میزگرد بررسی وضعیت صنعت نرم افزار ایران(2)
آسیابانی: من توضیحات خودم را با مثالی از شرکت¬های نرم¬افزاری بیان می¬کنم. عمده مسأله به نظر من به بهروزرسانی مطالب برمی¬گردد، مشکلی که در شرکت¬های نرم¬افزاری در ایران داریم و در خارج نیست، خستّی است که در رابطه با تجارب افراد در شرکت¬ها داریم. منظور من این نیست که آن افراد تمام تجارب و ایده¬هایشان را در اختیار همه قرار دهند، منظور این است که زمانی که نرم¬افزار جدید و تکنولوژی جدید در طراحی نرم¬افزار بهدست می¬آید، مطالعه می¬کنند، سرمایه¬گذاری می¬شود، یاد می¬گیرند و پیاده¬سازی می¬کنند بعد که شرکت¬های دیگر برای یادگیری این دستاوردها به آن¬ها مراجعه می¬کنند، از یاد دادن آن¬ها دریغ نکنند. مثلاً شرکتی که RUP یا UML را یادگرفته و پیاده¬سازی کرده، نباید ادعا کند که این جزو داشته¬های خودمان است، زیرا این مطالبی که آن¬ها پیاده¬سازی کرده¬اند در حقیقت مال بیرون بوده روی آن سرمایه¬گذاری کرده، نیروی محقق گذاشته، یاد گرفته و بعد پیاده¬سازی کرده¬اند.
درخارج از کشور این¬گونه مطالب تماماً منتشر می¬شود و به صورت VHS، DVD و انواع رساناهای مختلف در کتابخانه¬ها به صورت مجانی در دسترس همه قرار می¬گیرد. برای حل این مشکل دولت می¬تواند با خریدن مطالبی که شرکتی توانسته پیاده¬سازی کند، این مطالب را بین همه انتشار دهد. وظیفه دولت است که از آموزش¬های فوق تخصصی حمایت کند. من مطمئنم که شرکت¬ها با هزینه سنگینی که این تجاربشان را بدست آورده¬اند، حاضر نمی¬شوند مطالبشان را در اختیار هم قرار دهند. اینجا باید دولت حامی و هدایت¬گر و سیاستگذار باشد. دولت باید تجارب این شرکت¬ها را کسب کند و در اختیار عموم قرار دهد. این یکی از مشکلات در شرکت¬های نرم¬افزاری است. مشکل دیگری که شاهد آن هستیم این است که شرکت¬های ما هنوز تحت سیستم¬های داس، ناول، فاکس کار می¬کنند که خیلی قدیمی¬اند. علت که سوال میشود به این برمیگردیم که سیستم¬های سخت¬افزاری کارفرمای دولتی از اول، طرح درستی نداشته¬اند که روزآمد شود. بنابراین مجری نیز باید براساس همین سختافزار طراحی کند. در اینجا دولت موظف است که شرکت¬های دولتی و مؤسسات را برای کلیه سخت¬افزارهایشان مکلف کند تا تحلیل طراحی کنند، نیازمندی¬هایشان را روشن کنند. یعنی همان¬طور که این کار را در شرکت¬های نرم¬افزاری می¬کند، برای شرکت¬های سخت¬افزاری هم تکلیف کند. این کار را حتی در شرکت¬های خیلی بزرگ خیلی کم دیده¬ام. بنابراین لازم است در طراحی¬های سخت¬افزاری یکسری استاندارها را رعایت کنیم تا نرم¬افزارها مجبور نباشند به سراغ شرکت¬های دولتی بزرگی بروند که هنوز سختافزارشان خیلی عقب¬تر از آن نرم¬افزار روزآمد شده است.
صدیق: اولین نقطه موفقیت، کشف ایرادها و دسته¬بندی آن¬ها به این صورت است که کدام¬ها حل شدنی و کدام¬ها حل نشدنی¬اند. من به شدت به best practice و حمایت از آن معتقدم. اشکالات تکنولوژیکی وجود دارد، ولی دامنگیر همه نیست. خیلی از شرکت¬ها وجود دارند که توانسته¬اند با وجود این همه مشکل، ارتباطات بین¬المللی برقرار کنند و چاره¬ای جز این هم ندارند چون نمیتوانند محصولشان را ارایه کنند. از اولین چالش¬ها محلی بودن صنعت ماست. صنعت ما جهانی نشده، این به دلیل اینست که مردم ما جهانی نیستند. یک جوان فوق لیسانس ما چند دوست خارجی دارد. امروزه جهانی شدن جزو مشخصات یک انسان و یک شرکت است. ما یکسری محصول داریم که باید در جهان عرضه کنیم، ولی مدیران شرکت¬های ما نحوه حضور در یک جلسه بین¬المللی را بلد نیستند، اینکه بتوان یک تعامل با یک شرکت خارجی برقرار کرد، نیازمند این است که ادبیات کسبوکار بین¬المللی را بلد باشیم. تعداد شرکت¬های ما که جهانی شدند، کم است. وارد بازار شدن یک سیره و منش خاصی می¬خواهد، به طور قطع داشتن دوستان خارجی می¬تواند این امر را آسان کند. دولت اینجا میتواند کمک کند، که اینکار انجام میشود، البته شاید گفته شود که کافی نیست.
چالش بعدی که داریم جوان بودن صنعتمان است. کسی برای اینکه بزرگ بشود نباید بر جای بزرگان تکیه کند، بلکه باید صبر کند تا آرام آرام بزرگ شود. باید هزینه پرداخت کند و به همراه شرکت¬های بزرگ چیز یاد بگیرد. مهم¬ترین چالش¬های صنعت فناوری اطلاعات در سطحی بزرگ نداشتن مشاور خوب است که بتواند طرح خوب بدهد. صنعت ما جوان است و تعداد مدیرانی که ارتباطات بین¬المللی داشته باشند، در این صنعت کم است. بازرگانی نرم¬افزار ما صفر است. ما توان فروش در خارج را نداریم و مدل¬های فروش ما هنوز تولید و فروش بهصورت سنتی است. در حالی که فروش در عرصه محصولات دانایی محور مثل فناوری اطلاعات این نیست. چالش چهارم فقدان متخصص در عرصه تجارت بین¬المللی در زمینه نرم¬افزار می¬باشد. ما حدود 5/1 میلیارد تومان اعتبار به نزدیک¬ترین مجموعه ابلاغ کردیم آن¬ها هم واقعاً تلاش کردند، ولی در آخر همه به این نتیجه رسیدند که یک اعتباری را دریافت کنند و در جیتکس غرفه بگیرند و شرکت¬های موردنظر را ارایه کنند.
به نظر من غیر از چالش¬هایی که مطرح کردند از قبیل حفظ حقوق مالکیت معنوی یا مسائل تکنیکی که آقای دکتر انواری مطرح کردند یا دشواریهای تولید، چالش¬های دیگری داریم که در عرصه مدیریت مطرح است که حل کردنشان امکان¬پذیر است، ولی سخت احتیاج به پیگیری و اقدام هوشمندانه دارد. به قول دوستان گاهی دولت به قصد حمایت از این امر، نظم بازار را به هم می¬زند، که من این را هم قبول دارم. یکی از ایرادهای که در عدم موفقیت شرکت¬های بزرگ دانش بنیان وجود دارد عدم تطابق¬های سیاست¬های دولت با نظام بازار است. این جمله از آقای رستم لعلکاکا، متخصص توسعه شرکت¬های کوچک با 30 سال سابقه کار است که می¬گوید: در تمام کشورها حتی آمریکا ما شاهد این هستیم که سیاستگذار دولت بعضاً سیاست و روشی می¬نویسد که منطبق با نظام بازار نیست. این امر در ایران بیشتر مشاهده می¬شود.
محوری: کارفرمای داخلی ما هنوز دولت است، من معتقدم در صحنه و کار با خارج شرکت¬های خصوصی دیر یا زود راهشان را پیدا خواهند کرد که آنجا هم نیاز به کمک¬ها و حمایتی¬های فنی و استانداردهای خاص است. در این مورد ما می¬توانیم از ساختمان¬سازی که عمر طولانی درکشور دارد، صحبت کنیم که این امر درکشور آنقدر نهادینه شده که از ابتدای پروژه همةدستورالعمل¬ها مشخص است. من معتقدم که اگر سازمان مدیریت که در این زمینه متولی است، در بخش تدوین ضوابط اجرایی کار یا در بحث قیمت¬گذاری پروژه¬های بزرگ دولت هزینه مهندسی مجدد کند، موفقیت شرکت¬ها حتمی است. در حال حاضر ایران خودرو ده میلیون دلار نرم¬افزار گرفته که نیاز به 110 میلیون دلار هزینه استقرار دارد. این هزینه بابت همین مهندسی مجدد است. به این نتیجه رسیدیم که هزینة نرم¬افزار آسان است، فقط کسی را نداریم که بیاید دستورالعمل¬ها، آئین¬نامه¬ها و روش¬های واگذاری کار را بکار برده و در تسهیل و تسریع کار کمک کند.
میرابراهیمی: اصلاً بحث حمایت نیست، چون اینجا کمیتة امداد نیست. در حال حاضر در مورد یک کسبوکار و صنعت صحبت می¬کنیم. ما باید دولت را حمایت کنیم و در این زمینه در بخش خصوصی هم خیلی تلاش کردیم، ولی دولت نپذیرفت و همیشه 8 تا مغز خواستند برای 70 میلیون جمعیت تصمیم بگیرند. این مفهوم کاملاً اشتباهی است در مورد هر کسبوکاری فکر کنیم. منفعت¬جویی، کامجویی، پول و ... چیزی نیست که بشود آن را به مردم آموزش داد. هرکسی بخواهد که بیزینس من شود خودش راهش را پیدا می¬کند. مردم اینها را نمی¬خواهند. امنیت و نقش دولت بعنوان دولت مهم است نه بعنوان کمیته امداد.
نکته دیگر اینکه، چرا همیشه دست روی معلول¬ها می¬گذاریم، باید ببینیم علت چیست؟ چرا نمی¬توانیم در تفکر، جهانی شویم؟ به نظر من مشکل عمده نرم¬افزار و IT مسأله سیاسی است. فناوری اطلاعات از بعضی موارد برای کشور مهم¬تر، واجب¬تر مفیدتر و بسیار بسیار کارآمدتر است. در زمینه IT هیچ دولتمردی در رده¬های بالای کشوری حاضر نیست قدم بگذارد و نقش خودش را ایفا کند.
صحبتی هم که شد، دیدگاه¬های چپ و کمونیستی است، که من با شما صددرصد مخالف هستم. لازم نیست در رابطه با کسبوکار، کار عامه¬پسند انجام دهیم. کار، کار حرفه¬ای است. اصلاً لزومی ندارد شرکت¬هایی که هزینه می¬کنند، سرمایه¬گذاری می¬کنند، دستاوردهای مبتنی بر دانش خود را رایگان در اختیار دیگران قرار دهند. اگر شما می¬بینید در جاهای دیگر این کار انجام می¬گیرد، در زمان و مکان خودش انجام می¬گیرد که آن هم برای خودش یک کسبوکار است. یعنی هیچ کس نمی¬تواند تنها با خواندن کتاب¬های RUP ، برنامه¬های آن را در سازمان پیاده کند. این دانش است و کسی که در شرکت آن را پیاده¬سازی می¬کند حق دارد آن را برای خودش حفظ کند.
دومین معزل این است که اصلاً چشمانداز و برنامه در رابطه با فناوری اطلاعات نداریم. تکنولوژی شوخی نیست. بحث فناوری بحث شوخی و تعارف نیست و موضوعی نیست که رایگان در اختیار ما قرار دهند. ما برای این کار باید خیلی زحمت بکشیم و با دو میلیارد و ده میلیارد نمی¬شود این کار را انجام داد. این کار بسیار وسیع است. در تمام دنیا سیستم¬های یکپارچه بانکی وجود دارد که آمریکا اطلاعات آنرا در اختیار دارد. اگر دولتمردی به جایی پرواز کند یا اگر پولی از فلان حسابی به فلان حساب ریخته شود، اطلاعات کاملاً در اختیار آمریکا قرار می¬گیرد. اگر امروز اطلاعات چنین سیطره¬ای دارد، ما کجای این جایگاه قرار گرفته¬ایم. دیدگاه¬ها غلط است. از پایه غلط است. اینکه دولت فکر کند باید حمایت کند. در ایران شرکت¬های موفق هم داریم مثل پرشین بلاگ، بزرگ¬ترین وبلاگ ایران، که در زمینه کارش 5 جایزه بین¬المللی دارد که جز یکی، بقیه¬اش را به خاطر پرداخت مالیات رو نمی¬کند. خود ما همین طور. هنوز درمورد صادرات مشکل داریم. مشکل اینجا است که بانک مرکزی میگوید، تولید نرمافزار در بخش خدمات است و نرخ تسهیلات آن بالا است و تولید حساب نمیشود.
نگرش¬ها این است که ما همه چیز را از اول باید خودمان درست و تولیدکنیم، بسازیم و اختراع کنیم. در حالی که صنعت نرم¬افزار این گونه نیست.
عمده بحث برمی¬گردد به اینکه هنوز از مدیریت کلان کشور غافلیم. تراکتور، ماشین، خوردو و ساختمانسازی را می¬توان لمس کرد، پس در این زمینه فعالیت می¬کنیم، اما چون ما از فعالیت محتوایی محصول خبر نداریم و نمی¬توانیم آن را لمس کنیم، بنابراین در این زمینه فعالیت نمی¬کنیم. اما واقعاً متوجه نیستیم که چرا گوگل اینقدر سهامش گران است، از نظر ما امروزه مدیرانی موفق محسوب می¬شوند که در ساختمان¬های بزرگ نشسته¬اند و کار می¬کنند، درحالی که این¬گونه نیست.
کرمی: من بعنوان جمع¬بندی عرض می¬کنم، مسأله ما مسأله اجتماعی است، ابعاد مختلفی دارد و هر کسی در آن محدوده¬ای که توان حل مشکل را دارد، باید نظر بدهد. تا همه با هم جلو برویم تا مسأله حل شود.
صدیق: تا موقعی که در عرصه بین¬المللی چالش¬های سنگین سیاسی داریم (مستقل از اینکه به حق باشد و یا ناحق) کمر عرصه اقتصاد خمود است و این مسأله به صورت جدی¬تر در صنعت نرم¬افزار مطرح است. اگر در این عرصه از خود دفاع کنیم آخرش برنده خواهیم شد. البته در هر عرصه¬ای که در آن از حق دفاع کنی کسبوکار شروع به کوچک و کوچک¬تر شدن می¬کند، اما این امر به این معنی نیست که کار را رها کنیم. هنوز هم جای کار است. من مدیر دفتر علوم تحقیقات و فناوری سازمان مدیریت هستم و سعی می¬کنم 2 را بکنم 3 و 3 را بکنم 4 و ... . درحالی که اگر عرصه برایم تنگ نبود می¬توانستم در عرض یک سال به جای اینکه مثلاً 2 را بکنم 3، 2 را بکنم 22 و در سال دیگر به 122 افزایش بدهم.
انواری: باید فن تعامل را به مردم یاد بدهیم و علوم مختلف در خارج را به مردم بشناسانیم. باید در سطح بین¬المللی وارد تعامل شد. تمام این مسائل را باید به بچه¬ها یاد داد، ولی علناً بدلیل اینکه استادها گرفتار هستند به بچه¬های ما اینها یاد داده نمی¬شود. اما به نظر من بهترین موقع تابستان¬ها هست که این مطالب را به استادها یاد داد و اگر استادها این مطالب را یاد بگیرند، می¬توانند آن¬ها را در عرض یک یا دو هفته در اختیار بچه¬ها قرار دهند. تا آن¬ها بعداً خودشان به دنبال مطالب بعدی بروند، ولی علناً این کار درکشور ما انجام نمی¬گیرد و به همین علت هم هست که دانشجویان ما هنوز در دهه 1970 درسخوانی می¬کنند.
- ۸۵/۰۱/۱۶