پایان کارکرد فیلترینگ در ایران
علی شمیرانی - کاوه درفشانی - هفته قبل صحن علنی مجلس بار دیگر شاهد یک بحث تکراری و بیسرانجام پیرامون فیلترینگ و فیلترشکنها بود، آن هم در شرایطی که اصولا این مباحث نه در کلام که در عمل کارکرد خود را از دست داده و میتوان گفت حتی کارکرد و جذابیت سیاسی خود برای جلب توجه مردم را هم از دست داده است.
به این ترتیب حالا میتوان این ادعا را مطرح کرد که قاطبه کاربران ایرانی دیگر حساسیت خود را روی فیلترینگ و رفع فیلترینگ نیز از دست دادهاند.
**شاید به همین دلیل است که بحث بر سر اصل مساله فیلترینگ در ایران مدتی است که دیگر به حاشیه رانده شده و حالا این آدرس کاسبان و تاجران فیلترینگ است که داده میشود و موضوع مباحث جدید شده است! با این تفاسیر اگر در آینده اعلام شود فروشندگان فیلترشکن هم باید مالیات دهند یا نماد اعتماد الکترونیکی بگیرند، چندان جای تعجب ندارد. چون عرضه رایگان و فروش فیلترشکنها در ایران آن هم از طریق درگاههای بانکی و رسمی پابرجاست و مسالهای که میماند، ساماندهی فروشندگان فیلترشکن و تجارت پرسود این ابزارها در ایران است.**
از کجا به کجا رسیدیم
زمانی در کشور شاخص استفاده از فیلترشکنها تعداد کاربران سایتهایی نظیر فیسبوک بود که البته آمار چندان قابل توجهی نسبت به امروز نیز نداشت. اما به مرور زمان به دلایلی که در ادامه میآید، فلسفه و کارکرد فیلترینگ و مسدودسازی سایتها و خدمات اینترنتی در ایران تقریبا رنگ باخته است. موضوعی که میتواند زمینه یک پژوهش نیز باشد.
**عوامل زیادی سیاست انسداد خدمات اینترنتی در کشور را به مرز شکست کشاندهاند که از آن جمله میتوان به بیاعتمادی کاربران به برخی خدمات داخلی، ضعفهای قوانین و مقرراتی، اختلاف نظر دستگاههای متعدد و تصمیمگیر در زمینه سیاستگذاریهای سایبری، سیاسیشدن مقوله فیلترینگ، بیتوجهی به رواج عرضه و تجارت ابزار عبور از فیلترینگ و غیره اشاره کرد. **
در این میان شاید یکی از نقاط عطف در شکست پدیده فیلترینگ را بتوان در ظهور و غروب پیامرسان تلگرام دانست. این پیامرسان ناشناخته، در خطایی سهوی یا عمدی، فضایی انحصاری برای فعالیت در ایران را هدیه گرفت و در نبود رقبای داخلی و حذف رقبای خارجی، سالها فعالیت بدون فیلتر را تجربه کرد و بخش زیادی از توجه، روابط و فعالیت نزدیک به 40 میلیون ایرانی را به خود معطوف کرد.
پیامرسان تلگرام در حکم میلیونها خودرو شده بود که مردم به استفاده از آن عادت کرده بودند و ممنوعیت استفاده از آن در حکم نوشدارو شده بود و حالا نه توییتر و فیسبوک و ... که این تلگرام است که به شاخص میزان استفاده از فیلترشکنها و شکست سیاست فیلترینگ در کشور تبدیل شده است.
اگر پیش از این حدودا 3تا7 میلیون نفر برای دسترسی به فیسبوک و توییتر از فیلترشکنها استفاده میکردند حال اما حرف از دهها میلیون کاربر فیلترشکن در کشور است که عموما برای استفاده از تلگرام از فیلترشکنهای پولی و رایگان استفاده میکنند.
شوک اول استفاده از فیلترشکن
برای نخستین بار شوک اول استفاده انبوه از فیلترشکنها اواسط اردیبهشت ماه سال 97 و با صدور دستور فیلتر تلگرام وارد شد. هر چند هیچگاه آمار دقیقی از میزان استفاده ایرانیها بعد از فیلتر تلگرام منتشر نشد اما ادامه حضور و استفاده بخش زیادی از ایرانیها از تلگرام، آن هم بعد از فیلترینگ قابل انکار نیست.
اگر چه از همان اردیبهشت 97 بخشهای زیادی از کاربران تلگرام از طریق واسطها و پوستههای ایرانی این پیامرسان (که برخی مخالفان به طنز به آنها فیلترشکنهای ملی میگفتند) نیز به تلگرام دسترسی داشتند و این پوستهها به هر حال مانع برخی کاربران برای نصب فیلترشکن شده بودند.
در ابتدای امر با فیلترینگ تلگرام پس از اردیبهشت ماه سال 97، استفاده از تلگرام روندی کاهشی را سپری کرد. اما از اواسط پاییز سال ۹۷ این روند متوقف شد و با روزافزون شدن استفاده از پوستههای ایرانی تلگرام نظیر هاتگرام و تلگرام طلایی، استفاده از این پیامرسان بار دیگر جان تازه گرفت و افزایش یافت.
با این حال، از اردیبهشت ماه ۹۸ و با اتمام کار پوستههای مذکور، موج دوم استفاده از فیلترشکنها شروع شد و کاربرانی که کارشان با پوستههای واسط تلگرامی راه میافتاد، حالا ناچار شده بودند که از طریق نسخه اصلی تلگرام و فیلترشکنهایی که به راحتی و وفور (پولی یا رایگان) در دسترس بودند، به حضور در این پیامرسان ادامه دهند.
شوک دوم استفاده از فیلترشکنها
اگرچه هیچگاه به شکل دقیق و مستقل، مشخص نبود چند نفر از طریق پوستههای ایرانی به تلگرام وصل بودند و در این زمینه بحث و اختلاف نظر وجود داشت اما مقارن با تیر 98 این بحثها نیز به پایان رسید و پوستههای ایرانی نیز توسط گوگل از روی گوشیهای اندرویدی حذف شدند و کمی بعد نیز با اعلام رسمی مسوولان، پایان کار نسخههای وطنی واسط تلگرام اعلام شد.
سوم تیر ماه 98 بالاخره سرنوشت پوستههای تلگرام مشخص شد و این دو پیامرسان که بعد از مسدودسازی تلگرام نقش واسطه را ایفا میکردند، به پایان کار خود رسیدند.
در این مقطع یکی از مدیران شرکت راهکار سرزمین هوشمند، مالک هاتگرام و تلگرام طلایی، درباره ادامه فعالیت دو پوسته تلگرام، اعلام کرد: «سرورهای این دو پوسته تلگرام، هاتگرام و تلگرام طلایی، تا دقایقی دیگرخاموش میشود. بنا داریم پیامرسان بومی مستقلی از تلگرام را بهزودی به بازار عرضه کنیم؛ اما چون در تعداد سرورها محدودیت داریم، باید در ابتدا زیرساخت نرمافزاری تلگرام طلایی و هاتگرام از این سرورها پاک شود تا بتوانیم پروژه بومی را روی آن راهاندازی کنیم. همچنین، چون نسخه بومی را باید گوگلپلی تایید کند، ارایه این نسخه مدتی طول میکشد. هدف ما از قطعکردن سرورهای تلگرام طلایی و هاتگرام از نسخه اصلی تلگرام، تمکین به قانون داخلی کشور است!».
به این ترتیب اوایل تیر ماه سال جاری با بسته شدن پرونده فیلترشکنهای داخلی تلگرام، سرورهای این واسطها در ایران خاموش شدند. به این ترتیب تمام کاربران نسخههای واسط راهی یکی از مسیرهای جایگزین شدند، دسته اول که شواهد نشان میدهد بیشترین تعداد را دارند، سراغ نسخه اصلی تلگرام و فیلترشکنها رفتند، عده کمی سراغ واتساپ رفتند و عده بسیار کمتری نیز از نسخههای وطنی پیامرسان استفاده کردند.
**به این ترتیب شوک دوم استفاده از فیلترشکنها کلید خورد و به همین علت مدتی است که برخی کاربران از اختلال در فیلترشکنها گلهمند هستند، زیرا این فیلترشکنها اصولا برای این حجم از کاربری طراحی نشده بودند و حالا میلیونها درخواست جدید از ایران را باید مدیریت میکردند.**
بازار داغ فیلترشکنها
فیلترشکنها این روزها بازار داغی پیدا کردهاند. گسترش دامنه فیلترینگ به شبکههای اجتماعی پرطرفدار موجب شده کسانی که برای انجام کارهای روزمره نیاز به برخی شبکهها همچون تلگرام دارند مجبور به نصب فیلترشکن یا ویپیان باشند.
در حال حاضر اکانتهای یک ماهه، سه ماهه، شش ماهه و حتی یکساله فیلترشکن آزادانه در فضای مجازی در معرض فروش قرار گرفته که استقبال خوبی هم از آنها شده است.
درواقع با گسترش دایره فیلترینگ، فروش فیلترشکن به یک کسب و کار پر سود و البته آزاد و علنی تبدیل شده و اعضای صنف فیلترشکنفروشها روزهای خوبی را سپری میکنند و درآمدهای نجومی به دست آوردهاند.
میزان گردش مالی این فعالیت نیز بسیار بالاست و بازار آن هم بسیار داغ به نظر میرسد. یعنی اگر ۴۰ میلیون عضو تلگرام داشته باشیم و فرضا 30 میلیون نفر آنها از VPN پولی استفاده کنند و قیمت متوسط هر ماه اشتراک فیلترشکن را فقط ۱۰هزار تومان در نظر بگیریم، گردش مالی این فعالیت غیرقانونی برابر با 300 میلیارد تومان در ماه برآورد میشود.
نکته جالب آنکه برخی از فیلترشکنفروشها سایت خود را مزین به نماد اعتماد الکترونیکی نیز کردهاند و با استفاده از درگاه بانکی فعال در حال انجام تجارت پرسود خود هستند.
فلسفه و خروجی سیاست فیلترینگ در ایران
فارغ از مخالفت یا موافقت با فیلترینگ و پالایش محتوای مجرمانه اینترنتی در ایران و رویه دنیا، که سالها موضوع بحث بوده و هدف گزارش حاضر نیست، اما حالا باید مروری شود بر اینکه فلسفه و دلایل فیلترینگ در ایران چه بود. بهطور کلی اصولا فیلترینگ به دلایل مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی یا امنیتی صورت میگرفت؛ لیکن با شکست بحث ساماندهی و توقف فیلترشکنهایی که به صورت رایگان و رسمی در ایران در حال عرضه است کل فلسفه فیلترینگ در کشور زیر سوال رفته است.
بیایید یک بار دیگر تاریخچه فیلترینگ در ایران را بررسی کنیم. در خرداد ۱۳۸۰ با ابلاغ سیاستهای کلی شبکههای اطلاعرسانی رایانهای از سوی دولت وقت، شورایعالی انقلاب فرهنگی به تصویب قوانین مربوط به اینترنت از جمله فیلترینگ پرداخت. در سال ۸۱ فیلترینگ به صورت جدی مورد توجه قرار گرفت. کمیتهای سه نفره شامل نمایندگانی از وزارت اطلاعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صدا و سیما برای رسیدگی به وضعیت اینترنت تشکیل شد و این کمیته برای شروع لیست ۱۱۱ هزار سایت ممنوعه را به شرکتهای تامین خدمات اینترنتی داد.
در مرداد ۸۵، دولت آییننامه «ساماندهی فعالیت سایتهای اینترنتی» را ابلاغ کرد. بر اساس این آییننامه، همه وبگاههای اینترنتی باید در وزارت ارشاد به ثبت برسند.
مواردی که استفاده از آنها در وبگاهها ممنوع شد نیز به این شرح بودند:
1. نشر مطالب الحادی و مخالف موازین اسلامی
2. اهانت به دین اسلام و مقدسات آن
3. ضدیت با قانون اساسی و هرگونه مطلبی که استقلال و تمامیت ارضی کشور را خدشهدار کند.
4. اهانت به رهبری و مراجع تقلید
5. تحریف یا تحقیر مقدسات دینی، احکام مسلم اسلام، ارزشهای انقلاب اسلامی و مبانی تفکر سیاسی امام خمینی (ره)
6. اخلال در وحدت و وفاق ملی
7. القای بدبینی و ناامیدی در مردم نسبت به مشروعیت و کارآمدی نظام اسلامی
8. اشاعه و تبلیغ گروهها و احزاب غیرقانونی
9. انتشار اسناد و اطلاعات طبقهبندی شده دولتی و امور مربوط به مسایل امنیتی، نظامی و انتظامی
10. اشاعه فحشا و منکرات و انتشار عکسها و تصاویر و مطالب خلاف اخلاق و عفت عمومی
11. ترویج مصرف سیگار و مواد مخدر
12. ایراد افترا به مقامات و هر یک از افراد کشور و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی
13. افشای روابط خصوصی افراد و تجاوز به حریم اطلاعات شخصی آنان
14. فعالیتهای تجاری و مالی غیرقانونی و غیرمجاز از طریق شبکه اطلاعرسانی و اینترنت از قبیل: جعل، اختلاس و قمار
15. انتشار اطلاعات حاوی کلیدهای رمز بانکهای اطلاعاتی، نرمافزارهای خاص، صندوقهای پست الکترونیکی یا روش شکستن آنها
16 خرید و فروش و تبلیغات در شبکه اطلاعرسانی و اینترنت از تمام کالاهایی که منع قانونی دارند.
17. هر گونه نفوذ غیرمجاز به مراکز دارنده اطلاعات خصوصی و محرمانه و تلاش در جهت شکستن قفل رمز سیستمها
18. هر نوع حمله به مراکز اطلاعرسانی و اینترنتی دیگران برای از کار انداختن یا کاهش کارایی آنها
19. هر گونه تلاش برای انجام شنود و بررسی بستههای اطلاعاتی در حال گذر در شبکه که به دیگران تعلق دارد و نیز ایجاد هر گونه شبکه و برنامه رادیویی و تلویزیونی بدون هویت و نظارت سازمان صدا و سیما.
اکنون حدود 14 سال از مواردی که ممنوع اعلام شده بود، میگذرد و حاصل پیش روی ماست. حالا به کمک شبکههای اجتماعی، پیامرسانهای موبایلی و صد البته عرضه و فروش گسترده و رسمی فیلترشکنها، میتوان گفت، تمام موارد مذکور به شکل شبانهروزی در حال نقض بوده و از داخل و خارج کشور در دسترس هستند، از فروش مواد مخدر گرفته تا اشاعه فحشا، قمار، توهین و خرید و فروش و تبلیغ هر نوع کالای ممنوع و مغایر با قوانین کشور.
به عبارت دیگر حالا صحبت از فیلترینگ به دلایل فرهنگی، سیاسی، اخلاقی و ... کارکرد خود را از دست داده است و دیگر باورپذیر نیست.
کارکردهای جدید فیلترینگ در ایران
**اگرچه از اینکه آیا هماهنگی کاملی میان متولیان فضای سایبری کشور، در لوث کردن و خارج کردن اصل بحث فیلترینگ در کشور وجود دارد یا نه و بحثهای بیفایده و جسته و گریخته در گوشهوکنار که چندان جدی نیست، اطلاع دقیق و درستی نداریم، لیکن با این تفسیر اگر سیاستهای فعلی که در ظاهر ناشی از اختلاف نظرهای سیاسی و غیرسیاسی میان مسوولان و متولیان عرصه سایبری ایران است، همچنان تداوم یابد، میتوان گفت موارد زیر برخی از کارکردهای فعلی، عملی و اصلی فیلترینگ در ایران است:**
1. ایجاد بازار و درآمد اقتصادی برای عدهای خاص
2. آلودگی کاربران به انواع باجافزار و بدافزار در قالب فیلترشکن
3. امکان رصد و جاسوسی کشورهای خارجی از کاربران ایرانی به کمک فیلترشکنها
4. افزایش کلاهبرداریها و مشکلات احراز هویت کاربران فیلترشکنها و پیگیری جرایم
5. ایجاد ارتش زامبیها و وقوع حملات سایبری به داخل و خارج و به نام ایران
6. افزایش هزینه کاربران اینترنت
7. کندی اینترنت
8. قانونگریزی و لوث شدن قوانین و مقررات
9. ارایه چهرهای مخدوش و ناکارآمد از کشور در مدیریت فضای مجازی
10. اتلاف بودجه کشور برای مهار فیلترشکنها و مدیریت وضع موجود
11. رصد علایق، نیازها، حساسیتها و رفتارهای کاربران ایرانی توسط دیگر کشورها
12. کاهش شدید سن استفادهکنندگان از فیلترشکن
13. فراهمسازی زمینه دسترسی نامحدود کودکان و نوجوانان به محتوای ناسالم و غیراخلاقی
14. تبدیل فرصتها و امکانات موجود در فضای سایبری به تهدیدها
همانطور که ملاحظه میشود و تاکید کردیم، فلسفه فیلترینگ در کشور کارکرد خود را از دست داده است و در حال تبدیل شدن به یک پدیده خطرناک است که مضرات آن قابل قیاس با اهداف اولیه آن نیست؛ موضوعی که میتواند زمینه یک پژوهش کامل از سوی نهادهای مسوول در این عرصه شود. زیرا در پس هر کدام از 14 خروجی فعلی فیلترینگ در ایران، انبوهی از محتوا و موضوعات برای تحقیق و بررسی وجود دارد.
مخلص کلام اینکه اگر قرار است با روش فعلی به زعم خود به مدیریت و ساماندهی فضای سایبری کشور بپردازیم تجربه نشان میدهد روشهای موجود به هر دلیل اعم از اختلاف نظر دستگاههای مسوول، ناکارآمدی روشهای اجرا و ... به زیان کشور تمام شده و میشود.
قصد ما از بیان این مطلب حذف فیلترینگ نیست؛ در تمام دنیا فیلترینگ در چارچوبهای مشخصی در حال اجراست و روز به روز شاهد افزایش حساسیتها و سختگیریها به ویژه در شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی در اقصا نقاط دنیا هستیم.
لیکن ** روی سخن اینجاست که فیلترینگ به سبک ایرانی و موجود که ما در دستور کار داریم نه تنها بیفایده و لوث شده است بلکه به یک تهدید بزرگ اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی نیز تبدیل شده است. لذا تا زمانی که راهحل قاطع، هماهنگ و کارآمدی در خصوص سیاستهای فیلترینگ و پالایش محتوای مجرمانه اینترنتی در کشور نداریم، به نظر میرسد فعلا رفع فیلترینگ از سایتها و شبکههای اجتماعی و رسانههای پرطرفدار در ایران به مراتب زیان کمتری از فیلترینگ آنها دارد.**
لذا باقی قضایا اعم از احتمال بهرهبرداریهای رقبای سیاسی، شناسایی و برخورد با مسوولان وضع موجود، بحثهای حیدری نعمتی، برگزاری نشستها، همایشها، کمپینها، سخنرانیهای آتشین و نوجوانپسند و شب شعرها پیرامون باید و نباید فیلترینگ، در اولویت بعدی و کماهمیتتری نسبت به مشکلاتی که ذکر شد، قرار میگیرد. (منبع:عصرارتباط)
- ۹۸/۰۶/۲۶