بازخوانی نظرات یک "مدیر"
علی شمیرانی - تعریف خبر در حرفه روزنامهنگاری بنا به تغییر اوضاع، دیدگاهها و شرح ماموریت رسانهها و وابستگی آنها متنوع است.
برای مثال در رسانه وابسته از نظر مالی یا سازمانی به یک نهاد، آرزوها و شعارهای مدیران آن نهاد هم در صدر اخبار آن رسانه قرار میگیرد. به همین دلیل خبری که در یک رسانه تیتر نخست شده است، رسانه دیگر هیچ ارزشی برای چاپ و انتشار آن خبر حتی به شکل خلاصه و پایین یک صفحه هم در نظر نمیگیرد.
به همین دلیل تعاریف خبر هم متنوع است. اما تعریف استاندارد خبر این است: «خبر شرح رویدادی است که به انجام رسیده، اما هر رویدادی لزوما ارزش خبری ندارد.»
با این تعریف باید گفت مدتی است که در حوزه ICT خبری نیست. اگرچه صفحات برخی رسانهها پر شده از سیاههای که به اسم خبر به خورد مخاطبان داده میشود.
لذا همچنان در بر همان پاشنه میچرخد و هنوز تکلیف انبوه دیدارها، نشستها، وعدهها و تفاهمنامههای فلهای قبلی در حوزه فاوا روشن نشده است، دیدارها و تفاهمنامههای جدید به امضا میرسند.
علت روشن است، ما نه طرح جامع و نقشه راهی داریم، (که اگر هم داشتیم، هیچ نظام کنترلی برای تخطی از آن نداشتیم)، نه نهادهای قانونگذار کاری به اجرا شدن یا نشدن قوانین و مقرراتی که وضع کردهاند، دارند، نه شاهد برکناری یا برخورد با مدیری به علت عدم اجرای ماموریتهای قانونی و سازمانی بودهایم و چندین و چند علت دیگر.
چنین فضایی بسترساز اتلاف منابع، امکانات و فرصتهای کشور است. چنین فضایی مستعد آزمون و خطاست، چنین فضایی پوششی مناسب برای ناکارآمدترین و ضعیفترین مدیران است تا در مناصب اجرایی قرار گرفته و زمانیکه پرسیدند چه کردی؟ یا مشتی شعار تحویل خواهد داد، یا آدرس این نهاد و آن نهاد را خواهد داد که همکاری نکردند و از این تیپ توجیهات کلیشهای.
در نزدیک به بیست سال کار در عرصه روزنامهنگاری، تنها یکبار به خاطر دارم که فردی به خاطر عدم امکان اجرای وظایف خود استعفا داد. سال 93 و مدت کوتاهی بعد از آغاز به کار دولت قبل بود که دکتر مصطفی کریمیان اقبال مدیرکل سابق دفتر سیاستگذاری و برنامهریزی امور فناوری وزارت علوم در حرکتی انتقادی به سهم یک درصدی «فناوری» از بودجه وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری» اعلام کرد: ... اعتراف میکنم که فناوری و نوآوری یک اولویت استراتژیک نیست و نگرانم که به یک شعار کم محتوا تبدیل شود.
او در پاسخ به دلیل استعفایش گفت: جواب ساده است چون نتوانستم وظیفه خود را انجام دهم و در چنین شرایطی بهترین کاری که یک مسوول باید انجام دهد استعفا است تا شاید فرد دیگری با نگاه متفاوت و توانایی بیشتر بتواند از پس کار برآید. درکشور ما که دست دولت در کیسه نفت است و پاسخگویی به مردم جایگاه چندانی ندارد، مسوولان حتی اگر وظیفه خود را خوب انجام دهند باید مدت کوتاهی بر مسند دولتی تکیه بزنند و اگر قادر به انجام کار نیستند باید هر چه زودتر استعفا دهند چرا که در غیر این صورت سیکل باطل عدم کارایی و هدر رفت منابع ملی ادامه پیدا میکند." (ایسنا 29 دیماه 93)
اکنون نمیدانم آقای کریمیان اقبال در کدام گوشه از این کشور مشغول به کار است اما همان موقع در یادداشتی از این اقدام تقدیر کردم.
او هم میتوانست مثل خیلی از مدیران دیگر، میز و صندلی و تریبونهای سخنرانی و حقوق و سفرهای فرنگ و بسیاری از مزایای شغلی خود را دو دستی چسبیده و در عوض به جای کار کشور به سایر امور شخصی و سیاسی خود برسد. نمیدانم چند نفر مثل او میشناسید اما ضرورت دیدم که باز هم از او یادی کنم.
نکته پایانی اینکه محاسبهای سرانگشتی نشان میدهد امروز تعداد زیادی از مدیران در حوزه ICT در نهادها و وزارتخانههای مختلف دارای سمت و مسوولیت هستند. اما بدون هیچ قضاوت و ذهنیتی، چند مدیر موفق در حوزه فاوا را با ذکر دلایل و اقدامات ایشان، میتوانید نام ببرید؟ (منبع:فناوران)
- ۹۶/۰۷/۲۳