کشور دولتمرد الکترونیکی می خواهد
پریسا سجادی - تربیت شهروند الکترونیکی، مفهومی است که بارها بر آن تاکید و پرداخته شده است؛ چنان که تقریبا تمامی صاحبنظران این حوزه بر این باور هم نظرند که یکی از ارکان اصلی توسعه ICT در جامعه، فرهنگسازی در میان مردم، یا تربیت شهروند الکترونیکی است.
اما، در اینجا و در این مقطع، شخصا قصد مخالفت با این عقیده را دارم.
آنچه در چند ماه گذشته حول و حوش تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری دهم و طرفداران ایشان با استفاده از ابزارهای نوین اطلاعات و ارتباطی به وقوع پیوست، ناباورانه نشانهای از بلوغ کاربری و آشنایی و انس مردم با این ابزارها بود.
عضویت و فعالیت گسترده ایرانیان در محیطهای اجتماعی فضای وب، استفاده از خدمات ایمیل، مسنجر، پیامک و استفاده از ابزارهای ثبت تصویر و انتشار آن، وبلاگنویسی و ... که همگی منجر به افزایش چشمگیر سرعت تبادل اطلاعات شد، عمدهترین اقداماتی بود که نشان داد شهروندان ایرانی خودانگیخته، همراهی و ارتباط نزدیکی با فناوریهای نوین برقرار کردهاند.
نمود دیگری از این همراهی را میتوان در پروژههایی همچون استفاده از کارت هوشمند سوخت، ثبتنامهای اینترنتی و از این قبیل نیز مشاهده کرد که چگونه مردم به سرعت و بدون ممانعت، روشهای نو را جایگزین روشهای کهنه میکنند.
اما در مقابل این همراهی و مؤانست مردم با ICT، دولتمردانی ایستادهاند که ظواهر امر نشان میدهد از قافله مردم در بهرهبرداری از ICT جا ماندهاند.
اتخاذ سیاستهایی همچون اختصاص ندادن بودجه خاص و حذف اولویت از پروژههای ICT کشور و همچنین سیاستهای محدود کننده نسبت به فضای مجازی، همگی مبین آن است که برخی از دولتمردان به این فناوریهای احتمالا به زعم ایشان لوکس و غیرضروری، اعتقاد ندارند.
نتیجه آنکه کارشناسان و صاحبنظران حوزه IT زین پس به جای تاکید بر تربیت «شهروند الکترونیکی» باید ترکیب «دولتمرد الکترونیکی» را به فرهنگ لغات ICT کشور بیفزایند و بر آن همت گمارند. باشد که روزی این شکاف دیجیتالی فراخ میان دولت و ملت به هم آید.
منبع : فناوران
- ۸۸/۰۵/۱۸