پشتپرده مافیای دستفروشان بازار علاءالدین
ساحره چمنی - اگر فکر میکردید دستفروشی موبایل روشی است که فقط گروهی آدم فقیر از طریق آن امرار معاش میکنند، کمی خوشبین بودهاید. این شغل هم مثل بسیاری از مشاغل کاذب دیگر در این کشور، صاحب و پدرخوانده دارد.
این گزارش را بخوانید تا کمی بیشتر دستگیرتان شود.
چند سالی بود که نمای بزرگترین مرکز تجاری تلفن همراه را حضور دستفروشان زشت کرده بود و این قضیه اعتراض نمایندگان رسمی و فروشگاهها را بر انگیخته بود؛ البته تنها آنهایی معترض بودند که خود در میان دستفروشان نمایندهای نداشتند. به این ترتیب ورود و خروج به پاساژ برای خریداران به سختی انجام میشد. حضور این دلالان حتی باعث شده بود که پاساژ به مرکز خریدی مردانه تبدیل شود و کمتر خانمی رغبت میکرد از میان سیل جمعیت وارد این مرکز تجاری شود. از سوی دیگر با توجه به اجاره بهای 14 تا 15 میلیون تومانی مغازههای این مرکز تجاری که طبیعتا روی قیمت گوشی هم اثر میگذارد، وجود چنین دلالانی جلو پاساژ باعث میشد که بسیاری از فروشگاهها مشتریان خود را از دست بدهند.
اما از یکی دو سال گذشته حضور این دلالان کمرنگ و تعداد آنها آنقدر کم شده بود که گاهی عجیب به نظر میرسید. البته دلالان همچنان داخل راهروهای پاساژ جولان میدهند و بدون پرداخت اجاره بها و مالیات به راحتی برای خود کاسبی میکنند.
به گفته فعالان بازار موبایل علاءالدین، از چندین سال گذشته بسیاری از فروشندگان اعتراض گستردهای به وجود این دلالان کردند، اما نتوانستند به نتیجه دلخواه برسند، تا اینکه سال گذشته فروشگاههایی که به خیابان نزدیکتر بودند اقدام به شکایت و تشکیل پرونده برای جمع آوری دلالان جلوی در اصلی پاساژ کردندکه در نهایت، نیروی انتظامی وارد عمل شد و یکباره همه آنها را جمع کرد و مقابل این مرکز تجاری، خالی از تجمع دستفروشان شد.
اما این فقط ظاهر ماجرا است.
برای اینکه به واقعیت ماجرا پی ببرید کافی است کمی راهتان را کج کنید و از مقابل بازار علاالدین به سمت خیابان ولیعصر بروید. اینجاست که باز هم میتوانید در پیاده رو تجمع دستفروشان موبایل را به نظاره بنشینید و به دلیل خلوت شدن مقابل علاءالدین از حضور دستفروشان پی ببرید.
ماجرا از این قرار است؛ دستفروشانی که زمانی جلوی پاساژ پرسه میزدند و یکباره نیست شدند، در واقع پراکنده نشده بودند، بلکه از مکانی به مکان دیگر کوچ کردهاند.
این دلالان دیگر جلوی پاساژ نمیایستند بلکه چند صد متر دورتر از پاساژ به معامله میپردازند.
** بازار غیرقانونی اما پررونق
این بخش از خیابان جمهوری انگار تمام بار خلوتی پاساژ علاالدین را بر دوش میکشد و انبوه جمعیت خریدار گوشی و دستفروشانی که ایستاده تجارت میکنند و برخی دیگر که بساط پهن کردهاند، نمایی از یک بازار غیر رسمی و پر رونق را در مجاورت بزرگترین بازار رسمی موبایل تهران به نمایش میگذارد. مقابل هر یک از آنهایی که کنار پیادهرو بخشی را به خود اختصاص دادهاند، جعبهای قرار دارد و روی هر کدام محصول خاصی دیده میشود، عدهای فقط در کار لوازم جانبی هستند و عدهای دیگر گوشی میفروشند. "گوشی میخواهید. تبلت میخواهید؟ گوشی میفروشید؟ قیمت دارید؟ تبلت ارزان دارم. گوشی هوشمند با قیمت مناسب دارم. علاءالدین سرتان کلاه میگذارند، مبادا سراغ فروشندگان پاساژ بروید. نو میخواهید یا دست دوم. گوشی اصل دارم. گوشی چینی هم هست. کار خوب چینی برابر اصل دارم. با جعبه یا بدون جعبه میخواهید. اصلا من خودم داخل پاساژ مغازه دارم اما ترجیح میدهم اینجا کار کنم." اینها جملاتی است که اگر فردی با شکل و شمایل خریدار در این جمع دست فروشان ظاهر شود با آن احاطه میشود.
** باند دلالان حرفهای
در واقع اینها دلالان حرفهای هستند که در گروههای 7 یا 8 نفره تجارت میکنند. فقط کافی است تشخیص دهند که خریدار هستید، این درست زمانی است که وارد عمل میشوند و به معامله گوشی گرانقیمتی میپردازند، آنقدر ماهرانه معامله را جوش میدهند که نظر هر خریداری جلب میشود. اینجاست که به راحتی گوشیهای دزدی، تقلبی یا چینی را به افراد قالب میکنند و فرد خریدار از خریدی که کرده راضی و خشنود است و فکر میکند که سود هم کرده است، اما همین که گوشی را به مغازههای داخل پاساژ نشان میدهد و میفهمد که سرش چه کلاه بزرگی رفته، بر میگردد، اما دیگر اثری از آثار دلالان نمییابد. در این میان اگر خریدار هوشمند باشد، کافی است چند سوال تخصصی درباره گوشی یا نام دقیق گوشیها از این فعالان غیرمجاز بپرسد تا متوجه شود که آنها اطلاعات چندانی درباره محصولی که به فروش میرسانند، ندارند.
** پدرخوانده وارد می شود
دلالان درباره حضور همیشگیشان در این مکان، میگویند که حتی روزهای تعطیل هم بساط دارند و ساعت کاریشان از مغازهداران هم بیشتر است.
سوال من از آنها این بود که حضورشان را چطور تضمین میکنند. جوابی که برای این سوال گرفتم من را به مسیری هدایت کرد که به "پدرخوانده" منتهی میشد. بله، هر اتفاقی که در این محدوده دستفروشان و دلالان میافتد، زیر نظر پدرخواندهای است که او را "آقای کارگر" خطاب میکنند. مشخصاتش را پرسیدم، مردی حدود 40-42 ساله با سری تاس و بسیار خوش پوش. پیدا کردنش آسان بود. از دور میشد دید که آقایی با پیراهن قرمز گران قیمت، بین جمعیت میچرخد. حواسش به همه جا بود و او بود که به سراغ من آمد.
چکار داری؟ گوشی میخوای؟
گفتم گوشی دارم و میخواهم بفروشم.
گوشیام را که گرفت تا بررسی کند، از فرصت استفاده کردم و چند سوالی از او پرسیدم.
پرسیدم: این دلالها از کجا آمدهاند. گفت: تعدادی از این افراد همان دلالان قدیمی و کهنهکار پاساژ علاءالدین هستند، اما تعداد زیادی هم از مولوی و جاهای دیگر تهران به خیابان جمهوری آمدهاند.
گفت که حالا دیگر این دست فروشان سازمان یافته شدهاند و در خصوص مکان استقرار در پیاده روها باید از او مجوز بگیرند.
به گزارش فناوران کارگر میگوید: اینها از من اجازه میگیرند اینجا می نشینند. دقیقا تعدادشان مشخص است و هر کسی هم نمیتواند اینجا کاسبی کند.
“کارگر” را که گویا مدتی در طبقه زیر همکف علاءالدین مغازه داشته است همه میشناسند. او زمانی که میبیند با این شکل معامله سود بیشتری به جیب میزند، مغازهداری را رها کرده و به جمع دلالان وارد شده است. به گفته کارگر، تعدادی از فروشگاهها با این دلالان ارتباط مستقیم دارند و حتی بسیاری از این معاملات را داخل مغازه جور میکنند و پس از شکایت مشتریان و اعتراض از چنین مغازههایی باز هم به فعالیت خود ادامه میدهند و روزانه 20 تا 30 مدل گوشی سرقتی و تقلبی به فروش میرسانند.
کارگر که معلوم است آدم هوشیاری است، شک میکند، شماره تلفناش را میدهد که معامله گوشی را بعدا تلفنی انجام بدهیم و از آن روز به بعد، گوشیاش خاموش است.
- ۹۱/۰۴/۱۸