهوری اسلامی ایران نیز پاگرفته است.
اما پیش از پرداختن به مصائب اقتصاد پلتفُرمی در ج.ا، اشارهای گذرا به انگیزۀ تهیۀ این گزارش و مفاهیم مربوط در حوزۀ اقتصاد پلتفُرمی میکنم و سپس به شرایط فعالیت کنونی آنها در اکوسیستم اقتصاد ملی ج.ا میپردازم.
- انگیزۀ اصلی نوشتن این گزارش
من برای تهیۀ این گزارش از دو جانب انگیزه گرفتم.
اول: از همنوردی و مصاحبت اتفاقی چند روز پیشم با مدیری سطح بالا از یکی از شرکتهای پلتفُرمی فعال در ایران؛
و دوم: از مطالعۀ کتاب «کسب و کارهای پلتفُرمی»، به قلم سه تحلیل گر ارشد (کوسومانو، یوفی و گاور)، در سال 2018 میلادی، منتشر شده به انگلیسی در سال 2019 و به فارسی در انتشارات آموخته در سال 1401 خورشیدی.
این کتاب را که رسول سرائیان، زهرا رزمخواه و حسنا روحی به فارسی ترجمه کردهاند به شادروانان ساجده، دختر و محمدجواد میانجی، داماد و همکار رسول سرائیان در “همراه اول” تقدیم کرده است، یعنی به عزیزانی که درفاجعۀ سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراین حین پرواز از مبداء تهران به مقصد کییف در بامداد ۱۸ دی ۱۳۹۸ (۸ ژانویه ۲۰۲۰) هدف شلیک پدافند هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفتند و به همراه ۱۷4 سرنشین دیگر این پرواز جان باختند.
من مطالعۀ این کتاب ارزنده را به لحاظ محتوای آموزنده و بدیعی که دارد به همۀ بخصوص به مدیران نظام صنفی رایانه و به همکارانم در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات توصیه میکنم.
- تعریف تکشاخ و شرکتهای بالاتر و پایینتر از آن
تکشاخ یا “یونی کورن”، نامیاست که سرمایهگذاران مخاطره جو، تحلیل گران و مشاوران آنها در بازار اقتصاد پلتفُرمی، به استارت آپهایی دارای ارزش فعلیِ حد اقل یک میلیارد دلار آمریکا دادهاند.
بالاتر از “تکشاخ”ها، “دَهشاخ”ها یا دِکاکورنها هستند که حد اقل 10 (ده) میلیارد دلار آمریکا قیمت گذاری میشوند.
“صدشاخ” (که به انگلیسی گاه به صورت “Hectacorn” یا “Hectocorn” نوشته میشود) استارت آپی است که حداقل صد میلیارد دلار آمریکا قیمت گذاری میشود.
پایینتر از تکشاخها، استارت آپهایی هستند از نوع “زودشاخ” یا Soonicorn و “ریزشاخ” یا Minicorn .
ریزشاخ، شرکتی است که حد اقل یک میلیون و بالاتر از یک میلیون دلار آمریکا قیمت گذاری (Valuation) میشود. همچنین “زودشاخ” به معنی شرکتی است که پیش بینی میشود قیمتش به زودی به یک میلیارد دلار آمریکا و بیشتر خواهد رسید.
به نظر میرسد که اکثر شرکتهای اقتصاد پلتفُرمیدر ج.ا از نوع Minicorn باشند.
در اخبار چند سال اخیر بخصوص در دولت دوازدهم، به نمونههایی از تکشاخ، اشاره شده اما هنوز هیچ گزارش، پژوهش یا رسالۀ علمی متقنی در این باره عرضه نشده است یا در دسترس نیست تا به کمک آنها بتوان وضعیت مالی- درآمدی- مدیریتی – مقرراتی- قانونی و پرسنلی فعالیت تکشاخهای ایرانی را دریافت و هر یک از آنها را با همتایانشان در کشورهای خموشا (خاورمیانه و شمال آفریقا) یا در ترکیه و هندوستان مقایسه کرد.
مترجمان کتاب “کسب و کارهای پلتفُرمی” در پیشگفتار خود (صفحۀ 15) ذکر میکنند که «بنا داشتیم که تجربههایی از پلتفُرمهای داخلی را به کتاب اضافه کنیم که […] میسر نشد.»
این در حالی است که پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات (یا همان مرکز تحقیقات مخابرات سابق بعنوان یکی از قدیمیترین نهادهای پژوهشی حاکمیتی در حوزه تحقیقات ارتباطات) به علاوۀ شورای اجرایی فناوری اطلاعات در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات وجود دارند و میتوانند به کمک دفتر مطالعات زیربنایی مرکز پژوهشهای مجلس، شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری در وزارت عتف، شورای عالی فضای مجازی و … در حوزههای مربوط به اقتصاد پلتفُرمیتحقیق کنند؛ کاری که هندوستان به خوبی و با شفاقیت لازم میکند. نگاه کنید به اینجا
- اقتصاد پلتفُرمی و نمونههای آن در ج.ا
اقتصاد پلتفُرمی بخش مهمی از اقتصاد و صنعت هر کشور است.
به کمک اقتصاد پلتفُرمی مشتریان (یا کاربران) و فراهم آوران کالا و خدمات با اشتراک گذاری منبعی معین به هم متصل میشوند.
برای مثال: “شرکت سهامی تلفن ایران” که در سال 1350 به “شرکت مخابرات ایران” تغییر نام داد یا شرکت ارتباطات سیار (موسوم به همراه اول) که از پیکرۀ شرکت مخابرات ایران مشتق شد، از نمونههای دیرآشنای اقتصاد پلتفرمی بودند و هستند؛ اما از نمونههای جدید اقتصاد پلتفُرمی میتوان از فهرستی بلندبالا نام بُرد، مثلِ:
“شتاب” (شبکۀ تبادل اطلاعات بین بانکی)،
“شاپرک” (شبکۀ الکترونیکی پرداخت از طریق کارتهای بانکی)،
“اسنپ” (شرکت فراخوان خودروهای سواری و باربری)،
“دیجیکالا” (فروشگاه اینترنتی)،
“دیوار” (وبگاه و برنامۀ کاربردیِ نیازمندیهای اینترنتی و بستری برای خرید و فروش کالاهای نو، دست دوم و ارایه خدمات)،
“پازلی” (برنامۀ کاربردی اپلیکیشن ساز یا Puzzley App Builder )
“ابرآروان” (شرکت فراهم آور رایانش ابری و محصولات مربوط مانندِ: شبکۀ تحویل محتوا یا CDN، ویدیو درخواستی یا VoD، سرور ابری، پلتفرم ویدیویی، کانتینر ابری، ذخیرهسازی اشیاء یا Object storage، «ساناد» یا سامانۀ نام دامنۀ ابری، مرکز دادهها، امنیت شبکه، دیوار آتش و… )
و امثالهم …
این بخش از صنعت با پیدایش و اشاعۀ رایانههای شخصی، جهانی سازی اینترنت و فناوریهای ارتباطات سیار، چنان رونق گرفته است که امروزه (چه در ایران، چه در کشورهای خارج) در رأس و تارک جهان کسب و کار میدرخشد و بر فراز همۀ جوامع “پرواز” میکند و به زودی همۀ بخشها و زیربخشهای کسب و کارهای محلی در پنج قارۀ جهان را به کام خود که به وسعت فضای سایبری است در میکِشد.
-
دو مدل اساسی کسب و کار در اقتصاد پلتفُرمی
همۀ شرکتهای پلتفرمیدر جهان به دو مدل کسب و کاری اساسی تقسیم میشوند: پلتفُرمهای تراکنشی و پلتفُرمهای نوآوری. شرکتهایی که در بخش «اقتصاد پلتفُرمی و نمونههای آن در ج.ا» ذیل شمارۀ 1 الی 5 معرفی شدند، از نوع “پلتفُرمهای تراکنشی” هستند، در حالی که نمونههای بعدی (ذیل شمارۀ 6 الی 7) “پلتفُرمهای نوآوری” خوانده و نامیده میشوند.
از ترکیب پلتفُرمهای تراکنشی و پلتفُرمهای نوآوری، نوع سومیاز پلتفُرم موسوم به پلتفُرمهای ترکیبی یا هیبریدی شکل میگیرند. در ضمن، یک نوع بخصوص از پلتفُرمهای نوآوری، “پلتفُرم نوآوری باز” هستند. Linux نمونه ای از یک “پلتفُرم نوآوری باز” است!
“اقتصاد پلتفُرمی” یا Platform Economy نامهای دیگری به زبان انگلیسی دارد مثلِ
“digital economy”, “on demand economy”, “sharing economy” یا “gig economy”.
- برخی از مشکلات “اقتصاد پلتفُرمی” در ج.ا
1- مشکل مهاجرت شهروندان
بدون شک مهاجرت انبوه انسانها از ج.ا به خارج از کشور بخصوص از شهریور 1401 تاکنون، یکی از مشکلات بزرگ را برای مدیریتهای اقتصاد خرد و کلان در کشور و به ویژه برای شرکتهای پلتفرمیدیجیکالا، اسنپ و بقیه فراهم آورده است.
حتی برخی مدیرانی که 60 تا 100 میلیون تومان حقوق ماهانه میگرفتند یا میگیرند کشور را ترک کردند یا در تدارک ترک کشورند.
برخی از مدیران ارشدی که حقوق ماهانۀ 8 هزار دلاری (به دلار آمریکا) دریافت میکنند، برای فرار از ترافیک شهری، هوای ناسالم و جو حاکم بر فضاهای آموزشی کشور ترجیح میدهند در کشورهای همسایه زندگی کنند و به “مدیریت از راه دور” روی آورند.
هرچند کارشناسان و مدیران زیادی در کشور آماده اند تا جای خالی آنها را بگیرند اما سازمانی در کشور وجود ندارد که به این تازه واردان آموزش دلتا (آموزش تکمیلی مورد نیاز برای شغل مربوط را) ارایه کند.
2- مشکل کنترل بهره وری کار
کنترل بهره وری شاغلان نیز مشکل شده است: اغلب کارکنان، غیر حضوری کار میکنند و فرایند کاری شان غیر شفاف است و اقلیتی که حضوری کار میکنند “دوزیستی” یا “چندزیستی”اند یعنی بیشترین وقت کاری خود را برای کسب درآمد اضافی از بورس اوراق بهادار تخصیص میدهند و یا این که در وقت اداری و با استفاده از تجهیزات پلتفرم ایرانی، مخفیانه برای شرکتی خارجی مستقر در استرالیا، کانادا و مالزی و … کار میکنند و در قبال آن، در ایران حقوق ماهانۀ هزار و چندصد دلاری از طریق صرافیهای الکترونیکی، به تتر (Tether) دریافت میکنند.
3- مشکل “هستارهای عمودی” و عدم یکپارچگی سازمانی
ساختار سازمانی استارت آپهای اولیه، ساده بود اما امروزه که همان استارت آپ قبلاً ساده از به هم پیوستن چند شرکت مکمل (هریک به نام عمومی: “هستار عمودی” (Vertical Entity)) به یک غول پلتفرمیبی شاخ و دُم تبدیل گردیده، ساختار سازمانیاش پیچیده و غیر شفاف شده است.
اکنون شکل سازمانی این غولهای پلتفرمی، “جدول مانند” شده است به طوری که هر ستون این جدول سازمانی، یک “هستار عمودی” را تشکیل میدهد. اما سطرهای این جدول سازمانی به هم ریختهاند و چند “هستار عمودی” در مجموع باهم یکپارچه نمیشوند.
4- مشکل مدیریت رفع خرابی یا Fault Management
نرم افزارهای زیربنایی هر شرکت مکمل یا هر هستار عمودی، همه به یک زبان نوشته نشدهاند و لذا با میاناگذاری (Interfacing) به بدنۀ نرم افزار هستار اصلی پیوستهاند.
حال هر بار که یک خرابی در سیستم رخ میدهد، هیچ کس به آسانی و سریع زیر بار رفع خرابی نمیرود؛ بلکه بلافاصله بازی «کی بود- کی بود- من نبودم» شروع میشود و آن خرابی ساعتها پابرجا میماند.
5- مشکل جزیره سازی سازمانی
هستارهای عمودی تشکیل دهندۀ یک پلتفرم بزرگ در چین یا در غرب معمولاً «قاره وار» یا «شبه جزیره وار» جلوه میکنند اما در ج.ا به مرور زمان، بیشتر و بیشتر «جزیرهای» به نظر میآیند چون هریک دارای نرم افزار و حساب و کتاب جداگانه، سازمان پرسنلی متفاوت و خرده فرهنگ استارت آپی بخصوص هستند، لذا هرچه که اقتصاد پلتفرمی مربوط، بزرگ و بزرگتر میشود، ناکارآمدی و واگرایی خود را بیشتر بروز میدهند.
6- نارضایتی عمومی صف و ستاد پلتفُرمها از جو حاکم
اکثر مدیران ایرانی و خارجی و کارشناسان داخلی پلتفرمهای بزرگ به کار خود واردند و چه بسا بهتر از همتایان خارجی خود کار میکنند، اما عموماً از اوضاع و احوال کلی کشور و جو حاکم ناراضیاند، در حالی که زیرساختهای حیاتی کشور را اداره میکنند و خود به قدرتی اقتصادی، اجتماعی، مالی و مدنی تبدیل شدهاند.
7- ضعفهای شرکتهای شخص ثالث
شرکتهای شخص ثالث نیز پلتفرمهایی عمدتاً از نوع پلتفرمهای نوآوری و تکمیل کنندۀ یک پلتفرم تراکنشی در زمینههای متنوعی هستند مثلِ شرکتهای ابرآور، شبکه ساز، ارایه کنندۀ خدمات بیمه، سلامت، فناوری مالی، برنامهریزی درسی، آموزش و تدریس تخصصی پرسنل، تبلیغات برخط، مشاورۀ حقوقی، رزرو و اجارۀ فضا، مدیریت ساختمان، و خدمات خارج از ج.ا که اغلب هنوز ضعیف عمل میکنند، به بلوغ لازم نرسیدهاند و هر روز بر تعدادشان افزوده میشود.
اینها مشتی از خروارها مشکل رشد مثبت اقتصاد پلتفرمیکشور هستند و چون چشم انداز روشنی دیده نمیشود، ترس از آن هست که معدود تکشاخهای کشور نیز به زودی منقرض شوند!
به این صورت که به جای رشد مثبت، مسیر رشد منفی را طی کنند و به شرایط “ریزشاخ”ی خود برگردند که اگر چنین شود، پایداری عرصههای عمومی بیش از پیش از دست میرود.