آزمونها و خطاهایی که در فضای مجازی کردیم
مهدی قربانی - رشد فضای مجازی را میتوان در زمان انتخابات ریاستجمهوری دید. جایی که مردان اصلاحطلب با آگاهی از این فضا و همراهی سلبریتیها بهترین استفاده را برای به دست آوردن کرسی ریاستجمهوری کردند و با توجه به شناخت این فضا، تاکنون از طریق همین فضا مشغول فعالیت هستند.
اما هدف از این نوشتار بررسی فضایی است که ابعادی بسیار بزرگتر از مجازی به خود گرفته است و به فضای واقعی زندگیمان مبدل شده است و برخی مسوولان فقط نگاه میکنند! رهبر معظم انقلاب فرمودند: «فضای مجازی را باید کنترل کنیم؛ این کنترل کردن معنایش این نیست که ما ملت را از فضای مجازی محروم کنیم؛ نه، معنایش این نیست. امروز بهمنی از گزارههای درست و نادرست، اطلاعات غلط، اطلاعات نادرست، اطلاعات مضر، شبهاطلاعات روی سر مراجعان اینترنت ما فرود میآید، بعضی چیزها اطلاعات واقعی نیست، اطلاعنمایی است که مثل یک بهمنی فرود میآید.»
اما در این میان برخی مسوولان با اظهارنظرهای متناقض در پی انداختن توپ در زمین دیگران هستند. نمونه بارز آن بر سر تلگرام آمد. جایی که رییسجمهور به عنوان رییس شورایعالی فضای مجازی و رییس شورایعالی امنیت ملی، مخالف فیلتر کردن تلگرام نبود و دستوراتی در این خصوص نیز با امضای وی در رسانهها منتشر شد، اما در سخنرانیها رسما با فیلترینگ تلگرام مخالفت میکرد. تا جایی که رحیم پورازغدی در اعتراض به چنین رفتاری گفت که رییسجمهور کشور اسلامی هیچگاه دروغ نمیگوید. تاریخ ایران پر از چنین رفتارهاییست، جایی که انجام عملی را در جامعه منتسب به حزب یا گروهی دیگر میدانند این درحالی است که گروه مقابل در انجام آن نقش اساسی ایفا کرده است. در پس رصد کردن فضای فعلی مجازی، درسهای خوبی برای تصمیمگیران نهفته است که اگر چشم بینایی باشد میتوانند در راستای مدیریت این فضا از آن استفاده کنند.
در داستان فیلترینگ سریالی پیامرسانهایی چون ویچت، لاین و وایبر و در آخر تلگرام، میبینیم که دیگر محدود سازی راهحل نیست و کاربران دیگر به راحتی از فضای مورد علاقه خود خارج نمیشوند.
بعد از فیلتر شدن تلگرام، پوستههای فارسی تلگرام به نام تلگرام طلایی و هاتگرام پرورش یافتند. بسیاری از مردم به دلیل دسترسی نداشتن به فیلترشکن اقدام به نصب این پوستهها کردند. این پوستهها حدود ۳۰ میلیون بار طبق گفته عبدالصمد خرمآبادی، معاون دادستان کل کشور در تیر ماه ۱۳۹۷ نصب شده بودهاند که اخیرا توسط گوگل به عنوان بدافزار معرفی و بدون اجازه کاربران از روی گوشیها حذف شد.
با تمام این محدودیتها، تاثیری که فضای مجازی روی زندگی مردم ایران گذاشته است قابل انکار نیست. از اطلاعرسانی و کمک مردم در حوادثی چون زلزله کرمانشاه تا سیل امسال، از اتفاقات زمستان 96 تا هجوم مردم به فروشگاهها در بهار و تابستان 97 تا کشته شدن طلبه همدانی در بهار 98، همگی نشان از تاثیرگذاری این فضا روی زندگی مردم دارد. اما در این میان مسوولیت این نوع رفتارها بر عهده کیست؟ مردم یا مسوولان؟!
سوالی که به ذهن میآید این است که چگونه مسوولان، فضای مجازی کشور را در سالهای اخیر در اختیار تلگرامی قرار دادهاند که پس از یک سال فیلترینگ استفاده از آن همچنان ادامه دارد! موضوعی که بسیار جای تعجب دارد این است که پس از فیلتر تلگرام، پیامرسانهای بومی پا به عرصهای گذاشتند که با وجود برخی مشکلات، زیر حجم انتقادات، بایستی با پوستههای فارسی تلگرامی رقابت میکردند که در ساختمانهای دولتی جا خوش کرده بودند. طبق اعلام مرکز آمار ایران، پس از حذف پوستههای فارسی تلگرام، شاهد کاهش مجموع 100 میلیون بازید در روز هستیم و این سوال پیش میآید که اگر این پوستهها نبودند ممکن بود مردم به سمت استفاده از پیامرسانهای بومی بروند؟!
موضوع دیگر این است که حتی اگر پیامرسانهای بومی مورد استقبال قرار میگرفتند آیا باز شاهد این اتفاقات نبودیم؟ متاسفانه مسوولان در بخش آموزش هم کارنامه درخشانی ندارند. بررسی وضعیت فعلی نشان میدهد که مسوولان نه تنها در مدیریت فضای مجازی موفق نبودهاند بلکه در بومیسازی این فضا نیز حرفی برای گفتن ندارند.
**متاسفانه در سالهای گذشته و اخیر، نحوه پیادهسازی پروژههای ملی و بومی با صرف هزینههای میلیاردی از بیتالمال سرانجام خوبی نداشته است و مرورگر ملی، جستوجوگر ملی و... در حال خاک خوردن هستند و پیامرسان ملی، اینترنت ملی حال خوبی ندارند. **
محدود کردن ایرانیان در فضای اجتماعی دیپلماسی
هر شبکه اجتماعی دارای فضاهای مثبت و منفی است اما توییتر یکی از شبکههای اجتماعی است که نسبت به سایر شبکههای اجتماعی به عنوان فضای دیپلماسی و تبادل نظر شناخته شده است. طبق آخرین آمار در ایران حدود 70 درصد از مردم دارای گوشی هوشمند هستند. یعنی حدود 56 میلیون نفر که مستعد حضور در این فضا در راستای معرفی اندیشههای خود در دفاع از مسوولان یا مخالفت با تهدیدهای علیه کشور هستند. حال که علت فیلتر بودن این شبکه را مربوط به اتفاقات سال 88 میدانند، سوالی که مطرح میشود این است که حضور در این فضا را از دست چه کسانی خارج کردهایم؟ معاندین و مخالفان از یک سو و برخی مسوولان و کاربران از سوی دیگر با استفاده از فیلترشکن در حال توییت کردن عقاید خود هستند و در این میان مردم دسترسی به این پلتفرم ندارند!
من هم میخواهم لاکچری باشم!
یکی از تاثیرگذاریهای شبکههای اجتماعی این است که کاربران این شبکهها بیشتر حال خوب خود را به اشتراک میگذارند و این شبکهها مملو از متنها و عکسهایی به اصطلاح لاکچری است. موضوعی که امروز از سوی کارشناسان غربی هم تایید شده که این اشتراکگذاری عکسهای لاکچری که اکثر آن ساختگی است باعث ایجاد افسردگی دیگر کاربران میشود. وقتی جوانی کم سن و سال و کم تجربه زمان زیادی در حال تماشای ماشینها، لباسها، خانههای لوکس است و نمیتواند در لحظه به آن برسد مطمئنا دچار سرخوردگی و افسردگی خواهد شد. اینجا نقش تولیدکنندگان محتوای بومی به چشم میآید که بودجههای دریافتی خود را صرف چه ارزشهایی کردهاند که در فضای مجازی خانه، ماشین، لباس و... به عنوان ارزش شناخته میشود.
معضلی به نام سلبریتی!
واژه سلبریتی، عمری به اندازه همین فضای مجازی دارد. فضای مجازی پر شده از صفحاتی که منتسب به چهرههای سرشناس در زمینههای متفاوت است. صفحاتی که اغلب جزو پرطرفدارترین صفحات در شبکههای اجتماعی است. برخی سلبریتیها همیشه محبوب مردم هستند و طرفدار دارند و به واسطه همین حمایت، در مناسبتهای اجتماعی یا حوادث میتوانند نقطه ثقل باشند اما وقتی یک سلبریتی بخواهد در اموری که تخصص ندارد و از سر احساسات موجب تشویش اذهان شود، دیگر مربوط به خود نیست و باید پاسخگوی مراجع قانونی باشد. اتفاقات تلخی چون اختلال در نوع کمکهای ارسالی مردم به سیلزدگان به هلال احمر، کشته شدن دو نفر در اثر بازنشر کردن یک توییت جعلی نتیجه اظهارنظرهای غیرحرفهای و غیراصولی سلبریتیها در فضای مجازی است که به نظر میرسد متولیان امر برای اکانتهایی که دنبالکننده زیادی دارد میتوانند قوانین خاص و ویژهتری اتخاذ کنند.
دشمن در پشت خاکریز مجازی و انفعال متولیان
به نظر شما چرا اسرائیل در اینستاگرام یا توییتر، صفحهای اختصاصی به زبان فارسی راهاندازی کرده است؟ چگونه است که شخصی در آمریکا با داشتن صفحاتی در اینستاگرام و توییتر، علیه موازین شرعی و قانونی چون حجاب، فراخوان میدهد؟ چگونه است جوانی در ایران، صفحه شخصی اینستاگرام خود را پر از تصاویر و فیلمهای با اسلحه کرده است ولی اقدامی صورت نمیگیرد تا نوشدارو پس از مرگ سهراب باشد. چگونه بیلبورد کپی شده از عکس سربازان اسرائیلی در شیراز جهانی شد؟ چگونه قیمت برخی مواد غذایی چندین برابر شد؟ چگونه است که کوچکترین اتفاق در ایران به سرعت در میان کاربران به اشتراک گذاشته میشود و اکثر رسانههای بیگانه و شبکههای ماهوارهای در خصوص آن تبادل نظر میکنند؟
از این نمونهها بسیار زیاد است و همه میدانیم فیلتر و محدودسازی راهحل نیست و نوع جدیدی از نبردهای سایبری را شاهد هستیم. نبردی که نهایتا با یک گوشی، هدف مورد نظر را انجام دهد. این هدف میتواند به چالش کشیدن اعتقادات مذهبی، تشویش اذهان، سرپیچی از قانون رسمیکشور، تجمع یا تخریب باشد.
اهمالکاری مسوولان در تشدید این فضا هم به نوبه خود جالب است. برخی مسوولان ریشه بسیاری از مشکلات را فضای مجازی میدانند و راهحل آن را در مسدودسازی جستوجو میکنند. ولی سوالی که مطرح میشود این است که چرا در قبال فعالیتهای سایبری مخرب، افراد و کشورهای متخاصم رویه سکوت را در پیش گرفتهاند؟! چرا ما نتوانیم از فضای مجازی در راستای اهداف خود بهره ببریم؟ **مطمئنا امکانات برخی شاخهای مجازی یک هزارم امکانات و بودجه برخی نهادهای متولی است ولی در جذب مخاطب تفاوت معنیدار وجود دارد و بالطبع در انتقال پیام خود موفقتر هستند. ** دیگر زمان رسانههای یکطرفه به پایان رسیده است و این نمود را میتوان در برنامهها و سوژههای رسانه ملی که نشات گرفته از فضای مجازی است ببینید.
اما رها کردن این فضا هم راهکار نیست. نگاهی به کشورهای پیشرفته جهان میتواند به ما کمک کند. بزرگترین مرکز کنترل اینترنت در اروپا به نام «جیسیاچکیو» در شهر لستر انگلیس قرار دارد. این مقر، مرکز رصد و نظارت دولت بریتانیا و تبادل اطلاعات با دیگر کشورهاست. «جیسیاچکیو» به انگلیسیها امکان میدهد تا دسترسی افراد و آیپیها به اینترنت را به صورت هوشمند کنترل کنند، در عین حال چندین بنیاد نظارت بر شبکههای اجتماعی از جمله «ای دبلیو اف» نیز در این کشور به ویژه در مورد پورنوگرافی کودکان، نژادپرستی و مسایل تروریستی فعال هستند. آلمان هم از سال 2014 به جمع کشورهایی پیوسته که شبکههای اجتماعی اینترنتی را در صورت انتشار محتوای «غیرمجاز» جریمه میکند.
طبق قانونهای «هادویی» و «لوپسی» فرانسه مصوب سال 2009، کاربران ناقض قوانین شبکه از دسترسی به آن محروم میشوند.
سال 2017، پوتین هم در نشستی با مقامات روسیه اعلام کرد که قصد دارد شبکههای اجتماعی را بهصورت جدی تحت نظارت قرار داده و به سراغ بررسی نحوه عملکرد سوءاستفادهکنندگان برود.
رهبران حزب کمونیست با برپایی «دیوار آتش بزرگ» یا همان دیوار مجازی چین به هیچ وجه با یک اینترنت تمام غربی کنار نیامدند. در عوض اینترنت را از نو به شکل کاملا چینی به نام «هولیان ونگ» اختراع کردند و به تبع آن شبکههای اجتماعی را هم بهطور کامل به خدمت خود درآوردهاند.
رسانههای رسمی تحت فشار و مجازی بهشتی برای فیکها
مسوولان کشور از وضعیت موجود فضای مجازی ناراضی هستند. فضای مجازی را مسوول آشفتگیها و دروغگوییها میدانند؛ اما باز هم راه اشتباه را انتخاب کردهاند. همان راهی را که پیشتر بارها و بارها آزمودهاند و به بنبست رسیدهاند. راه نجات از دست تلگرام- و پلتفرمهای مشابه- بستن آنها نیست. باز گذاشتن دست رسانههای مستقل است. اگر اجازه دهیم رسانههای رسمی آزادانه فعالیت کنند، رسانههای غیررسمی در زمان کوتاهی به حاشیه میروند. آنچه به عنوان «مهاجرت مقدس» یا «کوچ داوطلبانه» خوانده میشود نه با دستور و بخشنامه و نه با اینترنت رایگان و تبلیغات رنگارنگ حاصل نمیشود؛ تنها رسانه رسمی آزاد است که میتواند با غیررسمیمقابله کند. **این حجم از کانالها و صفحات خبری غیررسمیدر هیچ کجای دنیای یافت نمیشود و علت آن عدم آزادی رسانههای رسمی و تولد رسانههای غیررسمی است. **
تمرکززدایی از یک خاص
یکی از اشکالات موجود در سیستم فعلی مجازی، انحصاری کردن یک پلتفرم خاص در یک مدت است. نگاهی به اینکه چگونه تلگرام به تعداد 50 میلیون کاربر و مصرف 60 درصد از پهنای باند کشور رسید، گواه اتخاذ تصمیمات غلط است. حال این اتفاق برای اینستاگرام در حال رخ دادن است. **چرا همیشه پلتفرمهای مجازی به صورت انحصاری در ایران فعال هستند تا پس از قرار گرفتن در مرکز توجه کاربران ایرانی به واسطه حضور حداکثری منجر به افزایش تهدیدات سایبری در تمامی زمینهها شده و بعد به ناچار فیلتر شود.**
حال بیایید فرض کنیم هیچ شبکه اجتماعی و پیامرسانی در ایران فیلتر نیست. مطمئنا تمامی کاربران زمان حضور در تمامی پلتفرمها را ندارند و بسته به تخصص یا جایگاه اجتماعی در یک یا دو پلتفرم عضو میشوند. این تنوع پلتفرمها باعث میشود که هر پلتفرم تعداد محدودی کاربر داشته باشد و تبدیل به تهدید امنیت سایبری نشود. پلتفرمهای بومی نیز میتوانستند در فضای رقابت یکسان به بهبود خود بپردازند و با ارایه بستههای تشویقی چون اینترنت رایگان کاربران را به خود جذب کنند. (منبع:عصرارتباط)
- ۹۸/۰۴/۱۶