محمود اروج زاده - تصویب ادغام وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در دو وزارت دیگر، موضوع مباحثات و گفتوگوهایی شده که میتواند به دلایل متعدد حاوی اهمیت باشد؛ اما به این بهانه، شایسته است گذری کوتاه بر وضعیت این فناوری در چند سال گذشته کنیم.
اول: مدت زیادی از انتخابات ریاست جمهوری نهم نگذشته بود که محمود احمدینژاد در دیدار برخی چهرههای آی.تی کشور از جمله مدیران نظام صنفی، با اعلام اینکه: «بنده خودم نرمافزاری هستم و به این مباحث آشنایی دارم» موجبات سرخوشی و امیدخاطر حاضران شد. این لبخند رضایت البته خیلی زود بر لبان کارشناسان خشکید، زیرا از آن پس، مقام نخست اجرایی کشور نهتنها سخنی از فناوری اطلاعات نگفت، بلکه با دستگاههای متعدد فعال یا نیمهفعال این حوزه هم تعامل نکرد، شورای عالی اطلاعرسانی را که تا آن زمان نقشی اساسی در این میان داشت، عملا تحریم کرد و حتی حاضر نشد چند دقیقه وقت گفتوگو با دبیر آن اختصاص دهد؛ نتیجه اینکه شورای مزبور عملا زمینگیر شد و دبیر آن با تمام آمال و آرزو و برنامهها، رحل اقامت در قوه دیگری افکند. شورای عالی فناوری اطلاعات که ابتدا به نظر میرسید بناست مطابق برنامه کلان دیگری، جایگزین شورای اطلاعرسانی شود، در پیچ و خم تهیه و تدوین اسناد تکراری و نیز بحث و جدل رسانهای با شورای دیگر، فرسوده و به تدریج محو شد و با گذر زمان، همه دریافتند که وجود و نبود آن، بیتفاوت بوده است. البته شاید ابداع واژه «اینترنت ملی» را بتوان تنها اثر ماندگار دبیر آن دانست، چرا که بعدا این مشی و راهبرد، یعنی تعریف واژهها و برنامههای خلقالساعه به جای برنامههای سازنده، به سامانه فکری مدیران دیگر نیز راه یافت.
دوم: وزیر ارتباطات دولت نهم وقتی بر روی صندلی وزارت جای گرفت، بلافاصله عنوان کرد که: «این وزارتخانه با فناوری اطلاعات کاری ندارد»، این نکته البته صریحا خلاف قانون شرح وظایف دستگاه متبوع سلیمانی بود و وزیر با مطالعه سردستی قانون میتوانست این کجروی را اصلاح کند، اما چنین نشد و نادیده میتوان حدس زد که روزهای بدی پیش روی این فناوری قرار گرفت.
سوم: وزیر بعدی با ورود به صحنه، ظاهرا اشتباه مزبور را تصحیح کرد، اما عملا در بر همان پاشنه چرخید، چرا که بهرغم برونسپاری بخش عظیمی از وظایف ساختار قبلی وزارت که سنگینی بار اجرایی و مالی را به دوش میکشید، یعنی مخابرات، به یکباره و در زمانی که باید تازه فناوری اطلاعات در ساختار جدید جان میگرفت، این دستگاه دچار نوعی بیانگیزگی و یاس شد و حتی باقیمانده پرتوان آن یعنی رگولاتوری هم گاه در رینگ درگیری و دعواهای روزمره وقت میگذراند. به این ترتیب و در غیاب طرح و برنامههای عمیق اجرایی برای دانش/صنعت فناوری اطلاعات، مجددا گفتمان واژهسازی رشد کرد و ترمهای جدید از جمله «اینترنت پاک» و «اینترنت حلال» سر برآورد.
چهارم: در شش و بش ادغام چند وزارتخانه و در هیاهوی سیاسی حاصل از این تغییرات، به ناگاه طرحی ظاهرا غیرمنتظره از غیب رسید و وزارت ارتباطات را نیز مشمول کرد و آن را همنشین و همتراز دو وزارت «راه و ترابری» و «مسکن و شهرسازی». اینکه آیا ادغام کاری مثبت بوده یا منفی، نه موضوع این نوشتار است و نه اساسا دارای پاسخ مطلق. آنچه در این میانه کاملا کلیدی است، موضع نماینده دولت در مجلس است، یعنی «موضع ممتنع!»
پنجم: تردیدی نیست که حاصل نگاه موجود در مدیران و سیاستگذاران، از دست دادن فرصتهای رشد فناوری اطلاعات و عقب افتادن از رقابت جهانی است که توسعه در کشور را دچار اختلال میکند و لاجرم رسیدن به اهداف برنامه 20 ساله چشمانداز را ناممکن. اما مشکل کجاست؟ آنچه این سیر کوتاه در کنار نکته کلیدی موضع دولت پیرامون موضوع ادغام آشکار میکند، چیست؟ به نظر میرسد مغالطهای عجیب در میان است. در نگاه بخش مهم و تعیین کنندهای از مدیران این حوزه، مفهوم «فناوری اطلاعات» به «ارتباطات» فروکاسته میشود و از این رو، وزارت ارتباطات و به طوری کلی فناوری اطلاعات، نام دیگری است برای «مخابرات». این اشتباه مفهومی البته فوقالعاده گزاف است و آنچه ما میبینیم تبعات سنگین این خطا در نگاه است.
البته با رسیدن به این نکته و با ارجاع به ابتدای نوشته، شایسته است به یاد آوریم که رییس جمهور تنها یک بار دیگر هم در زمینه فناوری اطلاعات سخن گفت و آن اینکه: «ارتباطات واژه قشنگی است.»
منبع : فناوران اطلاعات
- ۹۰/۰۳/۱۷