افشاگران مدرن و سنتی قتل جمال خاشقجی
عباس پورخصالیان - افزارههای الکترونیکی مانند اپلواچ، اسکنرهای امنیتی فرودگاه آتاترک، دوربینهای نظارت تصویری جادهها و اماکن اطراف کنسولگری، «بیگدیتا»ی اپل و iCloud شاهدان ماجرا و پیشرانهای سیاستمداران واقعگرا، ولی روزنامهنگاران رسانههای سنتی، از قبیل صباح، حُریت، واشنگتنپست، نیویورکتایمز، سیانان و ایبیسی نیز موتور افشای فاجعه قتل همکار خود، جمال خاشقجی بودند!
در مورد این جنایت، «اپلواچ» نماد وحدت موضوعی عناصر افشاگر مذکور شد: هم دیدهبانی همراه و هم گزارشگری فعال! واژه «واچ» (Watch) در زبان انگلیسی حداقل سه معنی و مضمون دارد: دیدهبان، مراقبت و ساعت مچی! هر سه این معانی و مضامین در ساعت مچی جمال خاشقجی، عجیب عجین و یکی شدند تا صحنهای از انظار عمومی پنهان قتل او را گزارش، مستندسازی و علنی کنند.
به گزارش روزنامه ترکیهای «صباح» (که نسخه انگلیسی آن، با نام Daily Sabah منتشر میشود): از منابع موثق چنین برمیآید که خاشقجی لحظاتی پیش از ورود به کنسولگری عربستان در استامبول، آیفون خود را به نامزدش میسپارد، اپلواچ خود را روشن میکند و سپس وارد کنسولگری میشود.
نامزد جمال خاشقجی اما بیرون از کنسولگری، از طریق آیفون و بلوتوث در ارتباط با اپلواچ خاشقجی بود و نخستین شاهد شنیداری «وقایع اتفاقیه» در داخل کنسولگری!
دادهها و فرادادههای دریافتی از اپلواچ خاشقجی بهعنوان سندی صوتی، در ضبط صوت درون آیفون وی ثبت میشوند و علاوه بر آن، شاید در «بیگدیتای اپل» و احتمالا در iCloud نیز.
اپلواچ خاشقجی (آنچنان که تصویر منتشرشده توسط «تِککرانچ» نشان میدهد) مجهز به میکروفن بود و با روشن شدن میکروفن، صوت و صدای پیرامونی بهطور خودکار به شبکه تلفن همراه نیز قابل انتقال! اما شبکههای ارتباطات سیار باید از این خدمت، پشتیبانی کنند تا انتقال صورت گیرد (و من نمیدانم آیا شبکههای ارتباطات سیار ترکیه از خدمت مذکور پشتیبانی میکنند یا نمیکنند). به هر حال نامزد خاشقجی، تا فاصلهای معین از اپلواچ، میتوانست صوت و صدای درون کنسولگری را دریافت کند؛ ولی با دادههای دریافتی هنوز نمیتوانست تصور و تصویری واقعی از آن رویداد هولناک به دست آورد. پس از آنکه فاصله او با اپلواچ زیاد و ارتباط بلوتوثی میان آیفون و اپلواچ محو شد، او سعی کرد فایل صوتی ضبطشده را بار دیگر بشنود و تعبیر کند. سپس مدتی در اطراف کنسولگری، دلواپس و مضطرب منتظر ماند، اما چون صبرش تمام شد و ترس غلبه کرد، ترجیح داد محل را ترک و غیبت غیرقابل توجیه نامزدش را به مقامی مسوول گزارش کند.
اینکه خاشقجی را کشتهاند و اینکه قتل خاشقجی از قبل برنامهریزیشده بود، بهعلاوه اینکه او طبق برنامه طراحان قتل باید زنده بماند تا راوی غیبت نامزدش باشد، به ذهن او نمیرسید. آخر، خاشقجی از درباریان و مدافع نظام سلطنتی عربستان بود. او با رژیم ملک سلمان، با جنگ عربستان در یمن، با کشمکش سیاسی عربستان علیه ایران و با اصلاحات رفرمیستی ولیعهد موافق بود و فقط با «ولیعهد ولیعهد شدن» محمد بنسلمان و شیوه فرمایشی اصلاحات وی مخالفت کرده بود. او بهدلیل شهرتش بهعنوان میهنپرستی وفادار به نظام، از ورود به کنسولگری کشورش اصلا واهمه نداشت. اگر پیش از ورودش به کنسولگری، میکروفن اپلواچ خود را روشن کرد و آیفونش را به نامزدش داد، بهخاطر این بود که میخواست نامزدش تا جایی که میشد همراهیاش کند. آنچه او و نامزدش نمیدانستند، این بود که:
**طبق طرحی از پیش آمادهشده در دربار آلسعود (شاید با همکاری خارجیان مخالف رژیم اردوغان)، حذف خاشقجی در خاک ترکیه باید اجرا و مسوولیت ناپدیدشدنش به گردن مقامات دولت ترکیه انداخته میشد؛ تا پیگیریهای بعدی نهایتا زمینهساز سقوط اردوغان از قدرت شود. اما افزارههای دیجیتالی، برخلاف طرح اولیه سعودیها، علیه خود توطئهگران «شهادت میدهند» و به یاری اردوغان میآیند؛ افزارههایی شامل اپلواچ، اسکنر امنیتی فرودگاه آتاترک، دوربینهای نظارت تصویری جادهها و اماکن اطراف کنسولگری و احتمالا بیگدیتای اپل و iCloud .**
شاهد اول: اپلواچ، بهعلاوه بلوتوث و آیفون
اکنون محرز است که خاشقجی دارای یک ساعتمچی اپل بود؛ وسیلهای که طراحان قتل وی، یا از فرط عقبافتادگی یا بهدلیل عجله در طراحی قتل، به حسابش نیاورده بودند؛ باوجودی که روی یکی از عکسهای جمال خاشقجی که در وبلاگ «تککرانچ» (TechCrunch) در ماه می 2018، منتشر شده، وی با یک نوع «اَپِلواچ» پیشرفته دیده میشود.
روزنامه صباح با آگاهی از فایل صوتی ضبطشده در گوشی همراه خاشقجی، روایت کاملی از سناریوی جنایت را به دست میدهد:
صباح روایت خود از قتل خاشقچی را مستند به دستگاه اطلاعاتی ترکیه میداند؛ ادعایی که دور از ذهن هم نیست، زیرا داماد اردوغان قبلا سردبیر روزنامه صباح بوده (و شاید هنوز نیز باشد!). صباح بر اساس دادهها و فرادادههای ثبت و راستیآزماییشده، آورده است:
•اعضای تیم ترور، درون کنسولگری منتظر خاشقجی بودند و هنگام ورود جمال خاشقجی، کیسه پلاستیکی بر سرش کشیدند، سپس لباسهای وی را از تنش درآوردند و یکی از اعضای تیم ترور به نام صلاحالطبیقی که رییس پزشکقانونی عربستان است، خون خاشقجی را از رگهایش طوری بیرون میکشد که اثری از مثله کردن جسد وی برجای نماند.
شاهد دوم: اسکنر امنیتی فرودگاه
به نوشته صباح: فایلهای ثبتشده (توسط اسکنرهای مجهز به اشعه ایکس) از وسایل مسافران وارده به فرودگاه آتاترک بهروشنی نشان میدهند که الطبیقی به هنگام ورود به ترکیه (صبح دوم نوامبر 2018)، با خود وسایلی عجیب شامل اره، قیچی، نیشتر و دارو به همراه آورده بود. گمرک فرودگاه مانع ورود این وسایل به داخل ترکیه نشده بود، زیرا الطبیقی و 14 نفر از دستیارانش با گذرنامه دیپلماتیک وارد کشور میشدند. (اینکه چرا آنها وسایل قتل را از بازار استامبول تهیه نکردند و با خود به فرودگاه آوردند، یا اینکه چرا 15 نفر با هم همراه آلات قتاله وارد فرودگاه آتاترک میشوند، نشان از عجله مجریان و عدم برنامهریزی طولانی قبلی دارد!)
روزنامه ترکیهای دیگری به نام حُریت نیز قبل از افشاگری صباح نوشته بود: پس از خفه کردن خاشقجی، دارویی در بدنش تزریق کردند که خون را بهسرعت غلیظ میکند تا در حین تکهتکه کردن جسد، قطرهای به اطراف نپاشد و در صورت بازدید و تفتیش کنسولگری توسط کارآگاهان یا روزنامهنگاران ترکیهای، اثری از جنایت مشاهده نشود.
شاهد سوم: دوربینهای نظارت تصویری جادهها و اماکن
پس از کندن لباس از بدن خاشقجی، فردی از تیم ترور که قدوقواره او را داشت، لباسهای بهجامانده از خاشقجی را به تن میکند و از در پشتی کنسولگری بیرون میآید تا هم با نامزد خاشقجی روبهرو نشود و هم عمل بیرون رفتن خاشقجی از کنسولگری را به نمایش بگذارد و ویدیوی آن را در حافظه دوربینهای موجود در اطراف کنسولگری به ثبت برساند. اما گویا طراحان قتل خاشقجی، اندازه کفش و سایز پای خاشقجی را نمیدانستند تا شخصی را موظف به اجرای نمایش کنند که علاوه بر داشتن قدوقواره مشابه او، بتواند کفشهای او را نیز به پا کند. درنتیجه تنگ بودن کفش خاشقجی برای پوشیدن توسط شخص «خاشقجینما»، حافظه دوربینها، بیرون آمدن کسی را از کنسولگری ضبط کردند که همه نشانههای ظاهری شباهت با خاشقجی را داشت بهجز شبیه بودن کفشهایش با کفشهای قربانی! کفشهای خاشقجی رنگی تیره داشتند، درحالیکه کفشهای شخص «خاشقجینما» تیره نبودند! همین نشانه، کافی بود تا مقامات حکومتی ترکیه صورتمساله اصلی و مسوولیت خطیر خود را در قبال آن درک و با افشای قطرهچکانی تقدیر خاشقجی، همگان را از جنایت دربار آلسعود باخبر کنند.
به قول ماشاءاله شمسالواعظین در سایت عصر ایران (بهتاریخ 30 آبان 1397 ) درز تدریجی اطلاعات از سوی دادستانی ترکیه به رسانههای جهانی، بدون اینکه به روند بازپرسیها و تحقیقات پلیس و قوه قضاییه ترکیه لطمهای بزند، افکار عمومی جهان را مرحله به مرحله حساس، برانگیخته و خشمگین کرد و این خشم از پایین هرم اجتماعی منتقل شد به دولتها. این انتقال توسط رسانهها انجام شد؛ یعنی رسانهها توانستند تراکم و انباشتی از خشم علیه عربستان را در دنیا ایجاد کنند و این عین موفقیت رسانهها بود.
چرایی قتل در ترکیه
به قول عصر ایران:
•**دربار ملکسلمان مستقیما در کودتای نافرجام ترکیه در اواسط می 2016 بهدلیل رقابت ترکیه با عربستان در خاورمیانه و جهان اسلام، دخالت داشت.
•عربستان مایل بود اردوغان را از قدرت ساقط کند و اردوغان نیز مایل بود از همدستان عربستانی کودتای نافرجام انتقام بگیرد.
• تقدیر تلخ خاشقجی هم هدیهای به ترکها داد.
•حالا همه میگویند: قطعه خالی این پازل پیچیده، کسی نیست جز ولیعهد عربستان.**
درسهای ماجرای قتل جمال خاشقجی
- عقبافتادهها از عصر فضای سایبری قادر نیستند، نقش افزارههای دیجیتالی را بهدرستی محاسبه و اثر آنها را خنثی کنند.
- رسانههای جمعی سنتی هنوز زندهاند و قوی عمل میکنند.
- با وجود نقش برجسته افزارههای دیجیتالی در افشای این جنایت، شبکههای اجتماعی و رسانههای سایبری نقشی جانبی ایفا کردند، اما رسانههای سنتی اعم از روزنامه و تلویزیون در گزارش این ماجرا بسیار موفق بودند.
- به نظر شمسالواعظین، «نامبر وان»، واشنگتنپست بود که رسما اعلام کرد: «خاشقجی، نویسنده روزنامه ما است، ما این ماجرا را پیگیری میکنیم و در قبال آن سکوت نمیکنیم و آن را از یاد نمیبریم». بعد، نیویورکتایمز وارد ماجرا شد. بعد هم سیانان!
- روزنامهنگاران نه بهدلیل عقایدشان بلکه بهدلیل شغل حساسشان (شغلی پیامبرگونه) همواره مورد احترام و در کانون توجه عموم هستند.
- روزنامهها و خبرگزاریها، رکن چهارم نظامهای مردمسالارند و «زیرساخت زیرساخت زیرساختهای کشور»!
- اگر در کشوری بخشی از رکن چهارم نظام بلغزد، ولی هیچ روساختی تکان نخورد، این یعنی نهاد روزنامهنگاری آن کشور هنوز «رکن» نظام نشده، و چون چنین نشده، آن نظام فاقد اصلیترین زیرساختهای لازم برای پایدارسازی اجزا و اندامهای فعالیت سالم خود است!
- روزنامهنگار و سیاستمدار، نیازمند یکدیگرند و عناصر نظام کل، نیازمند آزادی عمل قانونمند ایشان!(منبع:عصرارتباط)
- ۹۷/۰۹/۱۴