کنفرانسی برای نمایش ترس و امید بخش فاوا
عباس پورخصالیان - عدم آگاهی نسبی زارع پور از ظرفیت های واقعی اقتصاد در فضای مجازی، انتقادی سازنده بود که در جلسۀ بررسی صلاحیت عیسی زارع پور برای تصدی وزارت ارتباطات از سوی عضو هیأت رئیسۀ کمیسیون اجتماعی مجلس در صحن علنی مطرح شده بود.
حسین حاتمی در جلسۀ سی اُم تیرماه 1400 گفته بود که عیسی زارعپور از ظرفیت اقتصاد و فضای ارتباطات اطلاعی ندارد و این حوزه با حوزۀ قوۀ قضائیه متفاوت است.
انتقاد عضو هیأت رئیسۀ کمیسیون اجتماعی مجلس از عیسی زارع پور، سبب خیر شد: حدود یک ماه بعد، عملگرایان صنعت جامعۀ اطلاعات کشور، بخصوص سندیکای صنعت مخابرات ایران (و اتحادیۀ صادرکنندگان صنعت مخابرات ایران) هنگامی که دیدند وزیر جدید وزارت ارتباطات، کمتر موفق می شود وقت ملاقلات حضوری به دست اندکاران صنعت فاوا بدهد، آستین ها را بالا می زنند و «به منظور تشریح و شفاف سازی نیازمندی ها، زمانبندی ها و استانداردهای تکمیل شبکه ملی اطلاعات از یکسو؛ و سنجش قابلیت ها و توانمندهای داخلی در بخش های تحقیق، تولید و خدمات، از سوی دیگر؛ و همرسانی عرضه و تقاضا، کنفرانسی و نمایشگاهی را به کمک روابط عمومی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ترتیب می دهند، تحت عنوانِ "ظرفیت [های موجود در کشور برای تکمیلِ] شبکه ملی اطلاعات و توسعۀ پایدار زیرساخت های ارتباطی" .
این کنفرانس و نمایشگاه مرتبط به آن، در پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات (وابسته به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات) در روزهای ۲۵ و ۲۶ شهریور ۱۴۰۰ به صورت اختصاصی برای "بخش فاوای شبکه ملی اطلاعات" برگزار شد. وزیر جدید ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز در آن شرکت کرد و از نزدیک با توانایی های دست اندرکاران صنعت مخابرات و ارتباطات کشور آشنا و احتمالاً تاحدودی از اندیشه ها و پیشنهادهای ایشان آگاه گردید و به ایشان و مردم، وعده هایی کلی داد و تا جایی که می توانست، "انرژی مثبت" یا به بیان بهتر: امیدواری و رجا القا کرد.
کنفرانسی برای نمایش و بیان ترس و امید بخش فاوا
برگزاری کنفرانس ظرفیت شبکۀ ملی اطلاعات برای بیان دیدگاه های بخش خصوصی فاوا و نشان دادن توانایی های دست اندرکاران صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات به وزیری که از سوی محافظه کاران سنتی در اکثر عرصه های حکمرانی، محصور و گرفتار شده است (چه خود مقصر این گرفتاری باشد یا نباشد و چه از پیش بر ابعاد این گرفتاری آگاه بوده یا آگاه نبوده باشد)، بسیار به موقع و ضروری بود. بیان خوف و رجای دست اندرکاران صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات از فروپاشی اقتصاد دیجیتالی که دولتمردان قبلی و کنونی این همه پزش را می دهند، واکنشی طبیعی و اقدامی عقلایی ارزیابی می شود.
سیگنال های دلگرم کننده در عین نشانه های دلسردکننده
وضعیت عمومی ما در حال حاضر را روان شناسان یا جامعه شناسان، Ambivalence (دوسوگرایی) می نامند! در چنین وضعیتی، شنیده ها و رفتار ها به طور توأمان، ضد و نقیض اند. دانشمندان رفتارشناسی برای بیان سادۀ پدیدۀ Ambivalence و فهماندن معنی آن به غیر متخصصان، به رفتار بخصوصی از طرف ورزشکاران رشته های رزمی اشاره می کنند که در آن، یک ورزشکار با یک دست حریف را بغل می کند و به سوی خود پیش می کشد تا با دست دیگرش چنان محکم زیر چانۀ وی بنوازد که به قول معروف: ضربه فنی technical knockout بشود. این دوسوگرایی، در مسابقات ورزش های رزمی، بدیهی و مصداق یک نوع Ambivalence دفاعی است، رفتاری فنی که تردید در بیننده و داور ایجاد نمی کند بلکه اگر درست و کارا اجرا شود، امتیاز هم دارد؛ ولی رابطۀ دولت و بخش خصوصی نباید از نوع Ambivalence باشد، وضعیتی که در جامعۀ اطلاعات کشور متأسفانه هست، به وفور مشاهده می شود و در سرمایه گذاران و فعالان در بخش فاوا، تردید ایجاد می کند! در این وضعیت توجه ناگهانی دولت به اهمیت و فوریت اجرای طرح ها و پروژه های دولت الکترونیکی و اقتصاد دیجیتالی جلب می شود، ولی همزمان از همه سو، نقیض های دلسردکننده نسبت به وعده ها و برنامه ها، جوانه می زنند!
یک نمونه از دوسوگرایی: برنامۀ"بُردن فیبر نوری به تکتک خانههای مردم" و "طرح ملی سازی دسترسی"
- از یک سو: در حاشیه بازدید از کنفرانس "ظرفیت شبکه ملی اطلاعات توسعه پایدار زیرساختها"، وزیر ارتباطات بشارت می دهد: برنامۀ وی در وزارت ارتباطات این است که در چهار سال آینده، به تکتک خانههای مردم، فیبر نوری بِبَرَد و پروژۀ فیبر در منزل را اجرا کند ... و حتی تا روستاها ببرد، تا مردم (به قول وی:) "سرعتهای چندگیگی" را تجربه کنند. او معتقد است که این گونه پروژه ها بدون حضور ظرفیت های داخلی امکان پذیر نیستند!
- و از سویی دیگر: چون "بُردن فیبر نوری به تکتک خانههای مردم" برنامه ای از نوع توسعۀ شبکه کابلی دسترسی مشترکان ثابت است و "طرح ملی سازیِ شبکۀ دسترسی"، به معنی بازپس گیری قانونی شبکه های دسترسی کابلی از شرکت قبلاً دولتی و بعداً خصوصی سازی شدۀ مخابرات ایران، به طور همزمان مطرح است و لایحۀ آن اکنون در کمیسیون صنایع مجلس شورای اسلامی پیگیری می شود، لایحۀ ای که کارشناسان دفتر صنعت مرکز پژوهش های مجلس هم تاحدودی بر سر کلیات آن اتفاق نظر اولیه دارند و معتقدند که شرکتی دولتی با نام "شرکت شبکۀ دسترسی کابلی" منتزع از شرکت مخابرات باید تشکیل شود، در این شرایط دوسوگرایانه (خصوصی زدایی مالکیت دسترسی ثابت و سرمایه گذاری بخش خصوصی روی توسعۀ شبکۀ دسترسی ثابت)، چه عاقلی در بخش خصوصی حاضر است، روی پروژه های بسیار هزینه بر و دیربازدهِ "بُردن فیبر نوری به تکتک خانههای مردم" سرمایه گذاری کند؟
- دریغ از یک صفحه (فقط یک صفحه!) گزارش از شکست تشکیل شرکت اُپراتور چهارم آی.تی؟
- کجاست آن اعتماد مردم به دولت های گذشته در پرداخت میلیاردها تومان ودیعه به شرکت دولتی مخابرات ایران برای توسعۀ زیرساخت های خدمات مخابرات شهری، بین شهری و بین المللی کشور در زمان جنگ تحمیلی و دوران سازندگی؟
در این شرایط، سرمایه داران تازه به دوران رسیدۀ ما حاضرند ریسک کنند و (به قول عضو هیات رئیسۀ مجلس به تاریخ 11 مهرماه 1400)، از سال ۹۷ تا ۹۹، معادلِ هفت میلیارد دلار در کشور همسایه در بخش مسکن سرمایه گذاری کنند؛
یا اقشار مرفه ما حاضرند هزاران کیلو شمش طلا و هزاران هزار سکۀ طلا و نقره و میلیون ها دلار در گاوصندوق های خود دپو کنند، ولی با پروژه های PPP (Public Private Partnership) و معامله با دولت با تردید مواجه شوند!
دولت ورشکسته چگونه می خواهد و با کدام ردیف بودجه می تواند هزینه های گزاف "بُردن فیبر نوری به تکتک خانههای مردم" و به اماکن روستاهایی را تأمین کند؟
کجاست برنامۀ راهبردی زارع پور برای اجرای FTTH در سراسر کشور؟
به قول سعدی: مزن تا توانی به گفتار دم- نکو گوی! گر دیر گویی چه غم؛ بیندیش و آن گه بر آور نفس - و زآن پیش بس کن که گویند: بس! (منبع:عصرارتباط)
عالی بود مرسی