امیر حسین سعیدی نایینی - (برگرفته از آثار ابولفضل زرویی نصرآباد) - یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. روزی روز گاری در دیاری مردی بود بنام آقا پیام که یک شب خوابید و صبح که پا شد دید، ای دل غافل از سرش، شاخی کلفت و بلند و نوک تیز بیرون زده است.