انکار درمانی و حواله درمانی
علی شمیرانی - استراتژی برخی مدیران ظاهرا پیشرفتهایی داشته است و برخی متوجه شدهاند که تکنیکهای قدیمی در توجیه ناتوانیهای مدیریتی ایشان بیش از این جوابگو نیست. به این ترتیب حالا یک مدل جدید در دستور کار بسیاری از مدیران قرار گرفته است.
تا پیش از این تکنیک گفتاردرمانی و شعاردرمانی در کانون توجه مسوولان قرار داشت و هر جا میرسیدند با بیان این که این وضعیت در شان مردم شریف فلان شهر نیست، وعده و شعار رفع مشکلات را میدادند و مردم سادهدل نیز با کف و هورایی ایشان را بدرقه میکردند.
کمی بعد اما اینقدر از این تکنیک استفاده شد که در واقع هر کودکی هم با شنیدن وعده و حرف، معترض شده و دیگر خبری از آن تشویقها نیست، در عوض صداهایی همچون دروغ نگو، عمل کن و حرف بسه زمزمه میشد.
بعد اما تکنیک غمخواری، همدردی و اپوزوسیون در دستور کار برخی مدیران قرار گرفت. تکنیکی که البته همچنان مورد استفاده است و مدیران به جای رفع مشکلات صرفا به اظهار همدردی بسنده میکنند و میگویند ما هم از این وضع ناراضی هستیم، مردم خسته شدهاند، ریشه فساد را باید خشکاند و از این تیپ حرفها. این موضوع نیز آنقدر استفاده و تکرار شد که دستمایه طنز و تمسخر در رسانهها و شبکههای اجتماعی شد و برخی حالا کمتر از این تکنیک استفاده میکنند.
البته مدتی هم مدل مخالفدرمانی در دستور کار قرار گرفت و هر کس از مشکلی گله میکرد اینطور پاسخ داده میشد که عدهای با ما مخالف هستند و هر خدمتی که بکنیم عدهای مینالند و انبوهی از خدمات ما را نادیده میگیرند!
حالا اما تکنیک و مدل جدیدی از مدیریت در حال ظهور است. به این ترتیب که مشکلات را انکار کرده و نادیده میگیرند. مثلا هزاران نفر در رسانهها و شبکههای اجتماعی از مشکلات خود میگویند اما مسوولان مربوطه آن را به باد هوا انگاشته و به شکل گزینشی پاسخ مشکلات پیش پا افتاده و شخصی مردم را میدهند.
نکته طنز ماجرا آنجاست که زمانی هم که مثلا صدها شکایات رسمی از مشکلات در به اصطلاح سامانههای دستگاههای مختلف ثبت میشود، مسوولان آن را هم به حساب عملکرد موفق خود میگذارند و میگویند از 80 میلیون جمعیت کشور حالا صدها نفر هم مشکلاتی دارند! در واقع ایشان مشتی نمونه خروار از سوءمدیریتهای خود را معادل اقلیتی ناچیز از مشکلات فرض میکنند و میگویند این مسایل هم در حدی نیست که بخواهند کار اساسی کنند.
در کنار مدل انکاردرمانی، حالا مدل حوالهدرمانی هم در دستور کار بسیاری از مسوولان نیز قرار گرفته است. به این ترتیب که مثلا لیستی از واردکنندگانی که خود به آنها مجوز دادهاند را منتشر کرده و ژست قهرمان و افشاگر هم میگیرند و حل مشکل را به مردم حواله میدهند. یعنی مثلا ما مسوولان دیگر کاری کردهایم کارستان و مردم نیز باید قدردان بوده و در آبادانی کشورشان مشارکت کنند، لذا هر کس مشکلی بابت گرانفروشی دارند و میلیاردها تومان پولی از جیبشان رفته، بسمالله این گوی و این میدان. البته آدرس و شماره تلفن، واردکنندگان با ارزهای دولتی به اضافه آدرس و شماره تلفن نهادهای نظارتی هم تقدیم حضور میشود.
این وسط این که چه کسانی این مجوزها را دادند، چرا دادند، بر چه اساسی دادند، کسی سراغ آنها هم میرود یا نه، بقیه اسامی کجاست، در آینده چه تضمینی وجود دارد و این تیپ مسایل حاشیهای و متفرقه هم اهمیتی ندارد. ما مردم باید همواره قدردان زحمات و اقدامات مسوولان باشیم و بیش از این هم انتظار نمیرود.(منبع:عصرارتباط)
- ۹۷/۰۴/۱۸