چند نکته در باب سازمان نظام صنفی رایانهای
امیر عباس تقی پور* - احتمالاً هم رأی و نظر خواهیم بود که در حال حاضر سازمان نظام صنفی رایانهای با تمام مسائلی که دارد یکی از مهمترین و بزرگترین سازمانهای معدود صنفی کشور است. میگویم معدود به دلیل اینکه همه میدانیم پروبال دادن به بخش خصوصی در کشور ما چه مسیری را طی کرده و کجاست؟! اساساً فرصت چندانی در اختیار مدیران این بخش نبوده تا بتوانند برای تثبیت جایگاه و دستیابی به خواستههایشان، دور هم جمع شده و با پشتوانه فکری و همکاری با یکدیگر به دنبال ارتقای جایگاه صنف خود باشند. حالا کسانی در گذشتههای نه چندان دور خون دل خوردهاند که صنف رایانه کشور از سازمانی به نام سازمان نظام صنفی رایانهای برخوردار باشد. اساسنامهای تدوین و تصویب شده و نقشه راه و برنامه عمل آن ترسیم شده است:
ماده 1 اساسنامه: در اجرای ماده (12) قانون حمایت از حقوق پدید آورندگان نرمافزارهای رایانهای و به منظور حمایت عملی از حقوق یاد شده در آن، نظم بخشی و ساماندهی فعالیتهای تجاری رایانهای مجاز، سازمان نظام صنفی رایانهای کشور به وجود میآید.
حالا قرار است در نیمه اول تیرماه، ششمین سال تأسیس این سازمان گرامی داشته شود. پرسشی که مطرح است اینکه، آیا سازمان توانسته است به ایفای نقش و مسؤولیتهای خود بپردازد؟ پاسخ دادن مشکل است. نیاز به بررسی دقیق داشته و در این مجال نمیگنجد. اگر بپذیریم مجموعه تصمیمات و عملکرد هر سازمانی متأثر از شرایط درونی و برونی است آنگاه قضاوت در مورد عملکرد شش ساله این سازمان منصفانهتر خواهد شد. اما چند نکته:
1- نهادهایی چون سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع بر کارکردهای صنف رایانه تأثیر بی برو برگشت دارند. برخی از تصمیمات، چنان خلقالساعه اخذ میشوند که صنف را با شوک روبرو میکند. سازمان هم باید چندین برابر انرژی صرف کرده و ماهها تلاش کند تا بتواند تحرک و شادابی از دست رفته را برگرداند. یعنی، دچار روزمرگی میشود. نمونه زیاد است. بهترین و نزدیکترینش ادغام وزارتخانهها است. هیچکس نمیتواند منکر تأثیرات چه مثبت و چه منفی ادغام وزارتخانهها بر سازوکار صنف رایانه شود. لطفاً دقت کنید. تأثیرات مثبت یا منفی! اما کجای کار از نمایندگان این صنف، نظرخواهی و فرصت بررسی داده شد؟ یا حتی اگر در موضوعی نظرخواهی میشود تا چه حد، این نظرات در خروجی تصمیمات، لحاظ میشود؟
2- کشور در باب خصوصی شدن و فعالیت و رشد سازمانهای صنفی، جوان است. طبیعی است مقاومتهای زیادی هم در برابر آن می شود بنابراین در این وانفسا تنظیم روابط صنف با ارکان کشور یعنی دولت، مجلس و قوهقضائیه، حساس و مستلزم تدبیر و معرفت مدیریتی است. اینکه نهادهای بالادستی، سازمان را بشناسند و درکش کنند بسیار مهم است. مسؤولان سازمان هم باید اطلاعرسانی کنند و بگویند در تعامل با این ارکان به چه رسیدهاند و چه امیدهای از دست رفته و یا دستیافتنی دارند؟ ایجاد یا تقویت ارتباطات و تعامل مستمربا گروههای مرجع جامعه، نکته بسیار حایز اهمیت و امری ضروری است. سازو کارهای مختص به خودش را هم دارد. پیگیری، پیگیری، پیگیری!
3- فارغ از توفیقات و عدم توفیقات سازمان در مواجهه با دولت و مجلس و قوهقضائیه، باید بر بیتوجهی یا قدری منصفانهتر بگویم کمتوجهی سازمان به رکن چهارم جامعه یعنی رسانهها تأکید کنیم. تردیدی نداشته باشیم که در دنیای امروز رسانه، بیش از هر عامل دیگری قدرت عمل چندوجهی دارد. یعنی ظرفیت عجیبی دارد و تعیین کننده است. بنابراین سازمان باید ترمیم روابط و نحوه تعامل با رسانهها را بطور جد در دستور کار قرار دهد. اینکه فقط انتظار داشته باشیم رسانهها به انتشار اخبار موفقیت و دستاوردهای ما بپردازند اگر چه طالبان زیادی، بویژه در لایههای بالای مدیریتی دستگاهها دارد، خواستی نامناسب و حتی نامشروع است. سازمان باید، زمینه تعامل سازنده با رسانهها را فراهم کند و در این مسیر، پیشقدم باشد. در اینصورت، طولی نخواهد کشید که مجموعه اقدامات و عملکرد رسانهها به نفع سازمان، تمام خواهد شد.
4- اهمیت بعد درون سازمانی فعالیتهای سازمان در دستیابی به موفقیت یا عدم موفقیت آن نه تنها از بعد بیرونی کمتر نیست شاید مهمترین اصل و فلسفه وجودی آن باشد. در این بخش پرواضح است که وحدت نسبی اعضاء و فهم و بیان مشترک آنها به اندازه زیادی در ترسیم چهرهای مصمم و خواهان پیشرفت از سازمان مؤثر است. بلعکس، هرگونه رفتار از هم گسیخته و بیاعتمادانه نیز میتواند سازمان را با موانع بزرگ و سختی روبرو کند. منظورم را متوجه میشوید. نمیخواهم بگویم مثل هم فکر کنیم و متفاوت نباشیم. نه، تفاوتهایمان مسیر پیشرفتمان را هموارتر خواهد کرد. منظور اینست که با هم گفتوگو کنیم. برای یافتن مسیرهای کوتاهتر تا هدف، مشارکت کنیم. در کنار طرح مسئله، به ارائه راهحل هم فکر کنیم و ...از داشتن مسئله نهراسیم و مسئله را نشانه پویایی سازمان بدانیم، مشروط بر آنکه مسائلمان جدید باشد! پیش و بیش از همه اینها هم بر سر اصول اتفاق نظر داشته باشیم. بسیاری از این اصول در اساسنامه سازمان به خوبی طرح شده و جای هیچ تردیدی نیست که بایستی تمام انرژی اعضاء و مسؤولان سازمان برای تحقق آن اصول، صرف شود.
5- به نظر میرسد تدوین مجموعهای از اقدامات ارتباطاتی، در حوزههای رسانه، تبلیغات و روابطعمومی برای سازمان ضروری و نتایج اجرای آنها برای یافتن و ارائه راهحل غلبه بر بخشی از مسائل، مفید خواهد بود. این امر در دستور کار قرار گرفته و امیدوارم بزودی نتایج آن برای اعضای سازمان، ملموس شود.
* مشاور ارتباطات سازمان نظام صنفی رایانه ای
- ۹۰/۰۳/۲۹